English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (39 milliseconds)
English Persian
auspicate گشودن پیشگویی کردن
Other Matches
abode پیشگویی کردن
foreshown پیشگویی کردن
vaticinate پیشگویی کردن
bode پیشگویی کردن
portend پیشگویی کردن
presaging پیشگویی کردن
portended پیشگویی کردن
portending پیشگویی کردن
portends پیشگویی کردن
presignify پیشگویی کردن
abodes پیشگویی کردن
forespeak پیشگویی کردن
foretoken پیشگویی کردن
presage پیشگویی کردن
presaged پیشگویی کردن
predict پیشگویی کردن
predicting پیشگویی کردن
predicts پیشگویی کردن
foretells پیشگویی کردن
foretelling پیشگویی کردن
foretell پیشگویی کردن
presages پیشگویی کردن
prophesying غیبگویی یا پیشگویی کردن
prophesy غیبگویی یا پیشگویی کردن
prophesies غیبگویی یا پیشگویی کردن
prophesied غیبگویی یا پیشگویی کردن
deciphers کشف کردن گشودن سر
decipher کشف کردن گشودن سر
untwist گشودن جدا کردن
deciphered کشف کردن گشودن سر
soothsay طالع دیدن پیشگویی کردن
decoded کشف کردن گشودن رمز
decodes کشف کردن گشودن رمز
decode کشف کردن گشودن رمز
To umravel a complication . to unlock adoor . to resolve ( untangle )a knotty problem. گره از مشکلی باز کردن ( گشودن )
unpacks غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
unpack غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
unlace بند کفش و غیره را باز کردن گشودن
unpacking غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
prognostications پیشگویی
augury پیشگویی
auguries پیشگویی
prediction پیشگویی
predictions پیشگویی
prognostication پیشگویی
prophecy پیشگویی
prophecies پیشگویی
bodement پیشگویی
omen پیشگویی
omens پیشگویی
unlock گشودن
unlocking گشودن
unlocks گشودن
inaugurated گشودن
unties گشودن
inaugurate گشودن
unbrace گشودن
unhinge گشودن
unhinging گشودن
unbolt گشودن
unhinges گشودن
unfurls گشودن
unloose گشودن
untwine گشودن
inaugurates گشودن
untie گشودن
decipher گشودن سر
unfurl گشودن
declogging گشودن
inaugurating گشودن
deciphers گشودن سر
unfurling گشودن
deciphered گشودن سر
unfurled گشودن
unknit گشودن
untying گشودن
predictable قابل پیشگویی
predictably قابل پیشگویی
prophetical متضمن پیشگویی
foretold پیشگویی کرد
predictor پیشگویی کننده
vatical از روی پیشگویی
vatic از روی پیشگویی
unpredictable غیرقابل پیشگویی
mantic وابسته به پیشگویی
prophesier پیشگویی کننده
oracles وحی پیشگویی
fatidic متضمن پیشگویی
self fulfilling prophecy پیشگویی کامبخش
prophetic مبنی بر پیشگویی
prophecies پیغمبری پیشگویی
oracle وحی پیشگویی
sooth تفال پیشگویی
prophecy پیغمبری پیشگویی
decoded گشودن رمز
opened گشودن گشادن
unbuttoned گشودن دکمه
unbuttoning گشودن دکمه
opens گشودن گشادن
decodes گشودن رمز
open گشودن گشادن
unbuttons گشودن دکمه
to open parliament مجلس را گشودن
decode گشودن رمز
unbutton گشودن دکمه
unweave گره گشودن
forebedement اخبار قبلی پیشگویی
anticipative دارای قدرت پیشگویی
budget forecasting model مدل پیشگویی بودجهای
unfolded تاه چیزی را گشودن
to be born چشم به جهان گشودن
unfold تاه چیزی را گشودن
unseal مهر چیزی را گشودن
unfolding تاه چیزی را گشودن
unfolds تاه چیزی را گشودن
spearman brown prophecy formula فرمول پیشگویی اسپیرمن-براون
oneiromancy تفال و پیشگویی از روی خواب
prognosticative or ticatory خبر دهنده متضمن نشانه برای پیشگویی
augural تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
necromantic وابسته به پیشگویی یا جادوگری بوسیله مردگان سحری
scull حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن نوک یاپاشنه پا
skull حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن پاشنه یانوک پا
skulls حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن پاشنه یانوک پا
sculled حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن نوک یاپاشنه پا
sculls حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن نوک یاپاشنه پا
to let somebody treat you like a doormat <idiom> با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharge اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
capture اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
captures اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
challengo ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verifying مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoots جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoot جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
orients جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
cross examination تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
survey براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orient جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orienting جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveyed براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
to temper [metal or glass] آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
assign مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigns مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
to appeal [to] درخواستن [رجوع کردن به] [التماس کردن] [استیناف کردن در دادگاه]
concentrate غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrating غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
served نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
serve نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
concentrates غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
tae پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
calk بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
buck up پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
assigned مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigning مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
to inform on [against] somebody کسی را لو دادن [فاش کردن] [چغلی کردن] [خبرچینی کردن]
serves نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
soft-pedalling رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
wooed افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
exploits استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
sterilized گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilizes گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
cross تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
sterilizing گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
to wipe out پاک کردن محو کردن نابودکردن نیست کردن
woos افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
times تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
woo افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
timed تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
exploit استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
sterilised گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilises گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
crosses تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
exploiting استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
time تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
to use effort کوشش کردن بذل مساعی کردن سعی کردن
crossest تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
married under a contract unlimited perio زن گرفتن شوهر کردن مزاوجت کردن عروسی کردن با
sterilize گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
support حمایت یاتقویت کردن تحمل کردن اثبات کردن
infringes تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
correct تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
infringe تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
checks بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
correcting تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
corrects تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
withstanding مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com