Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
accent mark
یکی از علائم تکیه در موسیقی
Other Matches
tablature
نوعی علائم موسیقی
accents
: با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accented
با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accenting
: با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accent
با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
legend
شرح علائم و اختصارات فهرست علائم یا اختصارات
legends
شرح علائم و اختصارات فهرست علائم یا اختصارات
play by ear
<idiom>
توانایی اجرای موسیقی تنها با گوش وبدون خواندن موسیقی
melodies
مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
to sight-read something
از روی ورقه
[نت موسیقی]
آلت موسیقی بازی کردن
melody
مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
enclitic
متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
MIDI Mapper
برنامه پشتیبانی شده با windows که به کاربران MIDI با تجربه امکان تغییر نحوه ارسال نت موسیقی به دستگاههای موسیقی به PC را بیان میکند
musicom
یک زبان برنامه نویسی تصنیفی که روش هایی برای تولید تصنیفهای موسیقی اصیل بعلاوه موسیقی ترکیبی ارائه میدهد
MIDI file
فایل ذخیره شده روی PC که حاوی نتهای موسیقی و اطلاعات صوتی است که توسط کارت وسط MIDI به قطعه موسیقی ارسال میشود
symbols
علائم
zaph dignbats
علائم زف
hazard signs
علائم خطر
sound signal
علائم صدا
control signals
علائم کنترلی
character set
مجموعه علائم
signalman
متصدی علائم
sinusoidal signals
علائم سینوسی
schematic symbols
علائم الگویی
symptoms
علائم مرض
mathematical symbols
علائم ریاضی
The symptoms ( of a disease) .
علائم بیماری
symptom
علائم مرض
shading symbols
علائم سایهای
symbolic string
رشته علائم
economic indicator
علائم اقتصادی
identification signs
علائم تشخیص
signal regeneration
باززایی علائم
signal transformation
ترادیسی علائم
facings
علائم ریاضی
facing
علائم ریاضی
indication signs
علائم راهنمائی
erection marks
علائم نصب
epiphenomenon
علائم ثانویه
symbolic table
جدول علائم
signal man
متصدی علائم
signal fidelity
وفاداری علائم
supervisory signals
علائم نظارتی
number plate
پلاک علائم مشخصه
symptomatic
حاکی از علائم مرض
staggy
دارای علائم ونشانههای نر
semiotic
مکتب علائم رمزی
semiotic
وابسته به علائم مرض
semeiotic
وابسته به علائم مرض
number plates
پلاک علائم مشخصه
baud rate
نسبت علائم درثانیه
emblazonment
تزئین با نشان و علائم
syndrome
علائم مشخصه مرض
prodrome
علائم اولیه مرض
dual intensity
تاکید علائم خاص
syndromes
علائم مشخصه مرض
legends
فهرست علائم واختصارات
nomenclature
فهرست علائم واختصارات
semeiotic
مکتب علائم رمزی
legend
فهرست علائم واختصارات
pictograph
نشان یا علائم تصویری
sign of aggregation
علائم مخصوص جمله جبری
epiphenomenon
علائم بعدی و ثانوی مرض
Road signs
علائم راهنمایی و رانندگی جاده
symbolization
استعمال علائم ونشانهای رمزی
morsecode
علائم رمز تلگرافی مرس
sigil
علامت نجومی علائم رمزی
discriminates
با علائم مشخصه ممتاز کردن
discriminate
با علائم مشخصه ممتاز کردن
signal box
توقف گاه متصدی علائم
signal boxes
توقف گاه متصدی علائم
discriminated
با علائم مشخصه ممتاز کردن
syndromes
مجموعه علائم بدنی وذهنی مرض
accidentalism
تشخیص علائم گمراه کننده مرض
traffic signal
علائم مخصوص عبور وسائط نقلیه
insignia
علائم ونشانهای مشخص کننده هرچیزی
syndrome
مجموعه علائم بدنی وذهنی مرض
insigne
علائم ونشانهای مشخص کننده هرچیزی
symbology
مبحث مطالعه علائم ونشانههای رمزی
Follow signs for York.
به علائم شهر یورک توجه کنید.
symbolism
نمایش بوسیله علائم مکتب رمزی
zoomorphism
استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
monitored
به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
signalment
تعیین هویت باشرح علائم فاهری شخص
lights out
علائم مخابرات بوسیله نور هنگام خاموشی
monitor
به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
monitors
به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
typographies
فن بیان وتعریف چیزی بصورت علائم ونشانههای رمزی
typography
فن بیان وتعریف چیزی بصورت علائم ونشانههای رمزی
pragmatics
مطالعه و بررسی روابط میان علائم و استفاده انها
annular
وسایل و ابزار حلقه دار دارای علائم و اشکال حلقوی
flowchart text
اطلاعات توضیحی که مربوط است به علائم نمودار گردش کار
closed circuits
تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
closed circuit
تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
homeopathy
معالجه امراض بوسیله تجویزدارویی که دراشخاص سالم علائم ان مرض را بوجوداورد
front panel
مجموعهای از کلیدها و علائم برای کنترل سیستم کامپیوتری توسط اپراتور
accent
تکیه
atonic
بی تکیه
leaning
تکیه
leanings
تکیه
lolling
لم تکیه
unaccented
بی تکیه
enclitic
بی تکیه
accented
تکیه
recumbency
تکیه
reliance
تکیه
lolls
لم تکیه
lolled
لم تکیه
accents
تکیه
emphasis
تکیه
accumbency
تکیه
accenting
تکیه
loll
لم تکیه
phonetician
متخصص استعمال علائم وحروف خاصی برای نشان دادن طرزتلفظ کلمات صوت شناس
postpositive
الحاقی و بی تکیه
insisting
تکیه کردن بر
insist
تکیه کردن بر
counterfort
دیوار تکیه
heel rest
تکیه گاه
point of support
تکیه گاه
maulstick
تکیه دست
mahlstick
تکیه دست
leans
تکیه زدن
bridge seat
تکیه گاه
insisted
تکیه کردن بر
prop
تکیه گاه
propped
تکیه گاه
propping
تکیه گاه
accentual
تکیه دار
to throw oneself on
تکیه کردن بر
to lean on a reed
تکیه بر اب کردن
to base one self
تکیه کردن
support roller
تکیه گاه
support bearing
تکیه گاه
lean
تکیه کردن
lean
تکیه زدن
leaned
تکیه زدن
arm rest
تکیه گاه
catch-phrases
تکیه کلام
insists
تکیه کردن بر
recline
تکیه کردن
reclined
تکیه کردن
reclines
تکیه کردن
catch-phrase
تکیه کلام
boilerplate
تکیه کلام
leaned
تکیه کردن
backrest
تکیه گاه
saddle bearer
تکیه گاه
anchorage
تکیه گاه
anchorages
تکیه گاه
leans
تکیه کردن
anchors
تکیه گاه
stayed
تکیه مهار
stand
تکیه گاه
rests
تکیه گاه
fulcrum
تکیه گاه
bearing
تکیه گاه
stay
تکیه مهار
slump over
تکیه زدن
bolster
تکیه دادن
bolstered
تکیه دادن
anchoring
تکیه گاه
support
تکیه گاه
anchor
تکیه گاه
relied
تکیه کردن
rests
تکیه دادن
relying
تکیه کردن
rest
تکیه گاه
rely
تکیه کردن
rest
تکیه دادن
relies
تکیه کردن
bolsters
تکیه دادن
free support
تکیه گاه ازاد
solid support
تکیه گاه جامد
direct support
تکیه گاه بی واسطه
simple support
تکیه گاه ساده
support conditions
شرایط تکیه گاهی
lateral support
تکیه گاه کناری
bearing stress
تنش تکیه گاهی
support pression
فشار تکیه گاه
core print
تکیه گاه ماهیچه
lean
تکیه دادن بطرف
leaned
تکیه دادن بطرف
seat bars
میلههای تکیه گاه
leans
تکیه دادن بطرف
fixed support
تکیه گاه گیردار
bow hand
دسته تکیه گاه
accumbent
تکیه دار خوابیده
anchorage distance
فاصله تکیه گاهی
anchoring effect
اثر تکیه گاهی
restraining support
تکیه گاه گیردار
arch abutment
تکیه گاه قوس
bearing pressure
فشار تکیه گاهی
elastic support
تکیه گاه ارتجاعی
bearing width
عرض تکیه گاه
accumbent
تکیه کننده سرغذا
perceptual anchorage
تکیه گاه ادراکی
settlement of abutments
نشست تکیه گاه
to lean out of the window
به پنجره تکیه دادن
abutment
تکیه گاه نیمپایه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com