English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English Persian
comparison یکی از این دو از دیگری سریع تر است
comparisons یکی از این دو از دیگری سریع تر است
Search result with all words
hotbed بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
Other Matches
rollover استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند
marine express کالای سریع الحرکت از راه دری_ا سیستم حمل و نقل سریع دریایی
subrogate بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
letter نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letters نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
recode کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
to pass one's word for another از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
dma اتصال سریع و مستقیم بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی کامپیوتر که مانع دستیابی به توابع خواندن داده میشود
piracy چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
dma CI واسط که ارسال داده سریع بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی فراهم میکند معمولاگ کنترولی از طریق CPU متوقف میشود
snap pass پاس سریع با پیچش سریع مچ
speediness سریع السیر سریع
speedy سریع السیر سریع
countersignature امضای پس ازامضای دیگری تصدیق امضای دیگری
prompt سریع
prompted سریع
swifter سریع
swifts سریع
spanking سریع
spankings سریع
snell سریع
swiftest سریع
sweepy سریع
gleg سریع
galloping سریع
accelerator سریع
rather سریع تر
sudden سریع
rapid سریع
swift سریع
accelerators سریع
wing footed سریع
prompts سریع
glimpsing نگاه سریع
glimpse نگاه سریع
speed سریع کارکردن
speeding سریع کارکردن
speeds سریع کارکردن
quickstep گام سریع
converting پاسکاری سریع
glimpsed نگاه سریع
converted پاسکاری سریع
convert پاسکاری سریع
glimpses نگاه سریع
progressive chess شطرنج سریع
expresses سریع السیر
expressed سریع صریح
express سریع صریح
express سریع السیر
dispatches انجام سریع
dispatched انجام سریع
dispatch انجام سریع
despatching انجام سریع
despatches انجام سریع
despatched انجام سریع
expresses سریع صریح
wind sprint تمرین دو سریع
winder دویدن سریع
expressing سریع صریح
expressed سریع السیر
lightning chess شطرنج سریع
hypernoea تنفس سریع
hotshot بارکشی سریع
braid حرکت سریع
braided حرکت سریع
braids حرکت سریع
expressing سریع السیر
windstorm باد سریع
fleeting سریع الزوال
rough and ready سریع العمل
quick جلد سریع
repost ضربت سریع
raids تک نفوذی سریع
quick تند و سریع
raiding تک نفوذی سریع
raid تک نفوذی سریع
quicker تند و سریع
quickest جلد سریع
quickest تند و سریع
fleetingly سریع الزوال
rathe زود رس سریع
rath زود رس سریع
quick fire تیر سریع
quick recovery رونق سریع
quick recovery بهبود سریع
scamper پرواز سریع
scampered پرواز سریع
scampering پرواز سریع
scampers پرواز سریع
rapid flow جریان سریع
rapid scanning تقطیع سریع
rapid transit شطرنج سریع
skitter حرکت سریع
snapback بهبودی سریع
pirouettes چرخ سریع
pirouette چرخ سریع
operation immediate اقدام سریع
precipitate خیلی سریع
precipitated خیلی سریع
precipitates خیلی سریع
precipitating خیلی سریع
quicker جلد سریع
slash ضربه سریع
slashed ضربه سریع
slashes ضربه سریع
polypnea تنفس سریع
rapid fire تیر سریع
posthaste سریع السیر
sneak raid دستبرد سریع
couriers پیک سریع
courier پیک سریع
slap ضربت سریع
slapped ضربت سریع
slapping ضربت سریع
slaps ضربت سریع
riposte ضربت سریع
riposted ضربت سریع
ripostes ضربت سریع
riposting ضربت سریع
converts پاسکاری سریع
fasted سریع السیر
prompts سریع عاجل
high speed دنده سریع
high speed سریع السیر
fasts سریع السیر
fast moving depression کمفشاری سریع
fast neutron نوترون سریع
fleets عبور سریع
accelerated depreciation استهلاک سریع
high speed traffic امد شد سریع
raided تک نفوذی سریع
fastest سریع السیر
high speed printer چاپگر سریع
fast سریع السیر
fast access با دستیابی سریع
prompt سریع کردن
prompt سریع عاجل
prompted سریع کردن
prompted سریع عاجل
prompts سریع کردن
high velocity drop بارریزی سریع
bullet توپ سریع
highflyer دلیجان سریع
highflier دلیجان سریع
fleet عبور سریع
continuate سریع الاتصال
rapid access با دستیابی سریع
bullets توپ سریع
high speed traffic ترافیک سریع
accelerated depreciation استهلاک سریع
accelofilter صافی سریع
wildfire اتش سریع و پر زور
whirls چرخیدن گردش سریع
flip پاس سریع و کوتاه
scudded حرکت سریع ابر
perishable کالای سریع الفساد
flipped پاس سریع و کوتاه
scud حرکت سریع ابر
surge جریان سریع وغیرعادی
flips پاس سریع و کوتاه
flash معدن موازی سریع A/D.
scuds حرکت سریع ابر
tide race جذر و مد سریع اب دریا
whirling چرخیدن گردش سریع
flashes معدن موازی سریع A/D.
umbilical cords سیم سریع الاتصال
umbilical cord سیم سریع الاتصال
swooping حرکت سریع نزولی
swooped حرکت سریع نزولی
fast break حمله سریع به دروازه
swoop حرکت سریع نزولی
fast shuttle نقل و انتقال سریع
whirl چرخیدن گردش سریع
whirled چرخیدن گردش سریع
flashed معدن موازی سریع A/D.
swoops حرکت سریع نزولی
rapid سریع العمل چابک
rapid eye movements حرکات سریع چشم
rapid transit حمل و نقل سریع
scrappiest بازی تهاجمی سریع
scrappy بازی تهاجمی سریع
dispatch order سفارش حمل سریع
raids تک سریع تاخت و تاز
flying پردار سریع السیر
raiding تک سریع تاخت و تاز
speedway جاده سریع السیر
scrappier بازی تهاجمی سریع
ageing سخت کنندگی سریع
quicksort مرتب کردن سریع
quick access memory حافظه دستیابی سریع
quick break fuse فیوز قطع سریع
quick break switch کلید قطع سریع
fungoid دارای رشد سریع
jabs ضربه سریع مستقیم
jabbing ضربه سریع مستقیم
jabbed ضربه سریع مستقیم
jab ضربه سریع مستقیم
raided تک سریع تاخت و تاز
numbers انجام محاسبات سریع
whisks حرکت سریع و جزیی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com