Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
muslin
یکجور پارچه پشت نما که ازان جامههای زنانه و پرده درست میکنند
Other Matches
maud
یکجور پارچه پیچازی که شبانان اسکاتلندی میپوشند یکجور گلیم سفری
tartan
یکجور پارچه پشمی شطرنجی پارچه پیچازی
collarette
یقه زنانه که ازتوریاخزیاچیزهای دیگردرست میکنند
peplos
یکجور روسری زنانه دریونان باستان
pliantly polonica
یکجور ناخوشی که ازان موی سر کرک شده بهم گره میخوردناخوشی لهستانی است
sand iron
یکجور چوگان در بازی گلف که با ان گوی را از میان ریگ بلند میکنند
poplin
پارچه زنانه پوپلین
voile
پارچه نازک لباسی زنانه
bisk
ماهی وغیره درست میکنند
Havana
سیگاربرگی که درهاوانایاcuba درست میکنند
tricolette
پارچه ابریشم مصنوعی لباس زنانه
lansdowne
یکجور پارچه پشم و ابریشم
forfars
یکجور پارچه کتانی ضخیمforelady
skipjack
بازیچهای که از جناغ مرغ درست میکنند
kumiss
قومیس نوشابهای که تاتارهاازشیرمادیان درست میکنند
pecten
پرده تماشاخانه یکجور صدف دو کپه
iceneumon
یکجور پرده بال انگلی) در این 00
surah
نوعی پارچه ابریشمی زنانه ابریشم مصنوعی
silesia
یکجور پارچه نازک استری وپردهای
racket ball
گوی کوچکی که ازپنبه وریسمان درست میکنند)
library paste
نوعی خمیر چسبنده که ازنشاسته درست میکنند
hasty pudding
خوراکی که با ارد وشیروکره وگوشت درست میکنند
gabionade
خط جان پناهی که ازسبدهای خاک درست میکنند
parramatta
پارچه سبک وزن پشم و ابریشم لباسی زنانه
paramatta
پارچه سبک وزن پشم و ابریشم لباسی زنانه
wincey
یکجور پارچه پشم ونخ یاپشم وکتان
bloody marys
مشروبی که از ودکا و سوس گوجه فرنگی درست میکنند
bloody mary
مشروبی که از ودکا و سوس گوجه فرنگی درست میکنند
grey matter
بافته خاکستری رنگ که جرم اصلی مخ ومغزتیره ازان درست شده است
to put up
زنانه درست کردن جادادن
tulle
پارچه توری ابریشمی نازک مخصوص روسری ولباس زنانه
creme
نام چند جورنوشابه خوش خوراک که از جوهرنعناع درست میکنند
moleskin
جامه وبویژه شلواری که ازپوست کورموش ومانندان درست میکنند
megascope
یکجور فانوس شعبده که تصویرهای بزرگ روی پرده می اندازد
leno
یکجور تور یا گارس که برای پوشش و ارایش کلاه و پرده بکار میرود
nankeen
یکجور پارچه نخی که اصلاباید ازپنبهای که رنگ طبیعی ان زرداست بافته شود
petersham
یکجور پارچه پشمی پالتوی نوار کلفت وراه راه که برای ......می برند
soufflTs
خوراک مرکب از زرده تخم مرغ وگوشت وپنیر وشکلات پارچه نازک گل برجسته زنانه
souffle
خوراک مرکب از زرده تخم مرغ وگوشت وپنیر وشکلات پارچه نازک گل برجسته زنانه
souffles
خوراک مرکب از زرده تخم مرغ وگوشت وپنیر وشکلات پارچه نازک گل برجسته زنانه
silkaline
پارچه ابریشمی سبک وحریرنمای مخصوص پرده وغیره
quassia
یکجور درخت که ازچوب ان داروی تلخی درست میشود
matelote
یکجور خوراک ماهی که باشراب و پیاز و چیزهای دیگر درست می کنند
dungaree
لباسی که از این پارچه درست شود
dimity
دمیاطی :پارچه نخی سفت باف وراه راه که برای پرده بکارمیبرند
lampas
کام اماس کام دهان اسب یکجور پارچه ابریشمی گلدار
peignoir
قطیفه لباسی زنانه لباس خانگی زنانه
feminality
طبیعت زنانه زیورهایاچیزهای بی بهای زنانه
newmarket
یکجور بالاپوش چسبان یکجور بازی گنجفه
wire cloth
تور سیمی پارچه سیمی پرده سیمی
feminize
زنانه کردن زنانه شدن
biased fabric
پارچه جندلایهای که بصورت اریب با تار و پود پارچه بریده شده است
bleacher
کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
gig mill
ماشین خوابدارکردن پارچه کارخانهای که پارچه رادران خوابدارم
canvas
پارچه کرباسی یا کتانی یاعلفی پارچه کانوادوزی
canvases
پارچه کرباسی یا کتانی یاعلفی پارچه کانوادوزی
membranaceous
دارای غشاء پرده پرده غشایی
sarsenet
پارچه ابریشمی پارچه پشمی سنگین
sarcenet
پارچه ابریشمی پارچه پشمی سنگین
modiste
کلاه فروش زنانه کلاه دوز زنانه
intersection
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
and
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
OR function
تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
coincidence function
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
joined
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
meets
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
meet
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
joins
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
intersections
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
join
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
unions
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
false
1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
union
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
conjunctions
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
assertion
1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
either or operation
تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
alternation
تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
conjunction
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
disjunction
تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
temper
درست ساختن درست خمیر کردن
tempers
درست ساختن درست خمیر کردن
tempered
درست ساختن درست خمیر کردن
therefter
ازان پس
afterwards
پس ازان
away
پس ازان
thence
پس ازان
thereof=of that
ازان
therefter
پس ازان
tone and semitone
پرده ونیم پرده
therein
ازان حیث
it is all greek to me
ازان سودرنمیاورم
eftsoon
اندکی پس ازان
subsequent to that event
پس ازان رویداد
long a
مدتهاپس ازان
this is inferior to that
این ازان
thereafter
بعد ازان
this is better than that
این ازان بهتراست
next
نزدیک ترین پس ازان
it is pervious to light
روشنایی ازان می گذرد
he is not of that stamp
ازان جنس نیست
tringle
چوب پرده میل پرده چوب دیرک
judiciousness
قضاوت درست تشخیص درست
dice box
پیالهای که طاس را ازان میریزند
wellŠwhat of it?
چه نتیجهای ازان بدست می اید
to gut a book
مواداصلی کتابیرا ازان دراوردن
i am impatient for it
ازان بابت بیطاقت هستم
he is not of that type
ازان قبیل اشخاص نیست
dye wood
چوبی که ازان رنگ میگیرند
monadelphous
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
be the spitting image of someone
<idiom>
درست مثل کسی بودن
[درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
fitch
موی راسویاقلم مویی که ازان بسازند
mofette
دهانهای که ازان دمه بد بو بیرون اید
secernent
اندامی که چیزی ازان تراوش کند
feed door
دری که ازان سوخت درکوره میریزند
it is not d.
نمیتوان ازان صرف نظر کرد
i gave up the idea
ازان خیال صرف نظر کردم
it came to my knowledge
من ازان اگاهی یافتم مرامعلوم گردید
fly amanita
یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
to slit hide into thongs
پوستی را بریده تسمههای باریک ازان دراوردن
ten yard
خط شکسته در طرفین خط نیمه به فاصله 01 یارد ازان
fustic
یکجورچوب زردکه رنگ پستهای ازان میگیرند
castle
میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
it savours of revenge
بوی انتقام یاکینه جویی ازان می اید
one's pet aversion
چیزی که شخص مخصوصا ازان بیزار است
castles
میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
fly bane
یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
fly agaric
یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
giants stride
تیری که قسمت بالای ان گردنده وطنابهایی ازان اویخته اس
to say grace
دعای سپاسگزاری کردن پیش ازخوراک یاپس ازان
chock
قطعه فلزی 2 شاخه که طنای مهار ازان میگذرد
redan
استحکامات دوپهلو که گوشه برجستهای ازان بیرون می ایستد
pete cock
شیر کوچک که ازان هوا یابخار بیرون می اید
lamplighter
با ان چراغ را روشن میکنند
betting shop
جائیکهرویاسبهاشرط بندی میکنند
gopher wood
چوبی که کشتی نوح ازان ساخته شدوحدس میزنندسرویاکاج باشد
soever
واژهای که انراپس صفتی که what or how پیش ازان امده باشد میاورند
special vertict
رایی که وقوع قضیهای راثابت میکندولی نتیجهای ازان نمیگیرد
ballast
وزنه یاباری که جهت تعادل کشتی یاهواپیما ازان استفاده میشود
helmcloud
ابری که هنگام طوفان یاپیش ازان درسرکوه پدیدمی اید ابرقله
dead line
خطی که تجاوز ازان زندانیان نظامی رامحکوم به تیرباران فوری میکند
trampolines
توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
drainpipe
لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
airbed
تشکی که آنرا با باد پر میکنند
drainpipes
لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
trampoline
توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
aeroscope
اسبابی که غباروذرات هواراجمع میکنند
barbette
سنگری که از انجاتوپها رااتش میکنند
The convict cannot distinguish between right and wrong
[distinguish right from wrong]
.
این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص
[تشخیص درست را از نادرست]
بدهد.
mulches
که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
rain box
صندوق یا اسباب بازی دیگری که درتماشاخانه صدای باران ازان درمی اورند
mulch
که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
bedbugs
ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
coffee mills
دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
gilded youth
جوانان دولتمندکه بسبک روززندگی میکنند
they overtax our strength
بما تکلیف میکنند که زیادنیروی خودرابکاراندازیم
moulding board
تختهای که خمیر را روی ان قالب میکنند
needleful
نخی که یکبار درته سوزن میکنند
Plants store up the sun's energy.
گیاهان انرژی خورشید را ذخیره میکنند.
they are under serveillance
انهارا نظارت میکنند انهارامی پایند
kick about
فوتبالی که بدون قانون بازی میکنند
bedbug
ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
endoparasite
انگلهایی که درداخل بدن زندگی میکنند
gridiron
اهن مشبکی که روی ان گوشت کباب میکنند
circular dispersion
قطر کوچکترین دایرهای که 57% پرتابه ها به ان برخورد میکنند
injection engine
ماشینی که بوسیله تزریق اب سرد بخارانرامنقبض میکنند
halophile
موجوداتی که درمحیط یا ابهای شور زندگی میکنند
rolling
نیمرخهای فولادی را با عمل نورد تهیه میکنند
there is a rush for the papers
مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
promenade concert
مجلس ساز و اوازیکه تماشاکنندگان ان گردش میکنند
wimble
هر نوع اسباب یاوسیلهای که باان سوراخ میکنند
Bantu
عضو قبیلههایی که به زبانهای بانتو تکلم میکنند
reference librery
کتابخانهای که مردم بدانجارفته بکتابهایی مراجعه میکنند
bacillus
باکتریهای میلهای شکل که تولید هاگ میکنند
cycle stealing
ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی
floating fender
زنجیر شناوری که به فاصلههای معینی از یک کانال نصب میشود تا در موقع حوادث ازان استفاده شود
edge detection
اشکارسازی لبه ها الگوریتمی که با استفاده ازان یک کامپیوتر یا ادم مصنوعی میتواند بفهمد که چه اشیایی را می بیند
calibrated orifice
سوراخ یا تنگنایی با قطرداخلی مشخص جهت اندازه گیری یا کنترل جریانی که ازان عبور میکند
feminine
زنانه
femininely
زنانه
gynaecic
زنانه
gynecic
زنانه
wifely
زنانه
womanly
زنانه
unmanly
زنانه
womanish
زنانه
embrasures
مزغل یا شکافی که ازانجا توپ و تفنگ رااتش میکنند
camp follower
اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
embrasure
مزغل یا شکافی که ازانجا توپ و تفنگ رااتش میکنند
camp followers
اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
brainstorming
گردهمایی که در آن همه چارهها و اندیشههای خود را ابراز میکنند
american plan
مسافرخانهای که مسافرین پول غذا و اطاق را یکجاپرداخت میکنند
gingall
یکجورتفنگ سنگین که روی پایهای گذاشته اتش میکنند
fog curing room
اطاق نمداری که نمونههای بتن ازمایشی را در ان نگهداری میکنند
G-string
پارچهی باریک که برخی رقاصههابا آن ستر عورت میکنند
crazing mill
اسیاب یا کارخانهای که قلع معدنی رادران خرد میکنند
clearinghouse
سازمانی که چکهای بانکهای مختلف را دران مبادله میکنند
coach dog
یکجورسگ که برای رفتن دنبال درشکه تربیت میکنند
litters
محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
durometer
اسبابی که بوسیله ان سختی وسفتی اجسام را معین میکنند
G-strings
پارچهی باریک که برخی رقاصههابا آن ستر عورت میکنند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com