English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 117 (6 milliseconds)
English Persian
field notes یادداشتهای صحرایی
Other Matches
bleacher صندلیهای چند ردیفی صحرایی نیمکتهای اموزشی صحرایی
identic notes یادداشتهای همانند
marginalia یادداشتهای حاشیه
imprint نوشتن یادداشتهای کنار نقشه
imprinted نوشتن یادداشتهای کنار نقشه
imprints نوشتن یادداشتهای کنار نقشه
remarking عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remarked عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remark عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
rem عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remarks عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
campestral صحرایی
outdoor صحرایی
field army ارتش صحرایی
fiedl fortifications استحکامات صحرایی
ratton موش صحرایی
field atrillery توپخانه صحرایی
scabiosa مامیثای صحرایی
field archery تیراندازی صحرایی
call boxes تلفن صحرایی
call box تلفن صحرایی
corn mayweed بابونه صحرایی
corn parsley جعفری صحرایی
drumhead court martial محاکمه صحرایی
english mercury اسفناج صحرایی
good henry اسفناج صحرایی
good king اسفناج صحرایی
outsentry پاسدار صحرایی
field exercise خدمات صحرایی
field work کار صحرایی
gerbille موش صحرایی
field wire سیم صحرایی
field stockade ذخایر صحرایی
field shop تعمیرگاه صحرایی
field shop کارگاه صحرایی
field ration جیره صحرایی
field radio بی سیم صحرایی
landrail ابچلیک صحرایی
field maintenance نگهداری صحرایی
field laboratory ازمایشگاه صحرایی
field kitchen اشپزخانه صحرایی
field gun توپ صحرایی
field glass دوربین صحرایی
out guard گشتی صحرایی
field exercise تمرین صحرایی
fieldartillery توپخانه صحرایی
caracal گربه صحرایی
gerbil موش صحرایی
pavilions چادر صحرایی
pavilion چادر صحرایی
gerbils موش صحرایی
fieldmouse موش صحرایی
artillery توپخانه صحرایی
rat موش صحرایی
mentha piperita نعناع صحرایی
oat جو صحرایی یولاف
can مستراح صحرایی
latrine توالت صحرایی
bindweed نیلوفر صحرایی
abutilon خطمی صحرایی
field hospitals بیمارستان صحرایی
fieldmice موش صحرایی
orienteering مسابقهی دو صحرایی
prison camp زندان صحرایی
voles موش صحرایی
vole موش صحرایی
canning مستراح صحرایی
cans مستراح صحرایی
field hospital بیمارستان صحرایی
prison camps زندان صحرایی
field glasses عینک صحرایی
crab apple سیب صحرایی
crab apples سیب صحرایی
hunter's round نوعی مسابقه صحرایی
hudson seal خز موش صحرایی امریکا
tare ویسیای صحرایی ماشک
fieldpiece تفنگ یا توپ صحرایی
fields زمینه رزمی صحرایی
dodder کتان صحرایی لرزیدن
dodders کتان صحرایی لرزیدن
fielded زمینه رزمی صحرایی
field round یک دور تیراندازی صحرایی
convertible table میز صحرایی تا شونده
field arrow تیرهای تیراندازی صحرایی
field زمینه رزمی صحرایی
field officer افسر عملیات صحرایی
field manual ائین نامه صحرایی
field radio رادیوی قابل حمل صحرایی
coyote گرگ صحرایی امریکای شمالی
coyotes گرگ صحرایی امریکای شمالی
lemming موش صحرایی قطب شمال
hock گیاهان پنیرک شاهدانه صحرایی
field commands یکانهای صحرایی فرماندهیهای رزمی
land girl n دختری که کارهای صحرایی میکرد
lemmings موش صحرایی قطب شمال
field operating فعال درصحرا رده صحرایی
ess دو پیچ در سمت مخالف درمسیر صحرایی
fieldwork کارهای صحرایی :زمین پیمایی ومانندان
out door صحرایی در هوای ازاد انجام شده
peafowl قوقاول بزرگ صحرایی جنوب اسیا
field events ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
field event ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
field expedient روشهای اضطراری اخراجات در صحرا تدابیر صحرایی
equestrian events مسابقه کنترل اسب و پرش درمسافت صحرایی
steeplechase اسب دوانی باپرش از مانع اسبدوانی صحرایی
steeplechases اسب دوانی باپرش از مانع اسبدوانی صحرایی
cross country خارج از جاده وشارع اصلی در فضاهای بازدهات صحرایی
green چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
greenest چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
out post پاسدار پست نگهبانی پاسداری دادن پاسدار صحرایی
central pastry kitchen اشپزخانه ثابت پادگانی اشپزخانه غیر صحرایی
pioneer heliport فرودگاه هلی کوپتر صحرایی فرودگاه موقت
hares خرگوش صحرایی گوشت خرگوش
hare خرگوش صحرایی گوشت خرگوش
camp chair صندلی سفری صندلی صحرایی
field work استحکامات صحرایی استحکامات
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com