English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 133 (2 milliseconds)
English Persian
raggle یکی از شیارهای سنگتراشی ریزه
Other Matches
cut stone سنگتراشی
stone carving سنگتراشی
hash ریزه ریزه کردن
puncheon قلم سنگتراشی
stone chisel قلم سنگتراشی
tool of the stonecutter افزار سنگتراشی
masonery مصالح ساختمانی سنگتراشی
boaster قلم درز سنگتراشی
sculpture پیکر تراشی سنگتراشی کردن
sculptures پیکر تراشی سنگتراشی کردن
gas grooves شیارهای گاز
sinuous دارای شیارهای موجی
stave شیارهای نازک چوب
band گروهی از شیارهای دیسک مغناطیسی
bands گروهی از شیارهای دیسک مغناطیسی
sector تقسیم دیسک به شیارهای آدرس پذیر
sectors تقسیم دیسک به شیارهای آدرس پذیر
gangplow گاو اهنی که شیارهای موازی ایجاد کند
gyrus لبه بهم چسبیده بین شیارهای مغز
contiguous فایل ذخیره شده در مجموعهای از شیارهای دیسک مجاور هم
rill جوی کوچک شیارهای ساحلی دریا جاری شدن
mammock ریزه
shivering ریزه
particles ریزه
bit ریزه
orts ریزه
shivered ریزه
shiver ریزه
mince ریزه
detritus ریزه
minces ریزه
bits ریزه
teenier ریزه
tiny ریزه
particle ریزه
tiddlier ریزه
tiddliest ریزه
mote ریزه
tiddly ریزه
teeniest ریزه
tiniest ریزه
teeny ریزه
tinier ریزه
ports انواع بندرهای ساحلی شیارهای برجسته یا مجاری عبور روغن
distribute سیسم نا متمرکز که در آن چندین کامپیوتر مختلف شیارهای ثابتی دارند
distributes سیسم نا متمرکز که در آن چندین کامپیوتر مختلف شیارهای ثابتی دارند
fragmentation فایل ذخیره شده روی شیارهای نامتمادی دیسک سخت
distributing سیسم نا متمرکز که در آن چندین کامپیوتر مختلف شیارهای ثابتی دارند
radioactive fallout ریزه پرتوزا
fal lal ریزه کاری
atomic fallout ریزه پرتوزا
animalcule جانوار ریزه
pores ریزه سوراخ
animalculum جانور ریزه
delicacy of touch ریزه کاری
gleaner ریزه خور
calyon سنگ ریزه
calion سنگ ریزه
Lilliputian ریزه اندام
to stab in the back ریزه خوانی
spillikin ریزه استخوان
snow flake برف ریزه
sherd حزف ریزه
sabulous دارای شن ریزه
quenelle کوفته ریزه
noil پشم ریزه
grit blasting سنگ ریزه
gleanings ریزه باقی
gleanings ریزه فراری
snowflakes برف ریزه
detail ریزه کاری
pore ریزه سوراخ
fallout ریزه پرتوزا
chip ژتن ریزه
chips ژتن ریزه
detailing ریزه کاری
subdivisions بخش ریزه
puny ریزه اندام
petite ریزه اندام
subdivision بخش ریزه
snowflake برف ریزه
elegance ریزه کاری
interleave factor نرخ شیارهای رد شده بین عملیات دستیابی روی دیسک سخت
tracks تعداد شیارهای داده هم مرکز روی سطح دیسک در واحد اینچ
track تعداد شیارهای داده هم مرکز روی سطح دیسک در واحد اینچ
tracked تعداد شیارهای داده هم مرکز روی سطح دیسک در واحد اینچ
statuettes تندیس ریزه اندام
bead کوچک و لاغر ریزه
statuette تندیس ریزه اندام
gravelly دارای سنگ ریزه
intricacies تودرتویی ریزه کاری
rime سرما ریزه پله
hoarfrost سرما ریزه پژه
intricacy تودرتویی ریزه کاری
detail drawing نقشه ریزه کاری
midget ریز اندام ریزه
midgets ریز اندام ریزه
beads کوچک و لاغر ریزه
resisting ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resisted ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resist ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resists ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
multilayer تخته مدار چاپ شده که چندین لایه یا شیارهای هادی متصل دارد
phagotroph ریزه پرواره بیگانه خوار
foofaraw ریزه کاری پر زرق وبرق ناراحتی
frost سرمازده کردن ازشبنم یا برف ریزه پوشیده ش دن
frosts سرمازده کردن ازشبنم یا برف ریزه پوشیده ش دن
spall سنگ ریزه با چکش تراش دادن وبشکل دراوردن
biochip تلاش صنعت کامپیوتر برای تبدیل ارگانیزم زنده به ریزه تراشه ها
esker برجستگی باریک و طویلی که ازرسوب سنگ ریزه یا شن درضمن جریان اب یخچال ایجادمیگردد
tracks شیار روی دیسک مغناطیسی که حاوی آدرس فایل ها و... که روی شیارهای دیگر ذخیره شده اند است
track شیار روی دیسک مغناطیسی که حاوی آدرس فایل ها و... که روی شیارهای دیگر ذخیره شده اند است
tracked شیار روی دیسک مغناطیسی که حاوی آدرس فایل ها و... که روی شیارهای دیگر ذخیره شده اند است
board وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
boarded وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
cards مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود.
access mechanism دستگاه مکانیکی در واحدذخیره دیسک که نوکهای مخصوص خواندن و نوشتن را روی شیارهای صحیح دیسک قرار میدهد مکانیزم دستیابی
card مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود.
permanent تشکیل شده از شیارهای دیسک پیاپی که از فایل جابجایی برای نرم افزار که حافظه مجازی را پیاده سازی میکند استفاده میشود مثل ویندوز ماکرو سافت
circuit وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
circuits وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
defect skipping روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
card کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
cards کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
printed circuit ماده سطح که شیارهای هادی از جنس آهن دارد به صورت چاپ شده یا حکاکی روی سطح آن که وقتی قط عات روی آن نصب می شوند مدار را کامل میکند
printed circuit board ماده سطح که شیارهای هادی از جنس آهن دارد به صورت چاپ شده یا حکاکی روی سطح آن که وقتی قط عات روی آن نصب می شوند مدار را کامل میکند
sectors کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
sector کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
mammock ریزه کردن قطعه کردن
grinning [cornrowing] [راه راه شدن پرزها بخاطر رفت و شد زیاد روی فرش که پرزها بصورت شیارهای باریک در جهت عمود با ترافیک روی فرش قرار می گیرند.]
corn-rowing [grinning] راه راه شدن پرزها بخاطر رفت و شد زیاد روی فرش که پرزها بصورت شیارهای باریک در جهت عمود با ترافیک روی فرش قرار می گیرند
lost cluster تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com