Dictiornary-Farsi | یک دشواری ویژه دارد | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
it is particularly difficult	یک دشواری ویژه دارد


Other Matches

he is in the know	اطلاع ویژه دارد
chaplain	کشیشی که عبادتگاه ویژه دارد
chaplains	کشیشی که عبادتگاه ویژه دارد
idiosyncrasies	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasy	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
sea power	قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
to watch for certain symptoms	توجه کردن به نشانه های ویژه [علایم ویژه مرض ]
special interest groups	گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
scalar	متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
speciality	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialities	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialty	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
idiocrasy	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
laboriousness	دشواری
hardness	دشواری
inexplicability	دشواری
difficulties	دشواری
arduousness	دشواری
spinosity	دشواری
difficulty	دشواری
thick and thin	در دشواری وسهولت
item difficulty	دشواری پرسش
gravity	دشواری وضع
node	دشواری برامدگی
dysphasia	دشواری در سخن
difficulty index	شاخص دشواری
smooth <adj.>	بدون دشواری
nodes	دشواری برامدگی
oppressiveness	جفا کاری دشواری
to fall on one's legs	از دشواری رها شدن
unreturnable	دشواری در بازگردانی توپ
to pull off	باوجود دشواری انجام دادن
to be in a nice [pretty] pickle <idiom>	بدجور در وضعیت دشواری بودن [اصطلاح روزمره]
to turn the corner <idiom>	بهبود یافتن پس از گذشت مرحله دشواری یا بحرانی [اصطلاح روزمره]
praetorial	متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
. The car is gathering momentum.	اتوموبیل دارد دور بر می دارد
Walls have ears <idiom>	دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value	براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket	[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
enclave economices	اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears	دیوار موش دارد موش گوش دارد
special	ویژه
specifics	ویژه
special character	ویژه
priviege	حق ویژه
specific	ویژه
expresses	ویژه
particulars	ویژه
idiocrasy	ویژه
adhoc	ویژه
specialists	ویژه گر
specialist	ویژه گر
particular	ویژه
prerogative	حق ویژه
nett	ویژه
peculiar	ویژه
nets	ویژه
net	ویژه
expert	ویژه گر
paticular	ویژه
experts	ویژه گر
specially	ویژه
expressing	ویژه
expressed	ویژه
express	ویژه
extra special	ویژه
prerogatives	حق ویژه
special <adj.>	ویژه
specific humidity	نم ویژه
extra <adj.>	ویژه
privilege	حق ویژه
specific weight	وزن ویژه
specific donor	دهنده ویژه
lingo	زبان ویژه
specific weight	سنگینی ویژه
specific drawdown	افت ویژه
species specific	نوع- ویژه
specific cost	هزینه ویژه
characteristically	نشان ویژه
lingoes	زبان ویژه
specialises	ویژه گری
specialising	ویژه گری
specific heat	گرمای ویژه
specialize	ویژه گری
specializes	ویژه گری
specific lattice	شبکه ویژه
specializing	ویژه گری
specific resistance	مقاومت ویژه
specific rotation	چرخش ویژه
specific viscosity	گرانروی ویژه
specific volume	حجم ویژه
specific heat	دمای ویژه
specific humidity	رطوبت ویژه
dead weight	ویژه وزن
preceptorial	ویژه اموزگاری
prerogatived	دارای حق ویژه
proper function	ویژه تابع
proper volume	ویژه حجم
life guard	هنگ ویژه
quantum state	ویژه حالت
particular lien	حق حبس ویژه
lacrimal	ویژه اشک
lachrymal	ویژه اشک
regiospecific	جهت ویژه
relative density	گرانی ویژه
physiologist	ویژه گر فیزیولوژی
physiologists	ویژه گر فیزیولوژی
praetorian guard	گارد ویژه
dead weights	ویژه وزن
penologist	ویژه گر کیفرشناسی
garb	پوشاک ویژه
monograph	ویژه نگاشت
experts	ویژه کار
expert	ویژه کار
monographs	ویژه نگاشت
net profit	سود ویژه
monocular	ویژه یک چشم
monkish	ویژه راهبان
labeled cargo	کالای ویژه
special character	دخشه ویژه
specialty	ویژه گری
special deposits	سپردههای ویژه
special drawing right	حق برداشت ویژه
special drawing rights	حق برداشت ویژه
special duty	کار ویژه
characteristic	نشان ویژه
special party	گروه ویژه
special passport	پاسپورت ویژه
special symbol	نماد ویژه
special case	مورد ویژه
special bastard	حرامزاده ویژه
special agreement	قرارداد ویژه
resistivity	مقاومت ویژه
kink	ویژه گی فرریز
indicium	نشانه ویژه
self weight	ویژه وزن
specialist	ویژه کار
singular matrix	ماتریش ویژه
singular matrix	ماتریس ویژه
special verdict	تصمیم ویژه
stalling	لژ جایگاه ویژه
lineaments	نشان ویژه
specific gravity	گرانی ویژه
specialists	ویژه کار
prerogative	حق یا امتیاز ویژه
prerogative	دارای حق ویژه
prerogatives	دارای حق ویژه
specific gravities	گرانی ویژه
lineament	نشان ویژه
idiom	زبان ویژه
prerogatives	حق یا امتیاز ویژه
bylaw	قانون ویژه
byelaw	قانون ویژه
body guard	هنگ ویژه
acoustician	ویژه گر اواشنود
idioms	تعبیر ویژه
idioms	زبان ویژه
idiom	تعبیر ویژه
specialities	ویژه گری
extraordinary meeting	نشست ویژه
booths	جای ویژه
booth	جای ویژه
standing orders	اوامر ویژه
standing order	اوامر ویژه
zoologist	ویژه گرجانورشناسی
versions	شرح ویژه
version	شرح ویژه
special session	نشست ویژه
speciality	ویژه گری
nutritionist	ویژه گر تغذیه
nutritionists	ویژه گر تغذیه
juvenile	ویژه نو جوانان
juveniles	ویژه نو جوانان
rarely	بااستادی ویژه
characteristics	نشان ویژه
neurologist	ویژه گر اعصاب
characteristic root	ویژه مقدار
proper value	ویژه مقدار
conizance	نشان ویژه
trait	نشان ویژه
traits	نشان ویژه
(not one's) cup of tea <idiom>	علاقه ویژه
specialization	ویژه کاری
specialization	ویژه گری
special effects	جلوههای ویژه
gastronomist	ویژه گرخوراک
ecotype	بوم ویژه
favourite or vor	ویژه مخصوص
eigenvalue	ویژه مقدار
electrical resistivity	مقاومت ویژه
endemical	ویژه یک قوم
equity capital	ارزش ویژه
extra equipment	متعلقات ویژه
eigenfunction	ویژه تابع
stall	لژ جایگاه ویژه
capital	ارزش ویژه
characteristic function	ویژه تابع
morbid	ویژه ناخوشی
speleologist	ویژه گر غارشناسی
specific yield	ابدهی ویژه