English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
granulet گوشت نوبالا اورده
Other Matches
granulation دانه دور زخم گوشت نوبالا اوری
healing by second intention خوب شدن زخم بوسیله گوشت نوبالا اوردن
cicatrization عمل گوشت نوبالا اوردن زخم وباقی گذاردن نشان
galantine خوراک سرد گوشت گوساله وجوجه و دیگر جانوران که استخوان ان را در اورده باشند
salami گوشت خوک ویا گوشت گاو خشک شده
pomace گوشت سیب گوشت میوه
club steak قسمتی از گوشت ران گاو گوشت گاو بریان شده
drift ice یخ اب اورده
waterborne اب اورده
capital stock اورده
begot اورده
supplementary هم اورده
wind borne باد اورده
pit run gravel هم اورده شنی
brought اورده شده
supplementary تکمیلی پس اورده
new fledged تازه پر در اورده
flotsam کالای اب اورده
the veins and arteries اورده وشرایین
driftwood چوب اب اورده
interjectory در میان اورده
pit run material خاک هم اورده
quarry run rockfill هم اورده سنگریز
pit run earth خاک هم اورده
the story goes اورده اند
drifts توده باد اورده
drifted توده باد اورده
crusher run material هم اورده سنگ شکن
windfall gains منافع باد اورده
drifting توده باد اورده
windfall loss زیان باد اورده
windfall profits سود باد اورده
loess خاک باد اورده
windfall income درامد باد اورده
unearned income درامد باد اورده
driftage چیزباداورده یا اب اورده راندگی
spindrift برف یا غبارباد اورده
drift توده باد اورده
waveson اموال اب اورده بعد از غرق کشتی
the people pressed in مردم زور اورده داخل شدند
tempered steel فولادی که درگرما عمل اورده شده باشد
he rode me off on a side issue نکته فرعی پیش اورده مراازاصل مطلب پرت کرد
split infinitives مصدری که در میان خودان وعلامت ان واژه دیگری اورده باشندچون like to
split infinitive مصدری که در میان خودان وعلامت ان واژه دیگری اورده باشندچون like to
capital stock سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود
acquest مال بدست اورده ازدسترنج یا بخشش مال غیرموروثی
cadenza اهنگ معترضهای که طی اهنگ یا اوازی اورده شود
cadenzas اهنگ معترضهای که طی اهنگ یا اوازی اورده شود
delivered duty paid یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کلیه اقدامات لازم از جمله پرداخت عوارض را بعمل اورده و کالای مورد معامله را در محل خریدار به اوتحویل میدهد
kinked demand curve و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
viand گوشت
preserved meat گوشت
flesh-and-blood گوشت
brawn گوشت
flesh and blood گوشت
pulpless بی گوشت
proud flesh گوشت نو
flesh گوشت
granulation tissue گوشت نو
basting گوشت
meat گوشت
meats گوشت
killcalf گوشت فروش
lappet گوشت اویخته
leal meat گوشت لخم
beefy گوشت الو
incarnant گوشت نو اور
pemmican گوشت خشکانده
meat fly مگس گوشت
blowfly مگس گوشت
beef tea جوهریاشیره گوشت
green meat گوشت کهنه
horseflesh گوشت اسب
carnification گوشت سازی
spareribs گوشت دنده
haslet گوشت کبابی
lenten بی گوشت لاغر
emaciated گوشت رفته
rib گوشت دنده
meatier گوشت دار
dripping چکیده گوشت
mince گوشت قیمه
veal گوشت گوساله
butchery business گوشت فروشی
meatman گوشت فروش
murrain گوشت مرده
meaty گوشت دار
brisket گوشت سینه
lamb گوشت بره
outgrowth گوشت زیادی
carrion گوشت گندیده
pancreases خوش گوشت
gambrel قلاب گوشت
pemican گوشت خشکانده
mangler گوشت خرد کن
masher گوشت کوب
carneous گوشت مانند
lambs گوشت بره
meatiest گوشت دار
shins گوشت قلم پا
fleshmonger گوشت فروش
pancreas خوش گوشت
diastasc اب خوش گوشت
shoulder گوشت سردست
leg گوشت ران
chop گوشت دنده
chop گوشت کتلت
shin گوشت قلم پا
stringer چنگک گوشت
stringers چنگک گوشت
goose گوشت غاز
flash hook قلاب گوشت
flesh hook قلاب گوشت کش
flesher گوشت فروش
mutton گوشت گوسفند
red meat گوشت گاووگوسفند
chopping board تختهسبزیو گوشت
gravy شیره گوشت
top round گوشت کبابی
minces گوشت قیمه
the pulp of an apple گوشت سیب
beef گوشت گاو
beefed up گوشت گاو
surloin گوشت مازه
grill گوشت کباب کن
grilling گوشت کباب کن
grills گوشت کباب کن
fruit pulp گوشت میوه
caruncle گوشت پاره
ham گوشت ران
sarcophagous گوشت خوار
fuzz ball گوشت زیادی
carnosity گوشت زیاد
pot roasts گوشت اب پزشده
pot roast گوشت اب پزشده
white meat گوشت سفید
consomme اب گوشت تنگاب
venison گوشت گوزن
collop برش گوشت
french chop گوشت دنده
luncheon meat گوشت ساندویچی
flab گوشت اضافی
pork گوشت خوک
sirloins گوشت راسته
sirloin گوشت راسته
flab گوشت شل و آویزان
pulpous گوشت دار
omophagic گوشت خام خور
foreshank گوشت ساق گاو
masticator چرخ گوشت خردکنی
luncheon meat گوشت پیش آماد
Scotch egg تخم مرغ آب پز و گوشت
spare ribs گوشت دنده با استخوان
Her flesh is flabby. گوشت بدنش شل است
Frozen meat ( food ) . گوشت ( غذای ) یخ زده
Firm muscles ( flesh ) . عضلات (گوشت ) محکم
cold cuts گوشت پخته سرد
fry سرخ کردن [گوشت]
luncheon meat گوشت پخته و آماده
westphalian ham گوشت دودزده خوک
meat tea چایی یا عصرانه با گوشت
omophagia گوشت خام خوری
omophagous گوشت خام خور
to carven meat گوشت رادرسرسفره خردکردن
outgrwth برامدگی گوشت زیادی
pareve بدون گوشت وشیر
parve بدون گوشت وشیر
pork butcher گوشت خوک فروش
putrid flesh گوشت گندیده یا بو گرفته
roast beef گوشت گاوکباب شده
schnitzel کتلت گوشت گوساله
short ribs گوشت با استخوان دنده
tenderloin گوشت پشت مازو
pie کلوچه گوشت پیچ
grating گوشت ریز ساینده
gratings گوشت ریز ساینده
mince pies کلوچه گوشت دار
mince pie کلوچه گوشت دار
haunches گوشت ران وگرده
steak باریکه گوشت کبابی
steaks باریکه گوشت کبابی
gobbet تکه گوشت خام
gobbets تکه گوشت خام
lobs گوشت یا پوست اویخته
abscission قطع پوست و گوشت
growth گوشت زیادی تومور
growths گوشت زیادی تومور
haunch گوشت ران وگرده
dainty گوشت یا خوراک لذیذ
pies کلوچه گوشت پیچ
fricassee راگوی گوشت پرنده
sirloins گوشت کمرگوسفند یا خوک
fricassees راگوی گوشت پرنده
sirloin گوشت کمرگوسفند یا خوک
fries گوشت سرخ کرده
fry گوشت سرخ کرده
frying گوشت سرخ کرده
beefsteak گوشت ران گاو
mincemeat گوشت قیمه شده
at the but cher's در دکان گوشت فروشی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com