Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (15 milliseconds)
English	Persian
landdau	یکجور گردونه چهارچرخه که پوشش ان دارای دو قسمت است
Other Matches
ralliear	یکجور گردونه سبک دوچرخه وچهارنفری
kittereen	یکجور گردونه تک اسبه که درwest indies بکار میبرند
leno	یکجور تور یا گارس که برای پوشش و ارایش کلاه و پرده بکار میرود
forward overlap	پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
canopies	پوشش شفاف روی قسمت خدمه پرواز
canopy	پوشش شفاف روی قسمت خدمه پرواز
quincunx	شکلی دارای پنج واحد یا نفش یکجور
semicrustaceous	دارای پوشش شکننده
fasciate	دارای پوشش وتری
obtected	دارای پوشش استخوانی
vaginate	دارای پوشش مهبلی
thecal	دارای پوشش کپسول دار
thecate	دارای پوشش کپسول دار
involucrate	دارای گریبان یا گریبانه پوشش دار
trichotomous	دارای سه قسمت
discontiguous	دارای قسمت جدا
fronted	دارای قسمت جلو
trombone	شیپور دارای قسمت میانی متحرک
dorsiventral	دارای قسمت پشتی وشکمی مشخص
maud	یکجور پارچه پیچازی که شبانان اسکاتلندی میپوشند یکجور گلیم سفری
newmarket	یکجور بالاپوش چسبان یکجور بازی گنجفه
balanced control surfaces	سطوح فرامین اصلی دارای قسمت دیگری در جلوی خط لولا
incrust	با قشر و پوست پوشاندن دارای پوشش سخت کردن قشر تشکیل دادن
wheeled	چهارچرخه
four wheeled	چهارچرخه
four wheel	چهارچرخه
sidecars	درشکه چهارچرخه
sidecar	درشکه چهارچرخه
quadricycle	چهارچرخه یابی
drayman	گاری بر چهارچرخه کش
barouche	نوعی درشکه چهارچرخه
clarence	درشکه چهارچرخه پوشیده
bezel	پوشش مقابل یک پوشش کامپیوتر یا واحد دیسک درایو
nickel clad sheet	ورقه پوشش شده نیکلی ورق با پوشش نیکل
fiacre	کالسکه یا درشکه چهارچرخه کرایه
choke bore	روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
stanhope	درشکه چهارچرخه بدون کروک وسبک
zamboni	دستگاه چهارچرخه برای صاف کردن یخ
dray	گاری کوتاه بی لبه چهارچرخه بارکشی
drayage	چهارچرخه یاگاری مخصوص بارگیری وباراندازی
trey	پیشوندیست بمعنی دارای سه قسمت وسه قسمتی وسه تایی وهرسه واحد یکبار
screening, screenings	پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screen	پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screened	پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screens	پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
handcar	چهارچرخه کوچکی که بوسیله دست یا موتورکوچکی روی خط اهن حرکت میکند
rotor	گردونه
rotors	گردونه
carrousel	گردونه
porte cochere	در گردونه ور
an fitting	رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
butts	ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt	ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted	ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
gipsy	گردونه دوار
passes	گردونه گدوک
turntables	صفحه گردونه
drum	گردونه دوار
turntable	صفحه گردونه
drummed	گردونه دوار
trailers	یدک گردونه
locomobile	گردونه خودرو
passed	گردونه گدوک
pass	گردونه گدوک
activity wheel	گردونه فعالیت
trailer	یدک گردونه
gipsy	گردونه هرزگرد
motor car	گردونه خودرو
knobs	پیچ گردونه
knob	پیچ گردونه
training gear	گردونه در سمت
memory drum	گردونه یاد
elevator gear	گردونه در ارتفاع
motor cars	گردونه خودرو
comparative cover	پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
color wheel	گردونه رنگ امیزی
smoked drum	گردونه ثبت کننده
pill box	قوطی گردونه کوچک
wagonette	گردونه چهار چرخه یک یا چنداسبه
flier	درحال پرواز گردونه تیزرو
flyers	درحال پرواز گردونه تیزرو
slugged	جانور تنبل گردونه کندرو
flyer	درحال پرواز گردونه تیزرو
fliers	درحال پرواز گردونه تیزرو
slug	جانور تنبل گردونه کندرو
landaulet n	گردونه کوچکی که پوششی دارد
slugs	جانور تنبل گردونه کندرو
ecphora	پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
quartersaw	الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terneplate	ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terne	ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
plank	قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling	حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone	که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
traction engines	لوکوموتیوی که گردونه هارادرجادههای بی ریل می کشد
to p a vehicle or horse	جلو گردونه یا اسبی را نگاه داشتن
traction engine	لوکوموتیوی که گردونه هارادرجادههای بی ریل می کشد
base section	رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing	انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
porte cochere	در بزرگ برای دخول گردونه هابحیاط خانه
flying ambulance	گردونه تندروبرای بردن زخم خوردگان جنگ
four in hand	گردونه چهار اسبه که یک راننده داشته باشد
hackney coach	کالسکه یا درشکه کرایه درشکه چهارچرخه ودو اسبه
cuticle	پوشش مو پوشش شاخی
section	قسمت قسمت کردن برش دادن
sections	قسمت قسمت کردن برش دادن
waggonette	گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
ferris wheel	گردونه صندلی دار مخصوص تفریح وچرخ زدن اطفال وغیره
guidance	هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
roof covering material	مصالح پوشش شیروانی مصالح پوشش بام
fanfold	یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttles	قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency	قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttle	حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle	قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled	حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled	قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles	حمل کردن قسمت به قسمت
public relations officers	رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer	رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachments	یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment	یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
antisubmarine screen	پرده پوشش ضد زیردریایی پوشش ضد زیردریایی
enlisted section	قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps	قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
isobare	دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars	دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar	دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious	دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled	دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent	دارای دهن باز دارای لبان برگشته
shuttles	راهپیمائی قسمت به قسمت
to sell in lots	قسمت قسمت فروختن
shuttled	راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles	بمباران قسمت به قسمت
shuttled	بمباران قسمت به قسمت
shuttle	راهپیمائی قسمت به قسمت
throttling	عبور قسمت به قسمت
p.p.m	قسمت در یک میلیون قسمت
throttles	عبور قسمت به قسمت
throttled	عبور قسمت به قسمت
throttle	عبور قسمت به قسمت
shuttle	بمباران قسمت به قسمت
parts per million	قسمت در میلیون قسمت
alike	یکجور
pan pipe	یکجور نی
homogeneous	یکجور
pandean pipe	یکجور نی
low tension	دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile	دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried	دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind	دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous	دارای تخم و بذر دارای تخمدان
pandore	یکجور سه تار
trebuchet	یکجور ترازو
osborne	یکجور بیسکویت
trebucket	یکجور ترازو
moloch	یکجور سوسماراسترالیایی
rubicelle	یکجور یاقوت
costrel	یکجور قمقمه
onion couch	یکجور جو وحشی
cold cream	یکجور مرهم
sheers	یکجور جرثقیل
sheer legs	یکجور جرثقیل
elephant'sgrass	یکجور لویی
dutchmans	یکجور گل ساعت
nonsuch	یکجور یونجه
double pair royal	چهارطاس یکجور
onion grass	یکجور جو وحشی
lampereel	یکجور ماهی
gleek	سه برگ یکجور
griffon	یکجور لاشخور
mignonette	یکجور گل میخک
snow flake	یکجور گل حسرت
lotuses	یکجور نیلوفرابی
custard pie	یکجور شیرینی
lotos	یکجور نیلوفرابی
lambs wool	یکجور نوشابه
crackers	یکجور شیرینی
lewis gun	یکجور مسلسل
Jaffa	یکجور پرتغال
pair royal	سه سر سه طاس یکجور
cracker	یکجور شیرینی
petard	یکجور ترقه
lotus	یکجور نیلوفرابی
aigret	یکجور ماهیخوار
pippin	یکجور سیب
pair royal	سه برگ یکجور
polyanthus	یکجور نرگس
pollack or lock	یکجور ماهی روغن
brandling	یکجور کرم خاکی
buns	یکجور کلوچه یاکماج
onion skin	یکجور کاغذ نازک
bun	یکجور کلوچه یاکماج
fandango	یکجور رقص اسپانیولی
omber or ber	یکجور بازی گنجفه
double pair royal	چهار برگ یکجور
catamount	یکجور گربه دشتی
lansquenet	یکجور بازی گنجفه
fandangos	یکجور رقص اسپانیولی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com