English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
He hasnt got a single straight intestine. <proverb> یک روده راست در شکمش نیست .
Other Matches
rectums راست روده
rectum راست روده
proctoptosis سقوط روده راست
proctoscope الت معاینه روده راست
I´m as hungry as a horse. آنقدر گشنه هستم که روده بزرگ روده کوچک را بخورد.
hungry as a hunter <idiom> آنقدر گشنه که روده بزرگ روده کوچک را بخورد
His bowels dont move. شکمش کار نمی کند
his stomach sticks out شکمش پیش امده است
His eye is bigger than his belly. <proverb> چشمش بزرگتر از شکمش مى باشد (یریص و پر خور).
dexiotropic واقع در طرف راست بکار برندهء دست راست راست دست
dexiotropous واقع در طرف راست بکار برندهء دست راست راست دست
attention to port احترام به سمت چپ یا راست کشتی افراد نظر به راست یاچپ ناو
The main road bears to the right. این جاده اصلی به کمی راست [مورب در سمت راست] ادامه دارد.
bi directional چاپگری که میتواند حروف را از چپ به راست و از راست به چپ با توجه به حرکت نوک به جلو و عقب روی صفحه چاپ کند.
To lead an idle life. راست راست راه رفتن ( ول بیکار )
orthotropous دارای تخمک راست راست اسه
plain dealing معامله راست حسینی راست باز
one two ضربههای چپ و راست ضربه چپ با هوک راست
All is not gold that glitters. <proverb> هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
winchester disk دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
off خارج از محدوده مدافع خط مربوط به سمت راست زمین کریکت سمت راست اسب مسیر خیس و کندکننده سرعت
columnleft فرمان ستون به چپ چپ یا به راست راست
half face نیم به راست راست یانیم به چپ چپ
step frame استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
transparently برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparent برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
leaving files open به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
his parentage isunknown اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
underhook گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
it is past all hope جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
right justify هم تراز کردن از راست تنظیم کردن از راست
side step فرمان یک قدم به چپ یا به راست برداشتن یک قدم به چپ یا به راست
guide left فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
gutting روده
gutting دل و روده
enteron روده
gut روده
gut دل و روده
guts روده
guts دل و روده
bowel روده
garbage روده
in a tangle روده
ileum چم روده
gill روده
bowels روده
gutting روده دراوردن از
ascarid کرم روده
hindgut روده خلفی
helminth کرم روده
tormina قولنج روده
intestine روده امعاء
large intestine روده بزرگ
gut روده دراوردن از
guts روده دراوردن از
jejunum تهی روده
knuckle قرحه روده
cecum روده کور
ileum روده دراز
purtenance دل و روده متعلقات
caecum روده کور
coecum روده کور
knuckles قرحه روده
disemboweling روده دراوردن از
intestines روده امعاء
screaming روده برکننده
haruspex روده بین
small intestine روده کوچک
enterography شرح روده ها
enterotomy روده شکافی
enterology روده شناسی
enterocele فتق روده
enteritis اماس روده
embowel روده در اوردن از
enterectomy روده بری
embowel در روده گذاردن
enteralgia درد روده
hysterically روده بر کننده
colons ستون روده
hysterical روده بر کننده
colon ستون روده
enterotomy عمل روده
mesentery روده بند
small intestine روده باریک
disembowelled روده دراوردن از
viscerate روده در اوردن از
disemboweled روده دراوردن از
disembowel روده دراوردن از
yack روده درازی
saburra اخلاط روده
disembowelling روده دراوردن از
intestinal روده دار
long windedness روده درازی
disembowels روده دراوردن از
chitterlings روده کوچک خوک
windbag نطاق روده دراز
invagination پیچ خوردن روده
chatterboxes ادم روده دراز
chatterbox ادم روده دراز
duodenitis اماس روده اثناعشر
in wards شکمبه و روده واردات
windbags نطاق روده دراز
octopuses روده پای هشت پا
gastrointestinal مربوط به معده و روده
eventration بیرون ریختگی روده
octopus روده پای هشت پا
to set in a roar از خنده روده برکردن
to split one's sides از خنده روده برشدن
hookworm نوعی کرم روده
to die of laughing ارخنده روده برشدن
chitlins روده کوچک خوک
chitlings روده کوچک خوک
ileac وابسته به روده دراز
ileal وابسته به روده دراز
ileitis اماس روده دراز
endamoeba امیب انگل روده
sidesplitting روده براز خنده
prolixity پرگویی روده درازی
large intestine قولون روده فراخ
mesenteric وابسته به روده بند
peritoneum برون شامه روده ها
mesenteric مانند روده بند
mesenterical وابسته به روده بند
jejunal وابسته به روده تهی
to roar with laughter <idiom> از خنده روده بر شدن
mesenteritis اماس روده بند
half left فرمان نیم به چپ چپ یا نیم به راست راست
yak وراجی کردن روده درازی
colitis ورم مخاط روده بزرگ
yaks وراجی کردن روده درازی
duodenums روده اثنی عشر دوازدهه
ileus انسداد روده قولنج الیاوسی
duodenum روده اثنی عشر دوازدهه
prolix خسته کننده روده دراز
eviscerate روده یا چشم و غیره رادراوردن
eventration جنین بی شکم یابی روده
sausages روده محتوی گوشت چرخ شده
typhlitis اماس روده کور ورم اعور
sausage روده محتوی گوشت چرخ شده
intussusception دخول بخشی از روده در بخش دیگر
introsusception دخول بخشی از روده در بخش دیگر
roundworm انواع کرم های گرد انگل روده
it is inexpedient to reply پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
entozoa انگلهای داخلی بطور اعم وبخصوص کرمهای روده
laparectomy برش بخشی از روده که درپهلوی ادمی واقع است
pinworm کرم ریزسنجاقی انگل روده انسان ازدسته نماته ها
wind bag سخنران پرگو نطاق روده دراز کیسه باد سینه
catgut روده گربه وغیره که برای بخیه زدن درجراحی بکارمیرود
straightest راست
true راست
straighter راست
truer راست
plumply سر راست
vertical beam راست رو
truest راست
prick راست
right turn به راست راست
plain dealing راست
straight راست
plain spoken یر راست
wrapover top راست
erecting راست
wrapover skirt راست
erect راست
uninhibited رک و راست
erected راست
up front رک و راست
wrapover dress راست
pricked راست
pricking راست
turnabouts به راست راست
erects راست
four-square رک و راست
straightforward راست
straightforward رک سر راست
forthrights سر راست
sheer یک راست
beeline خط راست
turnabout به راست راست
freehearted رک و راست
pricks راست
right face به راست راست
rectilineal راست خط
blankly سر راست
vertically راست
dextrogyrous راست بر
apeak راست
right footed راست پا
upright راست
candid راست
directly سر راست
bee line خط راست
righted راست
bolt upright راست
dextrorotatory راست بر
straightish سر راست
wooden راست
right راست
right back بک راست
straightish راست
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com