Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (15 milliseconds)
English	Persian
yellowlegs	یلوه بزرگ زرد رنگ
Other Matches
sandpiper	یلوه
jack snipe	یلوه
sand piper	یلوه
reeve	یلوه ماده
My grandparents are six feet under. <idiom>	پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania	مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
macropterous	دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
museum piece	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
fossil	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
big game	صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
so large	چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandam	مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparents	پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparent	پدر بزرگ یا مادر بزرگ
cray	نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
majuscule	بزرگ
extra	بزرگ
magacephalic	بزرگ سر
gates	در بزرگ
gate	در بزرگ
majuscular	بزرگ
extras	بزرگ
extra-	بزرگ
smallest	بزرگ نه
grosses	بزرگ
smaller	بزرگ نه
grosser	بزرگ
grossed	بزرگ
small	بزرگ نه
gross	بزرگ
grossest	بزرگ
biggest	بزرگ
big	بزرگ
megapod	بزرگ پا
bigger	بزرگ
vast	بزرگ
nonus	بزرگ
grossing	بزرگ
paternal grandmother	نه نه بزرگ
macrocephalic	بزرگ سر
headmen	بزرگ
bulkier	بزرگ
bulkiest	بزرگ
bulky	بزرگ
bandog	سگ بزرگ
dignified	بزرگ
full bottomed	بزرگ
adult	بزرگ
adults	بزرگ
egregious	بزرگ
decuman	بزرگ
canis major	سگ بزرگ
considerably large	بس بزرگ
mighty	بزرگ
mightier	بزرگ
headman	بزرگ
macro	بزرگ
long ton	تن بزرگ
mightiest	بزرگ
great	بزرگ
of a large size	بزرگ
large sized a	بزرگ
large sized	بزرگ
king size	بزرگ
great-	بزرگ
greatest	بزرگ
majestic	بزرگ
immane	بزرگ
hugeous	بزرگ
massive	بزرگ
massively	بزرگ
canis majoris	سگ بزرگ
propylon	در بزرگ
spanking	بزرگ
voluminous	بزرگ
graves	بزرگ
gravest	بزرگ
majoring	بزرگ
majored	بزرگ
major	بزرگ
extensive	بزرگ
highs	بزرگ
highest	بزرگ
high	بزرگ
doyenne	زن بزرگ
doyennes	زن بزرگ
spankings	بزرگ
eminent	بزرگ
grave	بزرگ
jumbos	بزرگ
swith	بزرگ
enormous	بزرگ
largest	بزرگ
larger	بزرگ
large	بزرگ
stour	بزرگ
vasty	بزرگ
swingeing	بزرگ
wallopings	بزرگ
jumbo	بزرگ
walloping	بزرگ
maximizes	بزرگ کردن
arch enemy	دشمن بزرگ
arch fiend	دیو بزرگ
archfiend	دیو بزرگ
antrum	غار بزرگ
archenemy	دشمن بزرگ
archbshop	اسقف بزرگ
archduchess	دوشس بزرگ
archduke	دوک بزرگ
maximises	بزرگ کردن
maximized	بزرگ کردن
zooms	بزرگ کردن
zoomed	بزرگ کردن
zoom	بزرگ کردن
maximize	بزرگ کردن
maximising	بزرگ کردن
mausoleum	ارامگاه بزرگ
magnifications	بزرگ نمایی
mausoleums	ارامگاه بزرگ
aggrandise	بزرگ کردن
aggrandise	بزرگ شدن
aggrandize	بزرگ کردن
maximised	بزرگ کردن
dilating	بزرگ کردن
magnify	بزرگ کردن
bonefire	اتش بزرگ
magnifies	بزرگ کردن
magnified	بزرگ کردن
bronchocele	بزرگ شدگی
caldron	کتری بزرگ
enlarging	بزرگ کردن
long boat	کرجی بزرگ
big league	لیگ بزرگ
big bang	انفجار بزرگ
magnifying	بزرگ کردن
dilates	بزرگ کردن
paterfamilias	بزرگ خانواده
dilate	بزرگ کردن
grandmothers	مادر بزرگ
archpriest	کشیش بزرگ
argosy	کشتی بزرگ
avous	پدر بزرگ
grand father	پدر بزرگ
grandmother	مادر بزرگ
bass drum	طبل بزرگ
a large car	یک اتومبیل بزرگ
capital letter	حرف بزرگ
magnification	بزرگ نمایی
viola	ویولن بزرگ
lump	بزرگ شدن
lumped	بزرگ شدن
lumps	بزرگ شدن
heave	بزرگ کردن
store	مغازه بزرگ
heaved	بزرگ کردن
longbow	کمان بزرگ
longbows	کمان بزرگ
whackings	خیلی بزرگ
whacking	خیلی بزرگ
storing	مغازه بزرگ
bass fiddle	ویلن سل بزرگ
lofty	بلند بزرگ
bollard	موت بزرگ
magnum opus	کار بزرگ
bonfires	اتش بزرگ
bonfire	اتش بزرگ
grandest	بزرگ مهم
grander	بزرگ مهم
bollards	موت بزرگ
grand	بزرگ مهم
hunk	تکه بزرگ
tankards	ابخوری بزرگ
tankard	ابخوری بزرگ
emporia	بازار بزرگ
billowed	موج بزرگ اب
billow	موج بزرگ اب
distends	بزرگ کردن
distending	بزرگ کردن
platter	بشقاب بزرگ
distend	بزرگ کردن
platters	بشقاب بزرگ
swells	بزرگ شدن
swelled	بزرگ شدن
swell	بزرگ شدن
maximizing	بزرگ کردن
billowing	موج بزرگ اب
billows	موج بزرگ اب
bulldog	نوعی سگ بزرگ
emporium	بازار بزرگ
emporiums	بازار بزرگ
cataclysm	سیل بزرگ
cataclysms	سیل بزرگ
blunder	اشتباه بزرگ
blundered	اشتباه بزرگ
blundering	اشتباه بزرگ
blunders	اشتباه بزرگ
bulldogs	نوعی سگ بزرگ
case knife	چاقوی بزرگ
mandore	ماندولین بزرگ

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com