Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
He has not a single star in all the seven skies.
<proverb>
یک ستاره در هفت آسمان ندارد.
Other Matches
binary star
ستاره دوگانه ستاره دوتایی ستاره مزدوج
double star
ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
Lesghi star
ستاره لسگی
[این طرح را ستاره شاهسون نیز می نامند و در فرش های ترکیه و قفقاز و ایران بکار می رود. خود طرح از یک ستاره هشت وجهی با چهار فلش به سمت داخل تشکیل می گردد.]
dog star
ستاره شعرای یمانی ستاره کاروان کش
He that blows in the dust fills his eyes.
<proverb>
کسى که شرم ندارد وجدان هم ندارد.
There is no point in it . It doest make sense . It is meaningless.
معنی ندارد ! ( مورد و مناسبت ندارد )
planets
ستاره سیار ستاره بخت
planet
ستاره سیار ستاره بخت
he is second to none
دومی ندارد بالادست ندارد
high-rise
آسمان خراش
give right arm
<idiom>
کلاه به آسمان انداختن
the sky is above us
آسمان بالای سر ماست
concentrator
وسیله ابتدایی شبکه که حاوی توپولوژی منط قی است و گره ها متصل اند ولی هر بازوی ستاره به عنوان حلقه فیریکی به وسیله ستاره وصل است
as different as chalk and cheese
<idiom>
مثل آسمان و ریسمان
[متفاوت]
Spint not against heaven,it will fall back in thy .
<proverb>
بر آسمان تف مکن,که به صورتت بر مى گردد .
He is sky -cold.
<proverb>
آدم آسمان جلى است .
To be transported with joy . To be over joyed . To throw up ones cap.
کلاه خود را بهوا ( به آسمان ) انداختن
The sky was black with crows.
آسمان از کلاغ سیاه شده بود
Marriage are made in heaven .
<proverb>
عقدشان توى آسمان بسته شده است .
He says one thing and does another.
حرفش با عملش از زمین تا آسمان فرق دارد
stelliform
ستاره وار ستاره وش
Wherever you go the sky has the same colour .
<proverb>
به هر کجا که روى آورى آسمان همین رنگ است .
ruyi clouds
ابر آرزو
[در فرش های چینی گاه از طرح ابر آسمان استفاده می شود که نشانه بخت و اقبال است.]
merry dancers
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
northern lights
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
starless
بی ستاره
stellar
پر ستاره
star
ستاره
stars
ستاره
asterisks
ستاره
starred
ستاره
aster
ستاره
asterisk
ستاره
it does not weigh with me
ندارد
flicker free
ی ندارد
he is not of that stamp
را ندارد
there is no style about her
ندارد
there is no limit to it
حد ندارد
starlet
ستاره کوره
starlet
ستاره کوچک
sabaism
ستاره پرستی
star bit
بیت ستاره
star washer
واشر ستاره ای
y voltage
ولتاژ ستاره
star connection
اتصال ستاره
star voltage
ولتاژ ستاره
cameleopardalis
ستاره زرافه
sea nettle
ستاره دریای
star spangled
ستاره نشان
star spangled
مزین به ستاره
star finder
ستاره یاب
d. star
ستاره جفتی
camelopard
ستاره زرافه
astronmer
ستاره شناس
asteroidal
مانند ستاره
asterisk
نشان ستاره
asterisks
نشان ستاره
supergaint
ستاره ابرغول
stellar
ستاره وار
stellar
شبیه ستاره
stelliform
بشکل ستاره
an infinitude of stars
تعدادنامحدودی ستاره
uranus
ستاره اورانوس
asterial
ستاره شکل
stellate
ستاره مانند
asterism
نشان ستاره
starlike
ستاره مانند
astronavigation
ستاره نوردی
day star
ستاره بامداد
daystar
ستاره بامداد
north star
ستاره شمالی
north star
ستاره قطبی
neutron star
ستاره نوترونی
neptune
ستاره نپتون
multiple star
ستاره چندگانه
morning star
ستاره صبح
shooting stars
ستاره ثاقب
moring star
ستاره بامداد
medusa
ستاره دریایی
hesper
ستاره مغرب
hesperus
ستاره شام
lunette
ستاره صغیر
lucifer
ستاره بامدادی
lodestaror load
ستاره قطبی
lodestar
ستاره راهنما
lodestar
ستاره قطبی
loadstar
ستاره راهنما
farsi be engilisi
ارایشگاه ستاره
nova
فانی ستاره
georgium sidus
ستاره جرج
pulsating star
ستاره تپنده
proto star
پیش ستاره
polestar
ستاره قطبی
dwarf star
ستاره کوتوله
polaris
ستاره جدی
evening star
ستاره شامگاهی
finger fish
ستاره دریایی
sea pad
ستاره دریایی
fixed star
ستاره ثابت
polaris
ستاره قطبی
gaint star
ستاره غول
pluto
ستاره پلوتو
planetesimal
کوچک ستاره
loadstar
ستاره قطبی
pipping
ستاره سردوش
companion
ستاره ندیم
mars
ستاره مریخ
y winding
اتصال ستاره
y network
شبکه ستاره
y connection
اتصال ستاره
astronomers
ستاره شناس
pipped
ستاره سردوش
pip
ستاره سردوش
asteroid
شبیه ستاره
pips
ستاره سردوش
hexagram
ستاره شش وجهی
rolling stone
<idiom>
ستاره سهیل
shooting star
ستاره ثاقب
starfish
ستاره دریایی
astronomer
ستاره شناس
vesper
ستاره غروب
comets
ستاره گیسودار
goat
ستاره جدی
astrologer
ستاره شناس
Jove
ستاره مشتری
astrologers
ستاره شناس
astral
شبیه ستاره
morning star
ستاره بامدادی
goats
ستاره جدی
Pole Star
ستاره قطبی
comet
ستاره گیسودار
asteroids
شبیه ستاره
it is nothing out of the way
غرابتی ندارد
no object
اهمیت ندارد
it does not matter
اهمیت ندارد
no matter
اهمیت ندارد
it is nothing new
تازگی ندارد
It is o. k . ( all right ) . it doesent matter .
عیب ندارد
it is of no weight
قدرواهمیتی ندارد
he is out of huomor
دماغ ندارد
it is a soft snap
کاری ندارد
he has nothing of his own
چیزی ندارد
he has nostomach for the fight
سر دعوا ندارد
he has no temperature to day
امروز تب ندارد
his hat cover his fanily
هیچکس را ندارد
it lacks soul
روح ندارد
he has no manners
اداب ندارد
he has no excuse what
عذری ندارد
he has an a. to grind
غرضی ندارد
it is well enough
عیبی ندارد
he hasno notion of going
سر رفتن ندارد
dont mention it
اهمیت ندارد
Nothing is quite impossible.
کارنشد ندارد
No problem at all. It is quite all right .
مانعی ندارد
Don’t mention it.
قابلی ندارد.
She has no axe to grind . She doesnt mean anything .
مقصودی ندارد
hadn't
ندارد نبایستی
there is no limit to it
اندازه ندارد
It is no trouble at all.
زحمتی ندارد
stellular
شبیه ستاره کوچک
stellify
بشکل ستاره درامدن
moring star
ستاره صبح ناهید
stellify
بشکل ستاره دراوردن
medusoid
مانند ستاره دریایی
trigon
اجتماع سه ستاره باهم
the north star
ستاره قطبی یا شمالی
syzygy
استقرارسه ستاره در خط مستقیم
venus
زن زیبا ستاره زهره
supergaint
ستاره فوق غول
trigon
سه حالتی ستاره سه تایی
pentalpha
ستاره پنج پره
lucky star
<idiom>
ستاره بخت واقبال
star of bethlehem
ستاره بیت اللحم
star globe
ستاره یاب کروی
star delta switch
کلید ستاره مثلث
star crossed
دارای ستاره نحس
pulsating star
ستاره ضربان دار
regulus
ستاره قلب الاسد
starfinder
دستگاه ستاره یاب
pentagram
ستاره پنج راس
astreated
تزئین شده با ستاره ها
shiner
ستاره کلاه ابریشمی
stars
نشان ستاره اختر
blazing star
ستاره دنباله دار
asterisk
با ستاره نشان کردن
starlight
وابسته بنور ستاره
Dingbat
نوشتاری که حاوی ستاره
asteroids
ستاره مانند ستارهای
castors
ستاره اول دو پیکر
receptor
ستاره مساعد گیرنده
castor
ستاره اول دو پیکر
asteroid
ستاره مانند ستارهای
star
نشان ستاره اختر
starred
نشان ستاره اختر
giant star
ستاره بزرگ و درخشان
casters
ستاره اول دو پیکر
he can read the sky
ستاره شناس است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com