Dictiornary-Farsi | گیج شدن ،گمراه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 89 (7 milliseconds)

English	Persian
throw off <idiom>	گیج شدن ،گمراه


Search result with all words

baffle	گیج یا گمراه کردن
baffled	گیج یا گمراه کردن
baffles	گیج یا گمراه کردن
baffling	گیج یا گمراه کردن
stray	گمراه شدن
straying	گمراه شدن
strays	گمراه شدن
perverse	گمراه هرزه
misled	گمراه کردن
amiss	گمراه
seduce	گمراه کردن
seduced	گمراه کردن
seduces	گمراه کردن
seducing	گمراه کردن
err	گمراه شدن
erred	گمراه شدن
errs	گمراه شدن
misdirect	گمراه کردن
misdirected	گمراه کردن
misdirecting	گمراه کردن
misdirects	گمراه کردن
inveigle	گمراه کردن وبردن
inveigle	گمراه کردن
inveigled	گمراه کردن وبردن
inveigled	گمراه کردن
inveigles	گمراه کردن وبردن
inveigles	گمراه کردن
inveigling	گمراه کردن وبردن
inveigling	گمراه کردن
mislead	گمراه کردن
misleads	گمراه کردن
misinform	گمراه کردن
misinformed	گمراه کردن
misinforming	گمراه کردن
misinforms	گمراه کردن
seduction	گمراه سازی
lost	شکست خورده گمراه
sinister	گمراه کننده
heterodox	گمراه زندیق
illusory	گمراه کننده مشتبه سازنده
screwier	گمراه کننده
screwiest	گمراه کننده
screwy	گمراه کننده
sinuous	غیرمستقیم گمراه کننده
misleading	گمراه کننده
seductive	گمراه کننده
astray	گمراه
hell bent	گمراه
hell-bent	گمراه
pervert	گمراه شدن
perverting	گمراه شدن
perverts	گمراه شدن
aberrant	گمراه
devious	گمراه
accidentalism	تشخیص علائم گمراه کننده مرض
corruptible	گمراه شدنی
debaueh	ازراه درکردن گمراه کردن
delusive	گمراه کننده
delusory	فریبنده گمراه کننده
hocus pocus	چیز گمراه کننده معضل
ignisfatuus	چیز گمراه کننده شعله کمرنگ
illusive	گمراه کننده مشتبه سازنده
inveglement	گمراه
inveigler	گمراه سازنده
jape	گمراه کردن جماع کردن
lead astray	گمراه کردن
lothario	گمراه کننده زنان
misguide	گمراه کردن
perversive	گمراه کننده منحرف سازنده
pervertible	گمراه شدنی کج راه کردنی
prevarication	ساختن وکیل با طرف موکل افهارات دو پهلو و گمراه کننده شاهد
seducer	گمراه کنندهseduction
self blinded	گمراه شده توسط نفس خود
self deluded	گمراه
she went wrong	گمراه شد پالانش کج شد
to fall into error	گمراه شدن
to go a	گمراه شدن
to lead a	گمراه کردن
to lead astray	گمراه کردن
to lead up the garden	گمراه کردن
to put off the scent	گمراه کردن
perverted	گمراه
smokescreen	عمل یا حرف گمراه کننده یا مستتر سازنده
The comparison is misleading [flawed] .	مقایسه گمراه کننده [ ناقص ] است.
to go astray	گمراه شدن
to get lost	گمراه شدن
to be deluded	گمراه شده بودن
to be fooled	گمراه شده بودن
Partial phrase not found.