English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
baroreceptor گیرنده فشار
Search result with all words
pressure points نقطههای گیرنده فشار
Other Matches
backward کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backwards کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
requested سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
request سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requesting سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requests سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
signalling 1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
consignee گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
cabin pressure فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pitot static system سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
cabin pressurization safety valve شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic دارای فشار یکسان خط هم فشار
low head plant نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
piezoelectric ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
energy absorber مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
high voltage transformer ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
impluse level سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
pitot pressure فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
barrage reception سد گیرنده
receptors گیرنده
assignee گیرنده
accipient گیرنده
acceptor گیرنده
touching گیرنده
adopter گیرنده
prehensile گیرنده
reciptacle گیرنده
reciever گیرنده
prehensorial گیرنده
prehensory گیرنده
catcher گیرنده
consignee گیرنده
addressees گیرنده
receiver گیرنده
receivers گیرنده
addressee گیرنده
fetching گیرنده
sensor گیرنده
recipient گیرنده
catchy گیرنده
catchiest گیرنده
catchier گیرنده
payees گیرنده
getter گیرنده
receptor گیرنده
recipients گیرنده
grantee گیرنده
payee گیرنده
low voltage distribution system شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
hypobaric مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
transferee انتقال گیرنده
catch of guage گیرنده بارانسنج
transceiver فرستنده و گیرنده
communication receiver گیرنده مخابرات
proprioceptor گیرنده عضلانی
payee گیرنده وجه
receiver دستگاه گیرنده
receiver گیرنده رادیویی
receiving antenna انتن گیرنده
decreasing نقصان گیرنده
thermoreceptor گیرنده دمایی
trainees تعلیم گیرنده
television receiver گیرنده تلویزیونی
clocker گیرنده وقت
trainee تعلیم گیرنده
transferee تحویل گیرنده
two valve receiver گیرنده دو لامپی
tube receiver گیرنده لامپی
chemoreceptor گیرنده شیمیایی
transreceiver فرستنده و گیرنده
cessionary انتقال گیرنده
cell receptor گیرنده سلولی
tither عشر گیرنده
jams سد گیرنده پاس
revenger انتقام گیرنده
bailee تحویل گیرنده
single circuit receiver گیرنده یک مداره
auto radio گیرنده اتومبیل
borrower قرض گیرنده
sound probe گیرنده صوتی
amateur receiver گیرنده اماتور
acceptor level تراز گیرنده
determiners تصمیم گیرنده
determiner تصمیم گیرنده
borrowers وام گیرنده
borrower وام گیرنده
rejuvenescent جوانی از سر گیرنده
receiver فرف گیرنده
jammed سد گیرنده پاس
receivers دستگاه گیرنده
receivers گیرنده رادیویی
jam سد گیرنده پاس
payees گیرنده وجه
comprehensive فرا گیرنده
receivers فرف گیرنده
bribee رشوه گیرنده
radio receiver گیرنده رادیویی
receiving set دستگاه گیرنده
receiving set گیرنده رادیویی
volumetric receptor گیرنده حجمی
beat receiver گیرنده تداخلی
interoceptor گیرنده درونی
grantee انتقال گیرنده
donee گیرنده هدیه
borrowers قرض گیرنده
donee گیرنده هبه
enteroceptor گیرنده احشایی
distilling receiver گیرنده تقطیر
distance receptor گیرنده دوربرد
high fidelity receiver گیرنده رابط
mortgagee رهن گیرنده
acquisitive فرا گیرنده
nociceptor گیرنده درد
offtake canal کانال گیرنده
photoreceptor گیرنده نور
interoceptor گیرنده احشایی
enteroceptor گیرنده درونی
exempted , adressee گیرنده استثنایی
exteroceptor گیرنده برونی
feoffee گیرنده تیول
passcatcher گیرنده پاس
pawnee رهن گیرنده
fondler اغوش گیرنده
opiate receptor گیرنده افیونی
prepossessing گیرنده جالب
mechanic recepter گیرنده مکانیکی
grabber hand دست گیرنده
iterant ازسر گیرنده
loanee وام گیرنده
consignee گیرنده امانت
itching palm دست گیرنده
concluder نتیجه گیرنده
crystal set گیرنده اشکارساز
striking موثر گیرنده
inductance گیرنده انرژی
donee هبه گیرنده
decision maker تصمیم گیرنده
strikingly موثر گیرنده
pledgee وثیقه گیرنده
pledgee رهن گیرنده
alienee گیرنده مال موردانتقال
decision making unit واحد تصمیم گیرنده
addressed نشانی گیرنده پیام
transceiver دستگاه گیرنده فرستنده
address نشانی گیرنده پیام
addresses نشانی گیرنده پیام
annuitant گیرنده مستمری سالیانه
overtaking vessel شناوه سبقت گیرنده
feoffee زعیم انتقال گیرنده
iterative ازسر گیرنده تکراری
marginal borrower وام گیرنده نهائی
borrower عاریه گیرنده مقترض
platform رسانگر حامل گیرنده
platforms رسانگر حامل گیرنده
consignee گیرنده کالای ارسالی
determinant تصمیم گیرنده عاجز
mains receiving set دستگاه گیرنده شبکه
determinants تصمیم گیرنده عاجز
borrowers عاریه گیرنده مقترض
superheterodyne receiver گیرنده سوپر هترودین
long wave receiver گیرنده موج بلند
holders گیرنده اشغال کننده
zero beat تنظیم موج گیرنده
receptors ستاره مساعد گیرنده
holder گیرنده اشغال کننده
receptor ستاره مساعد گیرنده
receiver gating ولت افزایی گیرنده
receiver output volume شدت صوت گیرنده
d.c. reciever گیرنده جریان دائم
radio sextant گیرنده امواج کیهانی
periclinal ازهمه سو شیب گیرنده
donee country کشور کمک گیرنده
receiver دستگاه گیرنده بی سیم
receivers دستگاه گیرنده بی سیم
catcher فرفرههای گیرنده محصول
printing receiving apparatus دستگاه گیرنده ثبات
directional reciever گیرنده جهت دار
color zones مناطق گیرنده رنگ
pyrophorous اتش گیرنده مجاورت هوا
receptors دستگاه گیرنده وان حمام
carrige forward کرایه به عهده گیرنده کالا
exempted , adressee گیرنده معاف از اجرای دستور
split end گیرنده توپ در انتهای خط جبهه
remittee گیرنده وجه فرستاده شده
broadcasts ارسال داده به چندین گیرنده 2-
receptor دستگاه گیرنده وان حمام
broadcast ارسال داده به چندین گیرنده 2-
prehensive گیرنده دارای قوه قبض
large hande a دارای دست بگیر گیرنده
donatory گیرنده بخشش یاهدیه یاهبه
omnidirectional گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب
grantee انتقال گیرنده متهب منتقل الیه
price taker خریدار یا فروشنده جزء گیرنده قیمت
aurigae ممسک الاعنه گیرنده ریسمان اوریگا
high fidelity دستگاه گیرنده عالی وخوش صدا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com