Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
gutter ball
گویی که به شیار میافتد
Other Matches
back frow
اولین شیار ایجاد شده توسط گاواهن که به شیار مرده معروف است
chiromancy
پیش گویی وغیب گویی با دیدن خطوط کف دست
groove
شیار کردن فرورفتگی خان شیار
grooves
شیار کردن فرورفتگی خان شیار
track pitch
گام شیار درجه شیار
telnet
پروتکل TCP/ IP که به کاربر امکان اتصال و کنترل از طریق اینترنت به کامپیوترهای راه دور میدهد به طوری ککه گویی همان جا هستند و دستورات را تایپ میکند به طوری که گویی در مقابل کامپیوترهستند
the curtain falls
پرده میافتد
it is of frequent
بسیار اتفاق میافتد
way the wind blows
<idiom>
چیزی که اتفاق میافتد
f. come f.served
رودتر راه میافتد
commoners
آنچه اغلب اتفاق میافتد
common
آنچه اغلب اتفاق میافتد
commonest
آنچه اغلب اتفاق میافتد
processionist
کسیکه با دستهای راه میافتد
lenght
ضربهای که توپ روی دیوارعقب میافتد
lineball
توپی که روی خط میافتد و قبول نیست
heavy
گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
combinatorial explosion
موقعیتی که به هنگام حل مسئله اتفاق میافتد
foot pedal switch
سوئیچی که با پدال پایی بکار میافتد.
heaviest
گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
chippie
ضربه کوتاه هوایی که به سوراخ میافتد
heavies
گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
heavier
گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
butterfingers
کسی که چیز زود از دستش میافتد و میشکند
air operated tipping gear
چرخ دندهای که با فشار هوابه کار میافتد
netball
توپی که پس از برخورد با لبه تور به زمین میافتد
hole in one
گوی ضربه خورده از نقطه اغاز که به سوراخ میافتد
yorker
توپی که نزدیک پای توپ زن میافتد و زدن ان مشکل است
cyclic
دستیابی به اطلاع ذخیره شده که فقط در یک نقط ه مشخص در حلقه اتفاق میافتد
coincidence circuit
مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند
coincidence element
مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند
an intercurrent disease
ناخوشی که توی ناخوشی دیگر میافتد
spigot
لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
guideway
شیار
slot
شیار
flute
شیار
splineway
شیار
stria
شیار
sulcus
شیار
tracked
شیار
tracks
شیار
fissure
شیار
slots
شیار
slotting
شیار
ruck
خط شیار
rucks
خط شیار
fillister plough
شیار
waked
شیار
notche
شیار
wake
شیار
fissures
شیار
wakes
شیار
corrugation
شیار
track
شیار
chamfer
شیار
ruts
خط شیار
scored
شیار
raking
شیار
score
شیار
rake
شیار
groove
شیار
grooves
شیار
rut
خط شیار
scores
شیار
rakes
شیار
guide nut
شیار راهنما
channelled
شیار دراوردن
head per track disk
دیسک با هد هر شیار
guide slot
شیار راهنما
grooving plane
رنده شیار
wash out
شیار ابرو
indenture
شیار دارکردن
groove
شیار دادن
dripped
شیار ابچکان
drips
شیار ابچکان
oil groove
شیار روغن
longitudinal groove
شیار طولی
lateral fissure
شیار جانبی
furrow
شیار زدن
furrowed
شیار زدن
keyway
شیار دراوردن
furrowing
شیار زدن
key seat
شیار خار
furrows
شیار زدن
sylvian fissure
شیار سیلویوس
fissure of sylvius
شیار سیلویوس
rolando's sulcus
شیار رولاندو
butterss thread
شیار اره
track density
تراکم شیار
armature slot
شیار ارمیچر
armature pocket
شیار ارمیچر
alternate track
شیار تغییرپذیر
alternate track
شیار جایگزین
alternate track
شیار متناوب
list
شیار نرده
acme thread
شیار ذوزنقه ای
valleys
گودی شیار
calcarine fissure
شیار مهمیزی
calcarine sulcus
شیار مهمیزی
rolando's fissure
شیار رولاندو
fissure of rolando
شیار رولاندو
feed track
شیار پیشبری
canaliculus
شیار کوچک
thread
شیار برجستگی
threads
شیار برجستگی
cut fuller
شیار بریدن
crimping groove
شیار استقرار
crimping groove
شیار استحکام
central sulcus
شیار مرکزی
central fissure
شیار مرکزی
valley
گودی شیار
trackes per inch
شیار در اینچ
channel
شیار دراوردن
slot
شیار شکاف
channel
روگاه شیار
channeled
شیار دراوردن
channeled
روگاه شیار
channeling
شیار دراوردن
channelled
روگاه شیار
channels
روگاه شیار
flute
شیار ساختن
slot insulation
عایق شیار
channels
شیار دراوردن
slotting
شیار شکاف
track pitch
فاصله شیار
slotting
روزنه شیار
slots
شیار شکاف
slots
روزنه شیار
vallecula
شیار خط گودی
tpi
شیار دراینچ
striate
شیار دار
tooth pitch
گام شیار
primary track
شیار اولیه
primary track
شیار اصلی
ruts
شیار دارکردن
rut
شیار دارکردن
slot
روزنه شیار
grooves
شیار دادن
drip
شیار ابچکان
channeling
روگاه شیار
soliloquy
تک گویی
soliloquies
تک گویی
scandals
بد گویی
candor
رک گویی
outdpokenness
رک گویی
to stab in the back
بد گویی
downrightness
رک گویی
scandal
بد گویی
knop
گویی
plain speaking
رک گویی
as thought
گویی
candour
رک گویی
so to peaking
گویی
laconic speech
کم گویی
free spokenness
رک گویی
hypologia
کم گویی
ingenuousness
رک گویی
one would say
گویی
pauciloquy
کم گویی
hypophrasia
کم گویی
managers
و نیز آدرس شیار را
swallows
شیار قرقره تاکل
mortise
شیار دراوردن کام
chandelle
[کابل در شیار ستون ها]
chip pocket
شیار دندانههای اره
manager
و نیز آدرس شیار را
tpi
تعداد شیار در هر اینچ
clock track
شیار زمان سنجی
guideway
شیار هدایت کننده
fringing groove
شیار تقویت کننده
ridge
شیار دار کردن
swallowing
شیار قرقره تاکل
swallow
شیار قرقره تاکل
swallowed
شیار قرقره تاکل
timing track
شیار تنظیم وقت
ridges
شیار دار کردن
sheave
شیار قرقره تاکل
port
شیار هادی دهانه
stilted speech
مطنطن گویی
metonymy
به تقریب گویی
pseudology
دروغ گویی
ambage
ابهام گویی
polyphrasia
پریشان گویی
poeticism
شعر گویی
labyrinthine speech
پریشان گویی
logorrhea
پراکنده گویی
prate
یاوه گویی
somniloquy or quence
سخن گویی
lallation
کودکانه گویی
missatement
خلاف گویی
to speak ill of
بد گویی کردن از
open heartedness
رک گویی صداقت
witticism
بذله گویی
witticisms
بذله گویی
jest
بذله گویی
tautologize
مکرر گویی
tachylalia
شتابان گویی
tachyphemia
شتابان گویی
vituperation
ناسزا گویی
to fling d.
بد گویی کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com