Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 178 (8 milliseconds)
English
Persian
macrophage
یاخته بیگانه خواردرشت
Other Matches
oogamous
دارای یاخته جنسی نر کوچک و متحرک و یاخته ماده بزرگ و غیر متحرک
foreignism
رسم بیگانه بیگانه پرستی
unicellularity
تک یاخته
cells
یاخته
cell
یاخته
protozoon
تک یاخته
unicellular
تک یاخته
acellular
بی یاخته
biont
یاخته
protozoan
تک یاخته
blood cells
یاخته خون
phagocytosis
یاخته خواری
nerve cell
یاخته عصبی
ovum
یاخته ماده
bacteria
میکربهای تک یاخته
neurocyte
یاخته عصبی
neurones
یاخته پی و کاران
neurons
یاخته عصبی
neuron
یاخته عصبی
blood cell
یاخته خون
neurone
یاخته پی و کاران
mesoplast
هسته یاخته
binary cell
یاخته دودویی
cell body
جسم یاخته
cytology
یاخته شناس
cytology
یاخته شناسی
cytoplasm
سفیده یاخته
data cell
یاخته داده
ependymal cell
یاخته اپاندیم
gamete
یاخته جنسی
germ cell
یاخته جنسی
glial cell
یاخته گلیایی
haploid cell
یاخته جنسی
betz's cell
یاخته بتس
pigment cell
یاخته رنگی
storage cell
یاخته انباره
protoplasm
سفیده یاخته
utricle
انبان چه یاخته
spermatozoid
یاخته نر و متحرک
protozoology
تک یاخته شناسی
body cell
یاخته غیر تناسلی
neuroblast
یاخته رویانی عصبی
gametogenesis
تکوین یاخته جنسی
intercellular
واقع در میان یاخته ها
rod
یاخته استوانه ای
[در چشم]
Rod cell
یاخته استوانه ای
[در چشم]
heterogamet
یاخته جنسی ناهمخوان
sarcode
سفیده یاخته حیوانی
spongioblast
یاخته رویانی گلیایی
plasmic
وابسته به سفیده یاخته
astrocyteo
نوعی یاخته کمکی
amitosis
تقسیم مستقیم یاخته
protozoan
وابسته به تک یاخته اغازی
osteoblast
یاخته استخوان ساز
accessory cells
یاخته های کمکی
ectoclast
بخش خارجی یاخته
trabecula
دارای فواصل دربین یاخته ها
plasmalemma
پروتوپلاسم منطقه خارجی یاخته
plasma membrane
غشاء خارجی سفیده یاخته
achromatin
مادهء رنگ ناپذیر هستهء یاخته
auxesis
رشد توام باعدم تقسیم یاخته
spermatozoon
یاخته متحرک نطفه بالغ جنس نر
photocell
یاخته حساس نسبت به نور فتوسل
spermatozoa
یاخته متحرک نطفه بالغ جنس نر
neuron
رشته مغزی و ستون فقراتی یاخته عصبی
neurons
رشته مغزی و ستون فقراتی یاخته عصبی
plasmolysis
چروک و انقباض سفیده یاخته وخروج از جداریاخته
rods and cones
[in the retina]
یاخته های استوانه ای و مخروطی
[در شبکیه چشم]
oversea
بیگانه
peregrin or rine
بیگانه
xenophobe
بیگانه
peregrine
بیگانه
outsiders
بیگانه
barbarous
بیگانه
barbarian
بیگانه
exotic
بیگانه
strange
بیگانه
only
بس بیگانه
barbarians
بیگانه
strangest
بیگانه
foreigners
بیگانه
foreigner
بیگانه
stranger
بیگانه
outsider
بیگانه
foreign
بیگانه
alien
بیگانه
aliens
بیگانه
abroad
بیگانه
chromoplast
یاخته رنگی که حاوی رنگ قرمز یا زرد میباشد
xenocentrism
بیگانه محوری
loanword
واژه بیگانه
xenophobe
دشمن بیگانه
xenophilous
بیگانه پرست
xenophobe
بیگانه ترس
phagocytosis
بیگانه خواری
xenophilism
بیگانه پرستی
xenophile
بیگانه دوست
xenoplastic
همزیست با بیگانه
xenophile
بیگانه پرست
abroad
ممالک بیگانه
foreign subjects
اتباع بیگانه
estrangements
بیگانه کردن
estrangement
بیگانه کردن
outlandish
بیگانه وار
foreignism
اصطلاح بیگانه
xenophobia
بیگانه هراسی
foreignlegion
هنگ بیگانه
overseas
کشورهای بیگانه
stranger
بیگانه کردن
xenophobia
بیگانه ترسی
holozoic
بیگانه خوار
foreing currency
پول بیگانه
xenoglossophilia
عشق به زبانهای بیگانه
currency
ارز پول بیگانه
xenoglossophobia
هراس از زبانهای بیگانه
currencies
ارز پول بیگانه
non-resident alien
[NRA]
بیگانه غیر مقیم
phagocyte
سلول بیگانه خوار
publican
بیگانه صاحب میخانه
foreignize
بیگانه کردن یاشدن
overseas agent
نماینده درکشور بیگانه
he is no linguist
زبان بیگانه نمیداند
estrange
بیگانه کردن دورکردن
foreign value system
نظام ارزشی بیگانه
barbarize
بیگانه یا وحشی شدن
strangers
بطور غریب یا بیگانه
strangely
بطور غریب یا بیگانه
publicans
بیگانه صاحب میخانه
plastogene
اجسام بسیار ریزیاختههای گیاهی که عامل پدیدههای حیاتی یاخته میباشند
gringo
بیگانه خصوصا انگلیسی یا امریکایی
indent
سفارش خرید از کشور بیگانه
indenting
سفارش خرید از کشور بیگانه
foreignize
حالت بیگانه دادن یایافتن
indents
سفارش خرید از کشور بیگانه
phagotroph
ریزه پرواره بیگانه خوار
neophyte
گونه بیگانه
[گیاه شناسی]
gringos
بیگانه خصوصا انگلیسی یا امریکایی
the a.of boreign words
اقتباس یاگرفتن لغات بیگانه
exotic
گونه بیگانه
[گیاه شناسی]
invasive exotic
گونه بیگانه
[گیاه شناسی]
invasive species
گونه بیگانه
[گیاه شناسی]
alien species
گونه بیگانه
[گیاه شناسی]
barbarize
با تعبیر بیگانه و غیر مصطلح امیختن
phagocytize
در اثر بیگانه خواری تحلیل رفتن
disuniting
باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
disunites
باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
disunite
باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
tramontane
واقع در ماوراء جبال الپ بیگانه
disunited
باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
alienability
قابلیت نقل وانتقال مالکیت بیگانه سازی
enclave
ناحیهای که کشور بیگانه دورانرا گرفته باشد
enclaves
ناحیهای که کشور بیگانه دورانرا گرفته باشد
to purify the person language
زبان فارسی را از واژه هاوتعبیرات بیگانه یا غیرمصطلح پیراستن
adoption
اقتباس استعمال لغت بیگانه بدون تغییر شکل آن
exclave
ناحیهای که ازکشوری جداشده وخاک بیگانه انرافراگرفته باشد
short haul
کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
enclaves
ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
short-haul
کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
enclave
ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
ablegate
مامور مخصوص پاپ درکشورهای بیگانه برای دادن نشان و خلعت
gemmule
یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
haulage
پولی که راه اهن بابت حمل ونقل قطارهای بیگانه در مسیر خود میگیرد
nucleole
جسمی که در درون هسته یاخته ها یافت میشود هسته هسته
extradite
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradited
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extraditing
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradites
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
foreign attachment
توقیف دارایی شخص بیگانه یاغائب ازمحل دارایی
averting
بیزار کردن بیگانه کردن
alienating
بیگانه کردن منحرف کردن
averts
بیزار کردن بیگانه کردن
avert
بیزار کردن بیگانه کردن
alienates
بیگانه کردن منحرف کردن
xenophile
بیگانه پرست اجنبی پرست
alienate
بیگانه کردن منحرف کردن
averted
بیزار کردن بیگانه کردن
oogamete
سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com