English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (29 milliseconds)
English Persian
To fake an oil – painting . یک تابلوی نقاشی قلابی درست کردن
Other Matches
casualty board تابلوی نمودار ضایعات یکان تابلوی تلفات
vorticism مکتب نقاشی کوبیسم انگلیسی که در نقاشی از صنایع جدیدنیز استفاده کرده
oil on canvas [painting technique] رنگ روغنی نقاشی روی کرباس [شیوه نقاشی]
LCD چاپگر کاغذ که از تابلوی CCD در مقابل نور روشن استفاده میکند تا تصاویری را روی رسانه حساس به عکس نشان دهد. تابلوی CCD عبور نور را متوقف میکند بجز در پیکس هایی که تصور را شرح می دهند
temper درست ساختن درست خمیر کردن
tempers درست ساختن درست خمیر کردن
tempered درست ساختن درست خمیر کردن
quacked صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quacks صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quack صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quacking صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
sense روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
sensed روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
senses روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
picturing نقاشی کردن
bepaint نقاشی کردن
brush نقاشی کردن
pictured نقاشی کردن
picture نقاشی کردن
brushes نقاشی کردن
impaint نقاشی کردن
pictures نقاشی کردن
steeve خفت کردن میلهای که نوک ان قلابی داردوبرای ازمایش محتویات عدل پنبه وامثال ان بکار میرود سیخک
frescoes نقاشی ابرنگی کردن
fresco نقاشی ابرنگی کردن
mezzotint نقاشی سایه روشن کردن
mezzotinto نقاشی سایه روشن کردن
crayon مداد ابرو نقاشی کردن
crayons مداد ابرو نقاشی کردن
paints نگارگری کردن نقاشی کردن
paint نگارگری کردن نقاشی کردن
contour نقاشی کردن طراحی کردن
meets تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
coincidence function تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
intersection تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
join تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
meet تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
joined تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joins تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
and تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
OR function تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
intersections تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
conjunction تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
conjunctions تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
alternation تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
false 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
disjunction تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
either or operation تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
union تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
unions تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
assertion 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
pasteboard قلابی
shams قلابی
adulterated قلابی
sham قلابی
quacks قلابی
adulterating قلابی
adulterate قلابی
quack قلابی
false قلابی
quacked قلابی
false <adj.> قلابی
quacking قلابی
quackish قلابی
adulterates قلابی
hamous قلابی
hamate قلابی
bogus قلابی
spurious قلابی الکی
rip-off کالای قلابی
a fake doctor پزشک قلابی
rip-offs کالای قلابی
simular قلابی صوری
uncinus زائده قلابی
fulham طاس قلابی
shamateur اماتور قلابی
pale [poor] imitation بدل قلابی
A bogus professor . پروفسور قلابی
cheap copy بدل قلابی
False coin . سکه قلابی
Rigged elections . انتخابات قلابی
kake uke دفاع قلابی
feeder panel تابلوی تغذیه
switchboard تابلوی برق
boarded تابلوی امتیازات
panel تابلوی برق
panels تابلوی برق
demonstration chessboard تابلوی نمایش
built in panel تابلوی نصب
bulletin boards تابلوی اعلانات
bulletin board تابلوی اعلانات
distribution pannel تابلوی تقسیم
distribution panel تابلوی توزیع
distribution board تابلوی اتصالات
board تابلوی امتیازات
control panel تابلوی کنترل
status board تابلوی وضعیت
scoreboard تابلوی امتیازات
switch board تابلوی برق
panel board تابلوی برق
maintenance panel تابلوی نگهداشت
notice board تابلوی خبری
control pannel تابلوی دستگاهها
scoreboards تابلوی امتیازات
control panel تابلوی فرمان
switchboards تابلوی برق
operating panel تابلوی عملکرد
fuse panel تابلوی فیوز
control pannel تابلوی فرمان
control pannel تابلوی کنترل
forges تهیه جنس قلابی
forge تهیه جنس قلابی
unciform سرکج قلابی چنگکی
control panel device ابزار تابلوی کنترل
central control panel تابلوی مرکزی کنترل
cdev دستگاه تابلوی کنترل
front panel تابلوی جلو دار
accumulator switchboard تابلوی اتصالات اکومولاتور
maneuvering board تابلوی حرکات ناوها
switchboards تابلوی کلید برق
switchboard تابلوی کلید برق
patch panel تابلوی سرهم بندی
gathered و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
gather و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
to pattern out ازروی نمونه درست کردن مطابق الگویاقالب طرح کردن
frog-adjustment screw پیچ قلابی تنظیم کننده
setline رسن چند قلابی ماهیگیری
crook ادم قلابی کلاه بردار
crooking ادم قلابی کلاه بردار
crooks ادم قلابی کلاه بردار
images تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص
image تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص
instrument board تابلوی وسائل اندازه گیری
fascia plate تابلوی مقابل دریک وسیله
status board تابلوی نشان دهنده وضعیت
maneuvering board تابلوی نمایش مانور ناوها
weedless قلابی که به علفهای زیر اب گیر نمیکند
The whole story was faked up . تمام داستان قلابی وساختگه بود
dress لباس درست کردن موی سر پانسمان کردن
dresses لباس درست کردن موی سر پانسمان کردن
labourvt بزحمت درست کردن مفصلابحث کردن بدرازاکشیدن
to riven laths یا درست کردن
concocting درست کردن
shapes درست کردن
concocted درست کردن
indite درست کردن
set right درست کردن
to put to rights درست کردن
to sct aright درست کردن
weave درست کردن
weaves درست کردن
shape درست کردن
concocts درست کردن
fashioning درست کردن
to put in to shape درست کردن
to get up درست کردن
fashion درست کردن
to set درست کردن
fabricate درست کردن
to set in order درست کردن
to set to rights درست کردن
make up درست کردن
fashions درست کردن
builds درست کردن
concoct درست کردن
fettle درست کردن
fabricated درست کردن
to fix up درست کردن
to erect into درست کردن از
fabricating درست کردن
build درست کردن
buildings درست کردن
fabricates درست کردن
to cleanvp درست کردن
trimmest درست کردن
correct درست کردن
cleaned درست کردن
cleanest درست کردن
manufacture درست کردن
manufactures درست کردن
trim درست کردن
manufactured درست کردن
cleans درست کردن
redd درست کردن
correcting درست کردن
clean درست کردن
trims درست کردن
makes درست کردن
set in order درست کردن
fix up درست کردن
adapt درست کردن
gully درست کردن
gullies درست کردن
gulleys درست کردن
corrects درست کردن
fashioned درست کردن
make درست کردن
judiciousness قضاوت درست تشخیص درست
scrawls با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawling با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com