Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English
Persian
church text
یکجورحروف سیاه قلم که بیشتربرای نوشتن لوحههای گورستان بکارمی رود
Other Matches
blacklisted
اسم کسی رادرلیست سیاه نوشتن
blacklists
اسم کسی رادرلیست سیاه نوشتن
blacklist
اسم کسی رادرلیست سیاه نوشتن
blacklisting
اسم کسی رادرلیست سیاه نوشتن
knick knack
چیزقشنگ وکم بهاکه بیشتربرای ارایش بکارمیرود
cemeteries
گورستان
cemetery
گورستان
gods acre
گورستان
god's acre
گورستان
golgotha
گورستان
burial ground
گورستان
charnel
گورستان
burial grounds
گورستان
burying ground
گورستان
necropolis
گورستان
photodigital memory
سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
campo santo
گورستان ایتالیا
kirkyard
گورستان متصل بکلیسا
basalt
نوع سنگ چخماق یا اتش نشانی سیاه مرمر سیاه
silhouette
نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
silhouettes
نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
scrawl
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawled
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawling
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawls
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
melanin
رنگ سیاه ولکههای سیاه روی پوست
lich gate
سرپوشیده گورستان کلیساکه مرده رادران می گذاشتندتاکشیش بیاید
wringer
ماشینی که برای چلاندن چیزی بکارمی رود
write protect
غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
fosse commune
[قبر معمولی در گورستان که هر هفت سال یا بیشتر استفاده می شود.]
call directing code
یک کد دو یا سه کاراکتری است که در سیستم تله تایپ بکارمی رود
cdc
یک کد دو یا سه کاراکتری است که در سیستم تله تایپ بکارمی رود
crape
نوار ابریشمی سیاه سیاه پوشانیدن
lighted
هریک از چراغهای رنگین که در مسابقه بجای پرچم بکارمی رود
lightest
هریک از چراغهای رنگین که در مسابقه بجای پرچم بکارمی رود
plantable lanceolata
استخوان گوزن که برای ساختن دسته چاقو بکارمی رود
light
هریک از چراغهای رنگین که در مسابقه بجای پرچم بکارمی رود
nil pointer
اشاره گری که برای بیان انتهای یک لیست پیوندی بکارمی رود
code level
تعداد بیت هایی که برای نمایش یک کاراکتر معین بکارمی روند
superscripsit
بسته نرم افزاری که به منظور پردازش کلمه درسیستمهای ریزکامپیوتر بکارمی رود
keypad
وسیله ورودی که مجموعهای از کلیدهای رقم دهدهی وکلیدهای مخصوص را بکارمی برد
sable
رنگ سیاه لباس سیاه
black holes
حفره سیاه چاله سیاه
ethiops
سیاب سیاه جیوه سیاه
smutted whcat
گندم سیاه یا زنگ سیاه
black hole
حفره سیاه چاله سیاه
bold face
طرح سیاه حرف سیاه
sables
رنگ سیاه لباس سیاه
ether
مایع سبکی که ازتقطیر الکل و جوهرگوگردبدست میایدو برای بیهوش کردن اشخاص بکارمی رود
encipher
برمز نوشتن رمز نوشتن
to a. letter
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
puck
یک دستگاه ورودی گرافیمی دستی و کنترل شده با دست که برای قرار دادن مختصات روی یک لوح گرافیکی بکارمی رود
pucks
یک دستگاه ورودی گرافیمی دستی و کنترل شده با دست که برای قرار دادن مختصات روی یک لوح گرافیکی بکارمی رود
flavorings
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavouring
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavourings
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavoring
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
DVD
درایو دیسک DVD که به کاربر امکان نوشتن , پاک کردن و نوشتن مجدد داده روی دیسک DVD میدهد
black body radiation
تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه
erasable
قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
he dose not know how to write
نوشتن نمیداند نوشتن بلدنیست بلدنیست بنویسد
paper white monitor
صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
landscape carpet
فرش دور نما
[فرش چشم انداز]
[عده ای آن را طرح گورستان می نامند با عقیده به اینکه این طرح در مراسم تدفین بکار می رفته است. نمای کلی فرش جلوه ای از خانه ها و درختان و حالت عادی زندگی را نشان داده.]
blacks
سیاه
blackest
سیاه
blacker
سیاه
black
سیاه
pitchy
سیاه
blacked
سیاه
night black
سیاه
pitch dark
سیاه
glaucoma
اب سیاه
Negroes
سیاه
Negro
سیاه
jetty
سیاه
dogwood
سیاه ال
swamping
سیاه اب
ebon
سیاه
sad coloured
سیاه
jet-black
سیاه سیاه
quagmire
سیاه اب
swamps
سیاه اب
grimy
سیاه
mossy
سیاه اب
swamped
سیاه اب
swamp
سیاه اب
quagmires
سیاه اب
marshes
سیاه اب
sooty
سیاه
marsh
سیاه اب
bogs
سیاه اب
jetties
سیاه
bog
سیاه اب
crap
گندم سیاه
blackhead
جوش سر سیاه
blackheads
جوش سر سیاه
eriochrome black
سیاه اریوکروم
ethiope
سیاه پوست
crapped
گندم سیاه
ethiopian
سیاه پوست
ethiops
مهجون سیاه
spades
خال دل سیاه
dunggeon
سیاه چال
doit
پول سیاه
black markets
بازار سیاه
colly
سیاه کردن
basalt
سیاه سنگ
crowberry
سنگروی سیاه
d.'s cow
سوسک سیاه
black market
بازار سیاه
dark coloured
سیاه رنگ
crapping
گندم سیاه
Congo
یکجورچای سیاه
spade
خال دل سیاه
fuel oil
نفت سیاه
blackest
سیاه کردن
swarthy
سیاه چره
blackest
سیاه رنگی
blackest
سیاه رنگ
blackest
سیاه شده
sandstone
سنگ سیاه
marshes
سیاه اب باطلاق
blacker
سیاه کردن
blacker
سیاه رنگی
blacker
سیاه رنگ
marsh
سیاه اب باطلاق
blacker
سیاه شده
humus
سیاه خاک
blacked
سیاه کردن
blacked
سیاه رنگی
blacked
سیاه رنگ
blacked
سیاه شده
lynx
سیاه گوش
lynxes
سیاه گوش
rook
کلاغ سیاه
graphite
سرب سیاه
ravens
کلاغ سیاه
smudge
سیاه شدن
raven
کلاغ سیاه
moles
خال سیاه
mole
خال سیاه
smudged
سیاه شدن
whooping cough
سیاه سرفه
heathbird
باقرقره سیاه
smudges
سیاه شدن
smudging
سیاه شدن
blacks
سیاه کردن
blacks
سیاه رنگی
blacks
سیاه رنگ
rooks
کلاغ سیاه
blacks
سیاه شده
darky
سیاه زنگی
denigrated
سیاه کردن
black boxes
جعبه سیاه
black brittleness
ترک سیاه
black brittleness
شکستگی سیاه
black book
کتاب سیاه
black body
جسم سیاه
black bile
صفرای سیاه
black cap
کلاه سیاه
blacken
سیاه کردن
black diamond
الماس سیاه
black lead
سرب سیاه
black gang
غلام سیاه
black finish
پوشش سیاه
denigrate
سیاه کردن
blackens
سیاه کردن
blackening
سیاه کردن
black eyed
سیاه چشم
blackened
سیاه کردن
black ash
خاکستر سیاه
black anneal
سیاه گداختن
liver
جگر سیاه
gin
عرق جو سیاه
black board
تخته سیاه
pitch-black
خیلی سیاه
pitch black
خیلی سیاه
blackboard
تخته سیاه
black holes
سیاه چال
blackboards
تخته سیاه
livers
جگر سیاه
gins
عرق جو سیاه
blach hulled
سیاه پوست
bitumen macadam
ماکادام سیاه
biotite
میکای سیاه
begrime
سیاه کردن
aniline black
سیاه انیلینی
achromatic
سیاه و سفید
caraway
زیره سیاه
black hole
سیاه چال
black letter
حرف سیاه
blacking
واکس سیاه
etches
سیاه قلم
saracen corn
گندم سیاه
french wheat
گندم سیاه
buck wheat
گندم سیاه
bone black
عاج سیاه
boldface
حروف سیاه
blackcock
باقرقره سیاه نر
charbon
سیاه زخم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com