Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (32 milliseconds)
English
Persian
slaver
گلیز مالیدن بزاق از دهان ترشح کردن اب افتادن دهان
Other Matches
saliva test
ازمایش بزاق دهان اسب
slaver
اب دهان اب دهان روان ساختن چاپلوسی کردن
To pass the news by word of mouth .
خبری را در دهان به دهان پخش کردن
rictus
گشادی دهان چاک دهان پرندگان
stomal
دهان دار وابسته به دهان
kiss of life
تنفس مصنوعی دهان به دهان
slobbering
بزاق گلیز
slobbers
بزاق گلیز
slobber
بزاق گلیز
slobbered
بزاق گلیز
salivates
بزاق ترشح کردن
salivating
بزاق ترشح کردن
salivate
بزاق ترشح کردن
salivated
بزاق ترشح کردن
expired air method
روش دهان به دهان method mouth to mouth :syn
salivation
ترشح بزاق
spit
اب دهان پرتاب کردن
squiggles
در دهان قرقره کردن
screw up
غنچه کردن دهان
spits
اب دهان پرتاب کردن
squiggle
در دهان قرقره کردن
to gape
با خیره دهان باز کردن
living from hand to mouth
<idiom>
دست به دهان زندگی کردن
a hand to mouth existence
<idiom>
دست به دهان زندگی کردن
gaping
خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
gaped
خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
gapes
خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
gape
خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
spittle
اب دهان
mouth
دهان
mouthing
دهان
saliva
اب دهان
jib
دهان
mouthed
دهان
astomatal
بی دهان
jibs
دهان
jibbed
دهان
polystomatous
دهان
jibbing
دهان
mouths
دهان
chops
دهان
polystome
دهان
unmuffle
دهان
puss
دهان
gobs
دهان
slobbering
اب دهان
slobbers
اب دهان
slobber
اب دهان
gob
دهان
slobbered
اب دهان
potato box
دهان
astomatous
بی دهان
OS
دهان
slobber
دهان را اب انداختن
spits
اب دهان خدو
oral
از راه دهان
mouth-watering
دهان آب انداز
mouthwash
دهان شویه
mouthwashes
دهان شویه
palates
سقف دهان
gymnostomous
برهنه دهان
gagged
دهان باز کن
gag
دهان باز کن
widemouthed
دهان باز
openmouthed
دهان باز
mouth
در دهان گذاشتن
halitosis
گند دهان
mouthed
در دهان گذاشتن
cyclostomatous
دهان گرد
palate
سقف دهان
cyclostomate
دهان گرد
peroral
از راه دهان
spit
اب دهان خدو
rictus
چاک دهان
mouthing
در دهان گذاشتن
slobbers
دهان را اب انداختن
mouths
در دهان گذاشتن
slobbering
دهان را اب انداختن
throats
صدا دهان
throat
صدا دهان
slobbered
دهان را اب انداختن
say a mouthful
<idiom>
حرف دهان پر کن
orals
از راه دهان
scolds
ادم بد دهان
stoma
شکاف دهان
neb
پوزه دهان
fetid
گند دهان
scolded
ادم بد دهان
scold
ادم بد دهان
fomalhaut
دهان ماهی
reeks
بخار دهان
stomatology
دهان پزشکی
insalivate
اب دهان زدن به
stomatous
دهان دار
toho
دهان ببر
stomatal
دهان دار
mum's the word
<idiom>
دهان قرص
astomatal
فاقد دهان
stomatitis
ورم دهان
stomatic
شبیه دهان
gagging
دهان باز کن
to shut up
دهان بستن
microstomous
کوچک دهان
reek
بخار دهان
reeked
بخار دهان
reeking
بخار دهان
stomatal
وابسته به دهان
gags
دهان باز کن
mouthy
دهان دار
aboral
نقطه مقابل دهان
drool
اب از دهان تراوش شدن
ejaculates
از دهان بیرون پراندن
drooling
اب از دهان تراوش شدن
ejaculate
از دهان بیرون پراندن
bazoo
[American E]
دهان
[اصطلاح روزمره]
mouthpart
زائده نزدیک دهان
pie hole
[American E]
دهان
[اصطلاح روزمره]
To muzzle the people.
دهان مردم را بستن
halitosis
بدبویی دهان
[پزشکی]
cake-hole
[British E]
دهان
[اصطلاح روزمره]
drools
اب از دهان تراوش شدن
mugs
ساده لوح دهان
mugging
ساده لوح دهان
slobber
اب دهان روان ساختن
jaws
دهان
[اصطلاح روزمره]
chops
دهان
[اصطلاح روزمره]
trap
دهان
[اصطلاح روزمره]
paralysis of the face
لغو یا کجی دهان
fondant
شیرینی ای که در دهان اب میشود
fondants
شیرینی ای که در دهان اب میشود
fish fag
زن بدزبان یابد دهان
maw
دهان
[اصطلاح روزمره]
slobbered
اب دهان روان ساختن
mugged
ساده لوح دهان
mug
ساده لوح دهان
mush
[British E]
دهان
[اصطلاح روزمره]
ejaculating
از دهان بیرون پراندن
to escape one's lips
از دهان کسی در رفتن
gob
[British E]
دهان
[اصطلاح روزمره]
slobbering
اب دهان روان ساختن
slobbers
اب دهان روان ساختن
blurt
از دهان بیرون انداختن
ejaculated
از دهان بیرون پراندن
Wellington
چکمه دهان گشاد
fetor oris
بدبویی دهان
[پزشکی]
orinasal
از دهان و بینی درامده
dry mouth
خشکی دهان
[پزشکی]
drooled
اب از دهان تراوش شدن
dry mouth syndrome
خشکی دهان
[پزشکی]
gags
دهان بند بستن
bad breath
بدبویی دهان
[پزشکی]
gagging
دهان بند بستن
fullmouthed
دارای دهان کامل
throw to the wolves
<idiom>
به دهان گرگ انداختن
gag
دهان بند بستن
he has a loose tongue
دهان لقی دارد
swearer
ادم بد دهان وفحاش
gagged
دهان بند بستن
toadfish
ماهی دهان گشاددریایی
xerostomia
خشکی دهان
[پزشکی]
sound off
مزه دهان کسیرافهمیدن
stomatogastric
وابسته به دهان ومعده
muzzle
دهان بند دهنه
hagfish
مارماهی دهان گرد
trap
نیرنگ فریب دهان
muzzled
دهان بند دهنه
muzzles
دهان بند دهنه
socket
کام
[سقف دهان]
spiracular
شبیه سوراخ دهان
yap
[American E]
دهان
[اصطلاح روزمره]
muzzling
دهان بند دهنه
clump block
قرقره دهان گشاد
aftertaste
اثر و طعم غذا در دهان
hand to mouth reaction
واکنش دست به دهان بردن
he did not open his lips
دهان نگشود سخن نگفت
gape
نگاه خیره با دهان باز
aftertastes
اثر و طعم غذا در دهان
cyclostome
جانور از راسته دهان گردان
gapes
نگاه خیره با دهان باز
Hand, foot and mouth disease
[HFMD]
بیماری دست، پا و دهان
[پزشکی]
cyclostomate
وابسته به جانور دهان گرد
stomatitis
ورم مخاط دهان ولثه
cyclostomatous
وابسته به جانور دهان گرد
gaped
نگاه خیره با دهان باز
gaping
نگاه خیره با دهان باز
To sound someone out . To feel someones pulse .
مزه دهان کسی را فهمیدن
muffle
دم دهان کسی را گرفتن چشم بستن
slobber
تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
muffles
دم دهان کسی را گرفتن چشم بستن
bit
میله فلزی داخل دهان اسب
slobbered
تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
It melts in the mouth
در دهان آب میشود(نرم و لذیذ است )
open hearth
کوره فولاد سازی دهان باز
canker sore
زخم وقرحه کوچک مخصوصادر دهان
To be flabbergasted (bewildered).
انگشت به دهان ماندن ( مبهوت شدن )
slobbers
تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
bits
میله فلزی داخل دهان اسب
agape
مبهوت متعجب با دهان باز درشگفت
slobbering
تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
face hold
گرفتن غیرمجاز دهان و چشم و بینی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com