English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
fire opal گل افتاب گردان عین الشمس
Other Matches
sunshade افتاب گردان
visorless بی افتاب گردان
visard افتاب گردان
sunflower گل افتاب گردان
turnsole گل افتاب گردان
sunflowers گل افتاب گردان
daisy گل افتاب گردان
daisies گل افتاب گردان
sunshades افتاب گردان
vizor افتاب گردان
visor افتاب گردان
helianthus گل افتاب گردان
visors افتاب گردان
heliotrope گل افتاب گردان ارغوانی روشن
solarium اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
solariums اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
heliograph گراورسازی بانور افتاب دستگاه عکسبرداری از افتاب مخابره بوسیله نور خورشید
opal عین الشمس
d. of the sun زیغ الشمس
girasol عین الشمس
opals عین الشمس
opalescence عین الشمس
perihelion سمت الشمس
opalline برنگ عین الشمس
seabee گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
construction batalion گردان مهندسی ساختمان گردان ساختمان
girasole عین الشمس عین الهر
dislocating افتاب
sunnier افتاب رو
sunniest افتاب رو
sunny افتاب رو
photosphere افتاب
queen's weather افتاب
patent to the sun افتاب رو
dislocate افتاب
dislocates افتاب
subsolar در فل افتاب
sunless بی افتاب
sunning افتاب
sunned افتاب
suns افتاب
sun افتاب
sunshine افتاب
sunstroke افتاب زدگی
sunburn افتاب زدگی
sunsets غروب افتاب
sundial شاخص افتاب
sundials شاخص افتاب
heliotrope افتاب گرای
heliotrope گل افتاب پرست
solarization تابش افتاب
streamers تیغ افتاب
solarism افسانههای افتاب
roman candle افتاب مهتاب
weather beaten افتاب زده
sunrises طلوع افتاب
patent to the sun افتاب گیر
p of the sun طلوع افتاب
p of the sun نیش افتاب
heliotropism افتاب گرایی
sunrise طلوع افتاب
streamer تیغ افتاب
heliotherapy معالجه با افتاب
heliosis افتاب زدگی
girasol گل افتاب پرست
giant swing افتاب یا مهتاب
giant circle افتاب شکسته
chamaeleon افتاب پرست
chamaeleontis افتاب پرست
german giant swing افتاب شکسته
sunlight نور افتاب
cockshut غروب افتاب
eclipse of sun افتاب گرفتگی
sunbeams پرتو افتاب
girasole گل افتاب پرست
helianthemum چرخ افتاب
sunshine تابش افتاب
sunshine نور افتاب
heliophilous افتاب دوست
heliologist افتاب شناس
sun worshipper افتاب پرست
heliolatrous افتاب پرست
heliograph افتاب نگار
sunbaked افتاب پخته
helianthemum افتاب چرخ
broiling sun افتاب سوزان
dry in the sun خشکاندن در افتاب
sunward سوی افتاب
sunlike مانند افتاب
sunstruck افتاب زده
sunup طلوع افتاب
sun burn افتاب زدگی
sun beam پرتو افتاب
dawns طلوع افتاب
dawning طلوع افتاب
dawned طلوع افتاب
bask افتاب خوردن
dawn طلوع افتاب
basks افتاب خوردن
basked افتاب خوردن
basking افتاب خوردن
sunshiny افتاب گیر
sunbeams تیغ افتاب
sunbeam تیغ افتاب
sun struck افتاب زده
sun worship افتاب پرستی
sunshine recorder افتاب سنج
sun dried در افتاب خشکانیده
sunbeam پرتو افتاب
sunbath حمام افتاب
moving iron instrument دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
sunbaked حرارت افتاب دیده
sunbaked در افتاب خشک شده
bask حمام افتاب گرفتن
basked حمام افتاب گرفتن
sunbathing حمام افتاب گرفتن
sun dial افتاب نما مقنطره
sunbathes حمام افتاب گرفتن
sunbathed حمام افتاب گرفتن
sunlit روشن از فروغ افتاب
sung hat کلاه افتاب گیر
sun hat کلاه افتاب گیر
sunshiny منور از نور افتاب
helianthus روزگردک جنس گل افتاب
peeps نیش افتاب روزنه
peeping نیش افتاب روزنه
peeped نیش افتاب روزنه
sunbathe حمام افتاب گرفتن
solisequous تابع گردش افتاب
under the sun در جهان در زیر افتاب
peep نیش افتاب روزنه
to take the sun افتاب بخود دادن
side screen چادر افتاب گیر
sunflower گیاه افتاب گرا
sunflowers گیاه افتاب گرا
solarize درمعرض افتاب قراردادن
basking حمام افتاب گرفتن
insolate در معرض افتاب گذاشتن
to sun one self خودرا افتاب دادن
sunburn افتاب سوخته کردن
basks حمام افتاب گرفتن
tannage قهوهای در اثر اشعه افتاب
ra خدای افتاب مصریان قدیم
sun درمعرض افتاب قرار دادن
parch تفتیدن افتاب سوخته کردن
solar orientation تعیین موقعیت نسبت به افتاب
sunned درمعرض افتاب قرار دادن
sun disk صفحه بالدارمظهر خدای افتاب
helioscope دوربین افتاب بینی خورشیدبین
insolation در مقابل اشعه افتاب قراردادن
sunrise طلوع خورشید تیغ افتاب
sun deck عرشه افتاب گیر کشتی
sunning درمعرض افتاب قرار دادن
suns درمعرض افتاب قرار دادن
sunrises طلوع خورشید تیغ افتاب
heliograph دستگاهی که افتاب را اندازه میگیرد
parches تفتیدن افتاب سوخته کردن
doubled edge لب گردان
levogyrous چپ گردان
levorotatory چپ گردان
swing door در گردان
swing bridge پل گردان
sq گردان
turnstiles گردان در
winched گردان
pivoting گردان
revolving گردان
versatile گردان
rotary گردان
rambler سر گردان
turnstile گردان در
winch گردان
winches گردان
winching گردان
battalion گردان
ramblers سر گردان
swing doors در گردان
battalions گردان
apollo خدای افتاب وزیبایی و شعر و موسیقی
solarize زیاد در افتاب ماندن وخراب شدن
dog watch پلیس یا نگهبان عصر و غروب افتاب
heliotropic رشدکننده تحت تاثیرافتاب افتاب گرد
sunlight تابش افتاب انعکاس نور خورشید
cosmical برابرباخورشید- مصادف باطلوع وغروب افتاب
the sun had parched his skin افتاب پوست تنش را سوزانده بود
selector switch کلید گردان
separate battalion گردان مستقل
slewing crane جراثقال گردان
smoke jack سیخ گردان
treadmill نوار گردان
rotary kiln کوره گردان
treadmills نوار گردان
rotating field میدان گردان
rotary wing بال گردان
rotary current جریان گردان
rotary crane جراثقال گردان
rotary converter مبدل گردان
rotary converter تبدیل گر گردان
rotary beam antenna انتن گردان
roll over credit اعتبار گردان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com