Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
pricket
گوزن راست شاخ نر دوساله
Other Matches
dexiotropic
واقع در طرف راست بکار برندهء دست راست راست دست
dexiotropous
واقع در طرف راست بکار برندهء دست راست راست دست
biennials
دوساله
biennial
دوساله
baby
اسب دوساله
stirk
گاو نر دوساله
bidental
گیاه دوساله
babies
اسب دوساله
biennial
درخت دوساله
biennium
دوره دوساله
biennials
درخت دوساله
these two years
این دوساله
smolt
شاه ماهی دوساله
juvenile
اسب دوساله مسابقه
juveniles
اسب دوساله مسابقه
bidental
دوسال یکبار رخ دهنده دوساله
attention to port
احترام به سمت چپ یا راست کشتی افراد نظر به راست یاچپ ناو
The main road bears to the right.
این جاده اصلی به کمی راست
[مورب در سمت راست]
ادامه دارد.
bi directional
چاپگری که میتواند حروف را از چپ به راست و از راست به چپ با توجه به حرکت نوک به جلو و عقب روی صفحه چاپ کند.
one two
ضربههای چپ و راست ضربه چپ با هوک راست
orthotropous
دارای تخمک راست راست اسه
To lead an idle life.
راست راست راه رفتن ( ول بیکار )
plain dealing
معامله راست حسینی راست باز
off
خارج از محدوده مدافع خط مربوط به سمت راست زمین کریکت سمت راست اسب مسیر خیس و کندکننده سرعت
columnleft
فرمان ستون به چپ چپ یا به راست راست
half face
نیم به راست راست یانیم به چپ چپ
brocket
گوزن نر
red deer
گوزن نر
fawn
گوزن
fawns
گوزن
bucks
گوزن نر
buck
گوزن نر
stags
گوزن
fawned
گوزن
hart
گوزن نر
stag
گوزن
roebuck
گوزن نر
antler
شاخ گوزن
sorrel
گوزن نر سه ساله
caribous
گوزن کانادایی
antlers
شاخ گوزن
elk
گوزن شمالی
knobber
گوزن نردوساله
fallow deer
گوزن زرد
elks
گوزن شمالی
bucktail
دم غزال یا گوزن نر
staggart
گوزن نرچهارساله
caribou
گوزن کانادایی
moose
گوزن شمالی
venison
گوشت گوزن
deerskin
پوست گوزن
cariboo
گوزن کانادایی
buckskins
پوست گوزن
staggard
گوزن نرچهارساله
buckskin
پوست گوزن
hind
گوزن ماده
cervine
شبیه گوزن
she deer
گوزن ماده
deerlet
گوزن کوچک
roe
گوزن ماده
roe
گوزن کوچک
gnu
گوزن یالدار
gnus
گوزن یالدار
doe
گوزن ماده
underhook
گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
munjak
گوزن کوچک اسیا
muntjac
گوزن کوچک اسیا
muntjak
گوزن کوچک اسیا
fallow deer
گوزن یااهوی کوچک
caribous
گوزن امریکای شمالی
cariboo
گوزن امریکایی شمالی
caribous
گوزن امریکایی شمالی
caribou
گوزن امریکای شمالی
doeskin
پوست گوزن ماده
caribou
گوزن امریکایی شمالی
deer stalker
شکارکننده گوزن و اهو
gralloch
احشای گوزن مرده
pricket sister
گوزن ماده دو ساله
deer stalking
شکار اهو و گوزن
hartshorn
شاخ گوزن ماده
horned design
طرح شاخدار
[یا شاخ گوزن]
deer stalker
کلاه ویژه گوزن شکارکن ها
pulka
سورتمهای که گوزن انرامی کشد
surroyal
انشعاب شاخ گوزن چهارساله
chamois
چرم بسیارنازک از پوست گوسفند و بز و گوزن
troche
قرص مکیدنی شاخ سه شعبه گوزن
sambar
گوزن یال دار بزرگ اسیا
sambur
گوزن یال دار بزرگ اسیا
wapiti
گوزن سفید و شاخ بلندو بزرگ
troat
نعره گوزن نرهنگام مستی یاشهوت
side step
فرمان یک قدم به چپ یا به راست برداشتن یک قدم به چپ یا به راست
right justify
هم تراز کردن از راست تنظیم کردن از راست
spread
فاصله زیاد بین مدافعان عرض شاخهای گوزن
spreads
فاصله زیاد بین مدافعان عرض شاخهای گوزن
buckhorn
استخوان گوزن که برای ساختن دسته چاقو بکارمیبرند
reindeer
گوزن شمالی وابسته بدوران کهنه سنگی اروپا
guide left
فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
plantable lanceolata
استخوان گوزن که برای ساختن دسته چاقو بکارمی رود
actaeon
اکتئون نام شکارگری که بدن لخت دیاناالههء شکار و جنگل را دیدوبشکل گوزن درامد
half left
فرمان نیم به چپ چپ یا نیم به راست راست
deep motif
نگاره گوزن و غزال
[که در فرش های حیوان دار و باغی ایران، هند و چین بکار می روند.]
right back
بک راست
right face
به راست راست
on end
راست
right footed
راست پا
erects
راست
erect
راست
pricked
راست
pricking
راست
erected
راست
bolt upright
راست
pricks
راست
erecting
راست
rectilineal
راست خط
plumply
سر راست
freehearted
رک و راست
forthrights
سر راست
blankly
سر راست
vertically
راست
dextrorotatory
راست بر
dextrogyrous
راست بر
upright
راست
apeak
راست
beeline
خط راست
plain dealing
راست
plain spoken
یر راست
bee line
خط راست
prick
راست
wooden
راست
four-square
رک و راست
wrapover top
راست
righted
راست
outspoken
رک و راست
right turn
به راست راست
straight
راست
straighter
راست
candid
راست
wrapover skirt
راست
wrapover dress
راست
turnabout
به راست راست
right
راست
turnabouts
به راست راست
uninhibited
رک و راست
directly
سر راست
righting
راست
up front
رک و راست
straightish
سر راست
straightish
راست
truest
راست
truer
راست
straightforward
راست
straightforward
رک سر راست
vertical beam
راست رو
true
راست
sheer
یک راست
straightest
راست
right
<adv.>
سمت راست
eton collan
یقه راست
erective
راست کننده
erectile
راست کردنی
erectile
راست شدنی
Is it true that. . . ?
راست است که ...؟
dextrosal
راست گرد
cross-brace
بادبند چپ و راست
eyes right
نظر به راست
fastigiate
راست بالارونده
in round numbers 00
سر راست 001تا
rotation in a clockwise direction
گردش به راست
right atrium
آتریوم راست
to the right
<adv.>
سمت راست
To become straight.
راست شدن
A straightforward answer.
جواب سر راست
deskew
راست کردن
to turn left
[right]
به چپ
[راست]
پیچیدن
on the right
<adv.>
سمت راست
it never rains but it pours
<idiom>
چپ و راست بد آوردن
dextrality
راست برتری
clockwise rotation
گردش به راست
set right
راست کردن
deasil
طرف راست
Z-twist
[Z-spun]
راست تاب
truthful
<adj.>
راست
[با حقیقت]
dextrorotatory
راست گردان
come clean
<idiom>
راست گفتن
dextrogyrous
راست گردان
the parting on the right
فرق سر به راست
dextrad
راست سویه
dexter
در طرف راست
cross brace
بادبند چپ و راست
verisimilitude
راست نمایی
rectification
راست گردانی
ragged right
راست ناهموار
right justification
هم ترازی راست
ragged left alignment
هم ترازی راست
prink
راست کردن
prick eared
راست گوش
point device
کاملا راست
right handed
راست گرد
right oblique march
میل به راست رو
right turn
براست راست
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com