Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
unwarned exposed
یکانهایی که در معرض غافلگیری تک اتمی قرار می گیرند
Other Matches
expose to rays
در معرض اشعه قرار دادن در معرض نور گذاشتن
casualty attack
تک غافلگیری که به منظورتولید تلفات انجام میشود تک غافلگیری ش م ر
permanent mold
قرار می گیرند
atomic weight
وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
pin compatible
تراشه هایی که عملکردمشابهی دارند و می توانندبجای هم قرار گیرند
polypidom
ساق یا پایهای که چندین مرجان روی ان قرار می گیرند
polypary
ساق یا پایهای که چندین مرجان روی ان قرار می گیرند
subjected
در معرض قرار دادن
subjecting
در معرض قرار دادن
subjects
در معرض قرار دادن
subject
در معرض قرار دادن
piezoelectric
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
criminate
در معرض اتهام قرار دادن
thermal exposure
در معرض حرارت قرار گرفتن
lengths
تعداد بیتهایی که به صورت افقی روی یک خط صفحه نمایش قرار می گیرند.
length
تعداد بیتهایی که به صورت افقی روی یک خط صفحه نمایش قرار می گیرند.
trapezoidal distortion
اختلال تصویر که در آن خط وط عمودی در قابل لبههای افقی صفحه نمایش قرار می گیرند
ret
در معرض رطوبت قرار دادن خیس کردن
unwarned exposed
به طور غیر منتظره در معرض تک قرار گرفتن
interword spacing
فضای متغیر بین کلمات متن برای اینکه خط وط وسط و مرتب قرار گیرند
exposure
در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
exposures
در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
overexpose
بیش از اندازه لازم در معرض نورو غیره قرار دادن
click art
صفحهای از اشکال و تصاویرکه اماده بریده شدن هستند تادر اسناد کامپیوتری مورداستفاده قرار گیرند
pyramiding
سیستم مدیریت هرمی حالتی که چندین شرکت تحت تملک یا اداره یک موسسه بزرگ قرار گیرند
restricted propellant
سوخت جامد که تنها قسمتی از سطح ان در معرض احتراق قرار دارد
expansion unit
وسیلهای که به یک کامپیوترمتصل بوده و دارای سوکتهای اضافی است تا درون انها تخته مدارهای چاپی بتوانند قرار گیرند
spliced
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
splices
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
splicing
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
splice
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
nuclear equipoise
گلوله اتمی که نبایستی مورداستفاده قرار گیرد
thermal
نوعی چاپگر که حروف روی کاغذ حرارتی با نوک چاپ قرار می گیرند و یک ماتریس از عناصر حرارتی کوچک ایجاد می کنند
burned
کلمه رمز برای تعیین اینکه عامل مخفی اطلاعاتی در معرض کشف قرار گرفته یا قابلیت اعتمادبه او کم شده است
civil reserve air fleet
گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
notice board
1-تخته نصب شده در دیوار که نکات مهم روی آن قرار می گیرند. 2-نوعی تخته آگهی که پیام به کاربران نصب میشود
tractor feed
روش وارد کردن کاغذ در چاپگر که سوراخهای لبه کاغذ در دندانههای چاپگر قرار می گیرند تا کاغذ به جلو برود
chalk troops
سری افراد یا یکانهایی که بایستی با یک سریال هوایی حرکت کنند
dry rot
پوسیدگی
[خشک و فاسد شدن الیاف پنبه که در اثر رشد قارچ بر روی لیف بوجود می آید. فرش هایی که در جای رطوبتی یا گرم و شرجی قرار دارند بیشتر در معرض این آسیب دیدگی هستند.]
corn-rowing
[grinning]
راه راه شدن پرزها بخاطر رفت و شد زیاد روی فرش که پرزها بصورت شیارهای باریک در جهت عمود با ترافیک روی فرش قرار می گیرند
grinning
[cornrowing]
[راه راه شدن پرزها بخاطر رفت و شد زیاد روی فرش که پرزها بصورت شیارهای باریک در جهت عمود با ترافیک روی فرش قرار می گیرند.]
rainout
ریزش ابر اتمی به علت رطوبت هوا بارش غبار اتمی
minometer
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی وسیله اندازه گیری دوز اتمی
implosion weapon
جنگ افزار اتمی حساس قابل انفجار با تجزیه اتمی
isotopy
دارای تساوی در اعداد اتمی برابری عددی اتمی
shock action
عمل غافلگیری
surprise attack
تک غافلگیری تک غافلگیرانه
proliferation
سیستم گسترش اتمی یاگسترش تولید اتمی
surprises
غافلگیری غافلگیر شدن
surprise
غافلگیری غافلگیر شدن
shock action
غافلگیری حمله ناگهانی غافلگیر کردن دشمن
fallout contours
خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
clean weapon
جنگ افزار اتمی کم ریزش جنگ اتمی که اثار باقیه کم داشته باشد
european atomic energy community
جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
nucleon
اجزای داخل هسته اتمی هستک هسته اتمی
nuclear stalemate
گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
mosfet
می گیرند
fission to yield ratio
توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
cloud chamber effect
اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
atomic demolition munition
خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
kettle holder
کهنهای که با ان کتری داغ رادردست گیرند
shocks
ضربت زدن ضربت عمل غافلگیری
shocked
ضربت زدن ضربت عمل غافلگیری
shock
ضربت زدن ضربت عمل غافلگیری
This car can hold 6 persons comefortably.
دراین اتوموبیل راحت 6 نفر راجامی گیرند
alizarin
ماده نارنجی یا قرمز رنگ که از ریشه روناس می گیرند
planimeter
دستگاهی که مساحت اشکال غیر هندسی رابا ان اندازه می گیرند
exposed to
در معرض
susceptible
در معرض
suprapermafrost
ابهای زیرزمینی که بالای منطقه لایه منجمد زمین قرارمی گیرند
Wise men learn by other mens mistakes;fools by the.
<proverb>
مردم عاقل از اشتباهات دیگران درس مى گیرند جاهلان از خطاهاى خود .
inulin
ماده نشاستهای که ازریشه زنجبیل شامی وبرخی گیاهان مرکب می گیرند
accent mark
علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
alignment
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignments
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
displaying
در معرض نمایش
exposure
در معرض نهادن
stigmatic
در معرض تهمت
stigmatist
در معرض تهمت
touch and go
در معرض خطر
weathers
در معرض هواگذاشتن
display
در معرض نمایش
weather
در معرض هواگذاشتن
displayed
در معرض نمایش
displays
در معرض نمایش
weathered
در معرض هواگذاشتن
exposures
در معرض نهادن
exposed
در معرض نهادن
on risk
در معرض خطر
on view
در معرض نمایش
liable to danger
در معرض خطر
subjected to danger
در معرض خطر
open to attack
در معرض حمله
on sight
در معرض دید
early time
زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
survey meter
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
postured
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posture
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postures
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posturing
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
to put to the issue
در معرض داوری گذاشتن
underexpose
کمتر از حد لزوم در معرض
vulnerability
در معرض تلفات بودن
susceptibility
در معرض خطر بودن
endangers
در معرض خطر گذاشتن
endangering
در معرض خطر گذاشتن
endangered
در معرض خطر گذاشتن
endanger
در معرض خطر گذاشتن
disposal
در معرض دید قرارگرفتن
critically endangered species
گونه در معرض خطر
insectile
در معرض هجوم حشرات
lee shore
ساحل در معرض باد
vulnerable
درمعرض اسیب در معرض
put up for sale
به معرض فروش گذاشتن
insolate
در معرض افتاب گذاشتن
ball printer
چاپگری که از توپ فلزی کوچک روی سط حی که حروف شکل می گیرند تشکیل شده است
hazard
اتفاق در معرض مخاطره قراردادن
radio detection
در معرض اکتشاف به وسیله بی سیم
to be vulnerable
[exposed]
to criticism
خود را در معرض انتقاد گذاشتن
hazards
اتفاق در معرض مخاطره قراردادن
hazarded
اتفاق در معرض مخاطره قراردادن
he is liable to become sick
در معرض ناخوش شدن است
to weather something
چیزی را در معرض
[ آب و]
هوا گذاشتن
actuble
قابل به معرض نمایش گذاردن
exposed
در معرض دید جناح باز
on sale
در معرض فروش گذاشته شده
hazarding
اتفاق در معرض مخاطره قراردادن
subjecting
تحت کنترل دراوردن در معرض بودن
subjects
تحت کنترل دراوردن در معرض بودن
subjected
تحت کنترل دراوردن در معرض بودن
subject
تحت کنترل دراوردن در معرض بودن
to weather something in winter
چیزی را در معرض
[ آب و]
هوای زمستانی گذاشتن
half
مجموعه بیتتها که نیمی از کلمه استاندارد را می گیرند ولی به عنوان واحد مجزا قابل دسترسی اند
priorities
ترتبی که وسایل جانبی مختلف که سیگنال وقفه فرستاده اند ,سرویس می گیرند , طبق اهمیت ضروریت آنها.
priority
ترتبی که وسایل جانبی مختلف که سیگنال وقفه فرستاده اند ,سرویس می گیرند , طبق اهمیت ضروریت آنها.
surface mount technology
روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند
exposing
در معرض دید قرارگرفتن یا دادن فاهر شدن یاکردن
expose
در معرض دید قرارگرفتن یا دادن فاهر شدن یاکردن
exposes
در معرض دید قرارگرفتن یا دادن فاهر شدن یاکردن
to leave yourself open to the charge of lacking seriousness
خود را در معرض اتهام فاقد جدیت بودن گذاشتن
writ of error
قرار یا حکم دادگاه که متضمن تصحیح اشتباه موجود در حکم یا قرار قبلی است
board weave
تخت بافت
[در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
flags
ترتیب کدها در شبکه ارسال بسته برای معرض شروع و خاتمه یک فریم داده
to be exposed to a constant stream of something
در معرض چیزی به طور مداوم بودن
[بدون اینکه مستقیمآ به آن چیز توجه شود]
flag
ترتیب کدها در شبکه ارسال بسته برای معرض شروع و خاتمه یک فریم داده
classifies
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifying
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classify
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
banner page
صفحهای که در ابتدا با تاریخ و زمان و نام متن و نام مشخص چاپ گیرند و چاپ میشود
triatomic
سه اتمی
monoatomic
یک اتمی
hexatomic
شش اتمی
nuclear strike
تک اتمی
nuclear
اتمی
diatomic
دو اتمی
atomic
اتمی
countershaft
محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
atomic radius
شعاع اتمی
atomic polarization
قطبش اتمی
atomic reactor
واکنشگاه اتمی
atomic orbital
اوربیتال اتمی
atomic pile
واکنشگاه اتمی
atomic number
عدد اتمی
atomic weight
وزن اتمی
atomicity
فرفیت اتمی
atom bombs
بمب اتمی
atomics
فیزیک اتمی
nuclide
اشکال اتمی
polyatomic
چند اتمی
nuclear reactor
پیل اتمی
nuclear reactors
پیل اتمی
nuclear
مربوط به اتمی
nuclear parity
همطرازی اتمی
atomic weight
جرم اتمی
atomic size
اندازه اتمی
fallout
ریزش اتمی
mass number
وزن اتمی
atomic structure
ساختار اتمی
median lethal dose
دوزمتوسط اتمی
monoatomic gas
گاز تک اتمی
monoatomic molecule
مولکول تک اتمی
monoatomic solid
جامد تک اتمی
mushromm could
کلاهک اتمی
nuclear cell
پیل اتمی
atom bomb
بمب اتمی
nukes
نیروگاه اتمی
fission to yield ratio
بازده اتمی
nuclear warfare
جنگ اتمی
atomic energy
نیروی اتمی
atomic energy
انرژی اتمی
nuking
زیردریایی اتمی
pile
پیل اتمی
A-bombs
بمب اتمی
atomic fission
شکافت اتمی
piled
پیل اتمی
A-bomb
بمب اتمی
atomic clock
ساعت اتمی
atomic lattice
شبکه اتمی
nuclear winter
زمستان اتمی
nuke
زیردریایی اتمی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com