English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
botany گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
Other Matches
biota زندگی گیاهان وجانوران یک ناحیه
blitter عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
herbal مجموعه یاکلکسیون انواع گیاهان گیاهی
vegetation زندگی گیاهی
zone ناحیه
proclimax ناحیه
realms ناحیه
realm ناحیه
shires ناحیه
reached ناحیه
reaches ناحیه
reaching ناحیه
ranges ناحیه
ranged ناحیه
range ناحیه
shire ناحیه
zones ناحیه
district ناحیه
local <adj.> ناحیه ای
regional <adj.> ناحیه ای
sectors ناحیه
sector ناحیه
output area ناحیه
reach ناحیه
partition ناحیه
area ناحیه
partitions ناحیه
situs ناحیه
districts ناحیه
sympatric هم ناحیه
wards ناحیه
demesne ناحیه
subregion ناحیه
ward ناحیه
region ناحیه
regions ناحیه
areas ناحیه
suppressor area ناحیه بازدارنده
two phase region ناحیه دو فازی
touch spot ناحیه بساوشی
districts ناحیه نظامی
the abdominal region ناحیه شکم
oral zone ناحیه دهانی
littoral ناحیه ساحلی
magnetic domain ناحیه مغناطیسی
measuring range ناحیه ی سنجش
motor area ناحیه حرکتی
telephone area ناحیه اتصال
Equator ناحیه استوایی
erogenous zones ناحیه شهوتزا
erogenous zone ناحیه شهوتزا
district ناحیه نظامی
naval district ناحیه دریایی
terrain زمین ناحیه
storage area ناحیه انبارش
range of variation ناحیه انحراف
sector commander فرمانده ناحیه
scan area ناحیه پیمایش
regionalism ناحیه گرایی
wernicke's area ناحیه ورنیکه
work area ناحیه کاری
lumbar ناحیه کمر
zone of contact ناحیه تماس
recording eara ناحیه ضبط
range of variation ناحیه تغییر
range of storke ناحیه ضربه
range of adjustment ناحیه تنظیم
output area ناحیه خروجی
soft spot ناحیه نشست
overflow area ناحیه سرریز
territorialization ایجاد ناحیه
skid row ناحیه پست
pyramidal area ناحیه هرمی
radius of action ناحیه رانندگی
sciatic ناحیه چاربند
silva ناحیه جنگلی
residential area ناحیه مسکونی
depletion layer ناحیه تخلیه
critical area ناحیه بحرانی
fixed area ناحیه ثابت
forbidden zone ناحیه ممنوع
commutation zone ناحیه کموتاسیون
common area ناحیه مشترک
climatic region ناحیه اقلیمی
Sept ناحیه محصو
geiger muller region o. plateau ناحیه قطع
genital zone ناحیه تناسلی
buffer area ناحیه میانگیر
zone منطقه ناحیه
broca's area ناحیه بروکا
critical region ناحیه بحرانی
critical region ناحیه شاخص
frequency region ناحیه فرکانس
slum ناحیه فقیرنشین
slums ناحیه فقیرنشین
depletion zone ناحیه تخلیه
depletion barrier ناحیه تخلیه
depletion area ناحیه تخلیه
dead space ناحیه کور
region ناحیه فضا
region ناحیه نظامی
region ناحیه عملیات
regions ناحیه فضا
regions ناحیه نظامی
regions ناحیه عملیات
edge zone ناحیه لبه
zones منطقه ناحیه
boom swing ناحیه لرزش
indifference zone ناحیه خنثی
sectors خط کش ریاضی ناحیه
hypnogenic zone ناحیه خواب زا
active area ناحیه فعال
part سهم ناحیه
baffle area ناحیه کور
heat affected zone ناحیه پیوند
area search جستجوی ناحیه
arid area ناحیه خشک
audio range ناحیه صوتی
input area ناحیه ورودی
sector خط کش ریاضی ناحیه
intermediate zone ناحیه ی میانی
gold field ناحیه زرخیز
goldfield ناحیه زرخیز
phytoplankton زندگی گیاهان شناور بر سطح دریا
interference area ناحیه ی تداخل امواج
hot temperature zone ناحیه بسیار گرم
auditory projection area ناحیه ادراک شنیداری
shielding region ناحیه حفافت کننده
popliteal مربوط به ناحیه رکبی
delinquency area ناحیه بزه خیز
interference zone ناحیه ی تداخل امواج
space charge ناحیه بار فضا
drilling range ناحیه مته کاری
local area network شبکه ناحیه محلی
long wave range ناحیه موج بلند
sylva درختان جنگلی یک ناحیه
executive area ناحیه هماهنگ ساز
fingerprint region ناحیه اثر انگشتی
crygenic region ناحیه انجماد سنجی
coal field ناحیه زغال خیز
papa پاپ کشیش ناحیه
naval district ناحیه عملیات دریایی
geiger muller region o. plateau ناحیه گایگر مولر
papas پاپ کشیش ناحیه
primary sensory area ناحیه حسی نخستین
palatinate ناحیه قلمرو کنت
pierian وابسته به ناحیه پیریا
breadbasket معده ناحیه حاصلخیز
primary projection area ناحیه فرافکنی نخستین
common storage area ناحیه اشتراکی انباره
high frequency range ناحیه ی فرکانس بالا
heating zone منطقه یا ناحیه حرارتی
regionalistic منطقهای ناحیه گرای
bailiwick ناحیه قلمرو مامور
forbidden energy zone ناحیه انرژی ممنوع
rimland حومه ناحیه مرکزی
reverse flow regin ناحیه جریان معکوس
regionalist منطقهای ناحیه گرای
motor perceptual region ناحیه حرکتی- ادراکی
poplitaeal مربوط به ناحیه رکبی
palest ناحیه محصور قلمروحدود
zone ناحیه دسته بندی
coalfields ناحیه ذغال خیز
coalfield ناحیه ذغال خیز
catchment areas ناحیه تحت پوشش
to level off یکنواخت شدن [ناحیه ای]
zonule منطقه یا ناحیه کوچک
climate ناحیه اوضاع جوی
paler ناحیه محصور قلمروحدود
neck of the woods <idiom> ناحیه یا قسمتی از کشور
pale ناحیه محصور قلمروحدود
climates ناحیه اوضاع جوی
catchment area ناحیه تحت پوشش
zones ناحیه دسته بندی
domain ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
tertiary projection area ناحیه فرافکنی سوم
coagulation تجمع مواد در یک ناحیه
domains ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
wing قسمتی از یک بخش یا ناحیه
winging قسمتی از یک بخش یا ناحیه
to level off مسطح شدن [ناحیه ای]
zooms بزرگ کردن یک ناحیه از متن
infrasonic frequency range ناحیه فرکانس مادون صوت
weaker ناحیه نزدیک نوک شمشیر
orbitonasal وابسته به ناحیه چشمخانه وبینی
mine feild ناحیه مین گذاری شده
weakest ناحیه نزدیک نوک شمشیر
mesogaster معده بند ناحیه ناف
rainfall area منطقه بارش ناحیه بارندگی
hyperesthesia حساسیت شدید در یک ناحیه بدن
outbound عازم ناحیه دور دست
zoom بزرگ کردن یک ناحیه از متن
zoomed بزرگ کردن یک ناحیه از متن
weaknesses ناحیه نزدیک نوک شمشیر
hyperaesthesia حخساسیت شدید در یک ناحیه بدن
vorlage خیز برداشتن از ناحیه قوزک پا
ward heeler کارچاق کن سیاسی ناحیه بخصوصی
vhf range ناحیه فرکانس خیلی بالا
territorialization محدود کردن بیک ناحیه
exurb ناحیه یا منطقهء خارج شهری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com