English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
television receiver گیرنده تلویزیونی
Other Matches
telegenic دارای استعداد شرکت دربرنامههای تلویزیونی مناسب برای برنامه تلویزیونی
backward کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backwards کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
requesting سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requested سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
request سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requests سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
civision رمز و کشف کردن علایم تلویزیونی رمز کردن علایم تلویزیونی
signalling 1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
consignee گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
televisual تلویزیونی
pickup tube دوربین تلویزیونی
tv terminal ترمینال تلویزیونی
teleplay نمایش تلویزیونی
television camera tube دوربین تلویزیونی
television set مجموعه تلویزیونی
camera tube دوربین تلویزیونی
teleran رادار تلویزیونی
telefilm فیلم تلویزیونی
videoed تلویزیونی تلویزیون
videos تلویزیونی تلویزیون
videoing تلویزیونی تلویزیون
video تلویزیونی تلویزیون
telecast برنامه تلویزیونی
composite television signal پیام مرکب تلویزیونی
televiewer بیننده برنامه تلویزیونی
newscast اخباررادیویی یا تلویزیونی خبر پراکندن
teleview به برنامههای تلویزیونی نگاه کردن
kinescope ازبرنامه تلویزیونی فیلمبرداری کردن
telecourse دوره برنامههای اموزشی تلویزیونی
newscasts اخباررادیویی یا تلویزیونی خبر پراکندن
tvt Writer Type Television ماشین تحریر تلویزیونی
soap opera نمایشهای تلویزیونی یارادیویی پر احساسات وکم ارزش
soap operas نمایشهای تلویزیونی یارادیویی پر احساسات وکم ارزش
action replay پخش مجدد و با دور کند بخشیاز برنامه تلویزیونی
head وسیله ارتباطی بین آنتن و شبکه کابل تلویزیونی
interlace روش ساخت تصویر روی صفحه تلویزیونی در دو مرحله
qube تسهیلات اطلاعاتی که قسمتی از یک سیستم پیشرفته کابل تلویزیونی است
closed circuit تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
closed circuits تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
burn in علامت گذاری یک صفحه تلویزیونی یا مانیتور پس از نمایش یک تصویر درخشان برای مدت طولانی
grabber مدار دیجیتالی سریع که یک تصویر تلویزیونی را در حافظه نگه می دارد تا بعدا توسط کامپیوتر پردازش شود
inversion تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
inversions تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
televises درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن
televise درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن
televised درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن
televising درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن
audio mixer میکسر صوتی تلویزیونی مخلوط کننده صوتی
teleran system نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
sensor گیرنده
recipients گیرنده
catcher گیرنده
reciptacle گیرنده
recipient گیرنده
assignee گیرنده
payees گیرنده
receptor گیرنده
payee گیرنده
fetching گیرنده
receptors گیرنده
adopter گیرنده
reciever گیرنده
accipient گیرنده
acceptor گیرنده
touching گیرنده
prehensile گیرنده
prehensory گیرنده
catchier گیرنده
catchy گیرنده
grantee گیرنده
barrage reception سد گیرنده
receiver گیرنده
getter گیرنده
addressee گیرنده
addressees گیرنده
catchiest گیرنده
receivers گیرنده
consignee گیرنده
prehensorial گیرنده
feoffee گیرنده تیول
interoceptor گیرنده احشایی
distance receptor گیرنده دوربرد
distilling receiver گیرنده تقطیر
loanee وام گیرنده
enteroceptor گیرنده درونی
enteroceptor گیرنده احشایی
donee گیرنده هبه
donee گیرنده هدیه
donee هبه گیرنده
interoceptor گیرنده درونی
borrowers وام گیرنده
itching palm دست گیرنده
high fidelity receiver گیرنده رابط
iterant ازسر گیرنده
pledgee رهن گیرنده
grantee انتقال گیرنده
grabber hand دست گیرنده
fondler اغوش گیرنده
exteroceptor گیرنده برونی
exempted , adressee گیرنده استثنایی
determiner تصمیم گیرنده
determiners تصمیم گیرنده
bailee تحویل گیرنده
baroreceptor گیرنده فشار
clocker گیرنده وقت
passcatcher گیرنده پاس
beat receiver گیرنده تداخلی
inductance گیرنده انرژی
bribee رشوه گیرنده
nociceptor گیرنده درد
opiate receptor گیرنده افیونی
catch of guage گیرنده بارانسنج
chemoreceptor گیرنده شیمیایی
offtake canal کانال گیرنده
cessionary انتقال گیرنده
auto radio گیرنده اتومبیل
decision maker تصمیم گیرنده
acceptor level تراز گیرنده
crystal set گیرنده اشکارساز
mechanic recepter گیرنده مکانیکی
mortgagee رهن گیرنده
consignee گیرنده امانت
concluder نتیجه گیرنده
pledgee وثیقه گیرنده
photoreceptor گیرنده نور
amateur receiver گیرنده اماتور
communication receiver گیرنده مخابرات
pawnee رهن گیرنده
cell receptor گیرنده سلولی
comprehensive فرا گیرنده
transreceiver فرستنده و گیرنده
sound probe گیرنده صوتی
jammed سد گیرنده پاس
jams سد گیرنده پاس
single circuit receiver گیرنده یک مداره
revenger انتقام گیرنده
tube receiver گیرنده لامپی
rejuvenescent جوانی از سر گیرنده
two valve receiver گیرنده دو لامپی
volumetric receptor گیرنده حجمی
receivers فرف گیرنده
receivers گیرنده رادیویی
transceiver فرستنده و گیرنده
transferee تحویل گیرنده
tither عشر گیرنده
thermoreceptor گیرنده دمایی
striking موثر گیرنده
strikingly موثر گیرنده
trainee تعلیم گیرنده
trainees تعلیم گیرنده
receiver دستگاه گیرنده
receiver گیرنده رادیویی
transferee انتقال گیرنده
receivers دستگاه گیرنده
receiving set گیرنده رادیویی
receiving set دستگاه گیرنده
decreasing نقصان گیرنده
receiver فرف گیرنده
prepossessing گیرنده جالب
payee گیرنده وجه
payees گیرنده وجه
borrower وام گیرنده
borrower قرض گیرنده
acquisitive فرا گیرنده
jam سد گیرنده پاس
proprioceptor گیرنده عضلانی
borrowers قرض گیرنده
receiving antenna انتن گیرنده
radio receiver گیرنده رادیویی
zero beat تنظیم موج گیرنده
donee country کشور کمک گیرنده
overtaking vessel شناوه سبقت گیرنده
mains receiving set دستگاه گیرنده شبکه
directional reciever گیرنده جهت دار
d.c. reciever گیرنده جریان دائم
feoffee زعیم انتقال گیرنده
long wave receiver گیرنده موج بلند
iterative ازسر گیرنده تکراری
decision making unit واحد تصمیم گیرنده
marginal borrower وام گیرنده نهائی
transceiver دستگاه گیرنده فرستنده
annuitant گیرنده مستمری سالیانه
receiver output volume شدت صوت گیرنده
alienee گیرنده مال موردانتقال
receiver gating ولت افزایی گیرنده
radio sextant گیرنده امواج کیهانی
address نشانی گیرنده پیام
addressed نشانی گیرنده پیام
printing receiving apparatus دستگاه گیرنده ثبات
pressure points نقطههای گیرنده فشار
receptors ستاره مساعد گیرنده
holders گیرنده اشغال کننده
receptor ستاره مساعد گیرنده
borrower عاریه گیرنده مقترض
addresses نشانی گیرنده پیام
borrowers عاریه گیرنده مقترض
superheterodyne receiver گیرنده سوپر هترودین
catcher فرفرههای گیرنده محصول
receivers دستگاه گیرنده بی سیم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com