Dictiornary-Farsi | گزافه گویی کردن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 209 (34 milliseconds)

English	Persian
exaggerate	گزافه گویی کردن
exaggerates	گزافه گویی کردن
exaggerating	گزافه گویی کردن
overstate	گزافه گویی کردن
overstated	گزافه گویی کردن
overstates	گزافه گویی کردن
overstating	گزافه گویی کردن
hyperbolize	گزافه گویی کردن


Search result with all words

rodomontade	گزافه گویی کردن فریاد
Other Matches

overstatements	گزافه گویی
overstatement	گزافه گویی
bullshit	گزافه گویی
tympany	گزافه گویی
exaggeration	گزافه گویی
bombast	جنس پنبهای گزافه گویی
chiromancy	پیش گویی وغیب گویی با دیدن خطوط کف دست
braggart	گزافه گو
braggadocio	گزافه گو
braggarts	گزافه گو
bigmouthed	گزافه گوی
soliloquize	تک گویی کردن
knocks	بد گویی کردن از
knocked	بد گویی کردن از
knock	بد گویی کردن از
to fling d.	بد گویی کردن
to speak ill of	بد گویی کردن از
complemented	تملق گویی کردن خوشامد گفتن تکمیل کردن
complement	تملق گویی کردن خوشامد گفتن تکمیل کردن
complementing	تملق گویی کردن خوشامد گفتن تکمیل کردن
complements	تملق گویی کردن خوشامد گفتن تکمیل کردن
telnet	پروتکل TCP/ IP که به کاربر امکان اتصال و کنترل از طریق اینترنت به کامپیوترهای راه دور میدهد به طوری ککه گویی همان جا هستند و دستورات را تایپ میکند به طوری که گویی در مقابل کامپیوترهستند
nattering	یاوه گویی کردن
doted	پرت گویی کردن
divine	غیب گویی کردن
fribble	یاوه گویی کردن
divines	غیب گویی کردن
nattered	یاوه گویی کردن
dote	پرت گویی کردن
divined	غیب گویی کردن
divining	غیب گویی کردن
natter	یاوه گویی کردن
dotes	پرت گویی کردن
natters	یاوه گویی کردن
bullshit	چرند گویی کردن
forebode	پیش گویی کردن
quibble	زبان بازی کردن ایهام گویی کردن
quibbling	زبان بازی کردن ایهام گویی کردن
quibbles	زبان بازی کردن ایهام گویی کردن
quibbled	زبان بازی کردن ایهام گویی کردن
bounces	پریدن گزاف گویی کردن
bounce	پریدن گزاف گویی کردن
bounced	پریدن گزاف گویی کردن
prate	یاوه گویی کردن وراجی کردن
scandal	بد گویی
candor	رک گویی
hypologia	کم گویی
free spokenness	رک گویی
ingenuousness	رک گویی
laconic speech	کم گویی
hypophrasia	کم گویی
knop	گویی
to stab in the back	بد گویی
as thought	گویی
outdpokenness	رک گویی
so to peaking	گویی
scandals	بد گویی
soliloquies	تک گویی
downrightness	رک گویی
one would say	گویی
candour	رک گویی
plain speaking	رک گویی
soliloquy	تک گویی
pauciloquy	کم گویی
polyphrasia	پریشان گویی
gossiped	اراجیف بد گویی
missatement	خلاف گویی
gossip	اراجیف بد گویی
polylogia	پریشان گویی
gratulation	تبریک گویی
echolalia	پژواک گویی
improvisation	بدیهه گویی
premonition	شوم گویی
premonitions	شوم گویی
so to speak	چنانکه گویی
divination	غیب گویی
somniloquy or quence	سخن گویی
agitolalia	شتابان گویی
prate	یاوه گویی
echophrasia	پژواک گویی
divagation	پریشان گویی
labyrinthine speech	پریشان گویی
ambage	ابهام گویی
cluttering	بریده گویی
rants	بیهوده گویی
ranting	بیهوده گویی
ranted	بیهوده گویی
verbosity	اطناب گویی
rant	بیهوده گویی
repetition	باز گویی
restatement	باز گویی
jocosely	بذله گویی
jocose	بذله گویی
reticence	سکوت کم گویی
piffle	مهمل گویی
free spokenness	ساده گویی
knob	دستگیره گویی
knobs	دستگیره گویی
open heartedness	رک گویی صداقت
tautologize	مکرر گویی
extemporization	بالبداهه گویی
facetiousness	بذله گویی
lallation	کودکانه گویی
iterance	باز گویی
repetitions	باز گویی
gossiping	اراجیف بد گویی
poeticism	شعر گویی
stilted speech	مطنطن گویی
gossips	اراجیف بد گویی
tachylalia	شتابان گویی
tachyphemia	شتابان گویی
restatements	باز گویی
wits	بذله گویی
jest	بذله گویی
jests	بذله گویی
vituperation	ناسزا گویی
invective	ناسزا گویی
idiolalia	مهمل گویی
witticisms	بذله گویی
scandalum magnatum	بد گویی از بزرگان
idioglossia	نامفهوم گویی
wit	بذله گویی
self contradiction	تناقض گویی
pseudology	دروغ گویی
metonymy	به تقریب گویی
logorrhea	پراکنده گویی
witticism	بذله گویی
wittiness	بذله گویی
incoherence	گسسته گویی
leasing	دروغ گویی
waggery	بذله گویی
ellipsis	بریده گویی
rhodomontade	گزاف گویی
irony	وارونه گویی
ranten	بیهوده گویی
unreserve	بی پرده گویی
rodomontade	گزاف گویی
revilement	ناسزا گویی
verbalization	دراز گویی
wittiness	لطیفه گویی
disclosures	بی پرده گویی
door-knob	دستگیره گویی
disclosure	بی پرده گویی
contradiction	خلاف گویی
reticency	سکوت کم گویی
ironies	وارونه گویی
contradictions	خلاف گویی
word salad	اشفته گویی
deliriousness	پرت گویی [روانشناسی]
deliriousness	هذیان گویی [روانشناسی]
delirium	پرت گویی دیوانگی
logorrhea	پرحرفی وبیهوده گویی
extravaganzas	فانتزی گزاف گویی
witticism	شوخی لطیفه گویی
divining rod	چوب غیب گویی
veridical	از روی حقیقت گویی
hyperbole	غلو گزاف گویی
extravaganza	فانتزی گزاف گویی
effusively	چنانکه گویی بریزد
quirks	مزاجی تناقض گویی
Do you mean it ? Really ? Honestly ?	جان من ؟( جدی می گویی )
witticisms	شوخی لطیفه گویی
bounce	جست گزاف گویی
gutter ball	گویی که به شیار میافتد
corespondent	مسئول جواب گویی
bounced	جست گزاف گویی
recriminative	پس دهنده بد گویی یا تهمت
bounces	جست گزاف گویی
chicaneries	ضد ونقیض گویی مغالطه
chicanery	ضد ونقیض گویی مغالطه
toucher	گویی که باجک برخوردکند
quirk	مزاجی تناقض گویی
tergiversation	بی ثباتی تناقض گویی
Is that so ? You dont say.	نه بابا ( جدی می گویی ) ؟
it look as if	چنین مینماید که گویی
recriminatory	پس دهنده بد گویی یاتهمت
obsequiousness	تملق مزاج گویی
grandiloquence	گزاف گویی مبالغه
pleasantries	بذله گویی شوخی
pleasantry	بذله گویی شوخی
mealy-mouthed	دریغ دارنده ازراست گویی
mealy mouthed	دریغ دارنده ازراست گویی
longbow	اغراق گویی کمان دستی
flim flam	هرزه درایی گزاف گویی
longbows	اغراق گویی کمان دستی
You took the words out of my mouth.	جانا سخن از زبان ما می گویی
divination	پیش گویی فال گیری
ingenuously	ازروی سادگی بارک گویی
mythomania	جنون دروغ یا اغراق گویی
my ears burn	گویی کسی از من سخن می گوید
monological	وابسته بشیوه تنهاسخن گویی
he coins money	گویی پول سکه میزند
geomancy	غیب گویی ازروی خاک
he made a show of goung	چنان وانمودکردکه گویی میرود
self contradiction	معارضه بانفس تناقض گویی
welcoming drink	نوشیدنی خوش آمد گویی
magniloquence	قلمبه نویسی گزاف گویی
fatidic	وابسته به پیش گویی حوادث و وقایع
sciomacy	غیب گویی از روی سایه مرده
on	گویی که هدف ضربه بعدی است