Dictiornary-Farsi | یک نمونه بارز | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
typical	یک نمونه بارز


Search result with all words

The Catholic Church springs [comes] to mind as an obvious example.	کلیسای کاتولیک به عنوان یک نمونه بارز به ذهن می آید.
Other Matches

manifests	بارز
manifest	بارز
manifested	بارز
dominant gene	ژن بارز
dominant	بارز
manifesting	بارز
sensible	مشهود بارز
salience	بارز بودن
typical	سرمشق بارز
module	اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
modules	اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
acceptance sampling	نمونه برداری جهت پذیرش نمونه قبولی
sample	نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sampled	نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sampling	نمونه گیری برداشت نمونه
tropopause	مرز مشترک بین تروپوسفر واستراتوسفر که تغییرات ناگهانی میزان افت ازخصوصیات بارز ان است
undisturbed sample	نمونه گیری بهم نخورده نمونه دست نخورده
natural dyes	رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
patterns	نمونه
pattern	نمونه
strickle	نمونه
typicalness	نمونه
schema	نمونه
schemata	نمونه
progenitor	نمونه
progenitors	نمونه
instance	نمونه
instances	نمونه
ensample	نمونه
module	نمونه
modules	نمونه
copyslip	نمونه
calligraph	نمونه
sampling	نمونه
breadboard	نمونه
specimen	نمونه
specimens	نمونه
paragon	نمونه
exemplars	نمونه
exemplar	نمونه
formats	نمونه
typed	نمونه
paradigm	نمونه
paradigms	نمونه
representative	نمونه
representatives	نمونه
type	نمونه
types	نمونه
example	نمونه
examples	نمونه
forme	نمونه
foretype	نمونه
format	نمونه
paragons	نمونه
model	نمونه
precedent	نمونه
precedents	نمونه
copying	نمونه
sample	نمونه
copy	نمونه
modelled	نمونه
modeled	نمونه
models	نمونه
copies	نمونه
sampled	نمونه
copied	نمونه
demo	نمونه نمایشی
for example	برای نمونه
foretype	نمونه قبلی
free sample	نمونه مجانی
g	نمونه معیار
holotype	نمونه شاخص
ladle samble	نمونه پاتیل
pattern making	نمونه سازی
phony	مدل یا نمونه
exemplum	مثال نمونه
per sample	طبق نمونه
emulation	نمونه سازی
coring	نمونه گیری
biased sample	نمونه سودار
by the square	مطابق نمونه
breadboard	نمونه تابلویی
pilot plant	کارگاه نمونه
emulator	نمونه ساز
exemplification	نمونه اوری
exemplarily	بطور نمونه
pilot plant	کارخانه نمونه
core sample	نمونه استوانهای
test specimen	نمونه ی ازمایش
test specimen	نمونه ازمایش
test specimen	نمونه ازمایشی
test piece	نمونه ازمایش
test piece	نمونه ازمایشی
test model	نمونه ی ازمایش
portfolio	نمونه محصول
specimen signature	نمونه امضاء
sight form	نمونه رصد
screamer	نمونه بسیارخوب
typal	شبیه نمونه
typical galaxy	کهکشان نمونه
typical sample	نمونه نوعی
tokenism	نمونه کاری
tokenism	نمونه نمایی
work sample	نمونه کار
vial	شیشه نمونه
unknown sample	نمونه مجهول
typification	تعیین نمونه
typicality	نمونه علامت
samplery	نمونه گیری
samplery	نمونه برداری
sample size	بزرگی نمونه
random sample	نمونه تصادفی
quota sample	نمونه سهمیه
prototyping	ساخت یک نمونه
protoplast	نمونه اصل
probability sample	نمونه احتمالاتی
patterning	نمونه سازی
pilot production	تولید نمونه
type of use	نمونه کاربرد
reference pilot	نمونه مرجع
sample size	حجم نمونه
sample distribution	توزیع نمونه
sample data	داده نمونه
sample cell	فرف نمونه
representative sample	نمونه معرف
pilot model	نمونه ازمایشی
typifies	نمونه دادن
modeling	نمونه سازی
prototype	نمونه اولیه
typical	نمونه نوعی
gauged	سنجیدن نمونه
samplers	نمونه بردار
sampling	نمونه گیری
sampler	نمونه بردار
sampled	نمونه کالا
sampled	نمونه قراردادن
gauge	سنجیدن نمونه
sampled	نمونه گرفتن
sampled	واحد نمونه
sample	نمونه کالا
sampling	نمونه برداری
sample	نمونه قراردادن
standards	نمونه قانونی
prototype	نمونه ازمایشی
typifies	نمونه بودن
typify	نمونه دادن
typified	نمونه بودن
typified	نمونه دادن
prototypes	نمونه ازمایشی
archetypes	نمونه اولیه
cell	فرف نمونه
typify	نمونه بودن
typifying	نمونه دادن
typifying	نمونه بودن
cells	فرف نمونه
prototypes	نمونه نخستین
gauges	سنجیدن نمونه
prototypes	نمونه اولیه
standard	نمونه قانونی
archetype	نمونه اولیه
modelled	نمونه اصلی
modeled	نمونه اصلی
model	نمونه اصلی
prototype	نمونه نخستین
surveys	نمونه گیری
surveyed	نمونه گیری
survey	نمونه گیری
copying	نمونه ساختن
copy	نمونه ساختن
copies	نمونه ساختن
copied	نمونه ساختن
polls	نمونه برداشتن
polled	نمونه برداشتن
poll	نمونه برداشتن
samples	نمونه کالا
parables	قیاس نمونه
models	نمونه اصلی
parable	قیاس نمونه
pieces	سکه نمونه
piece	سکه نمونه
sample	نمونه گرفتن
sample	واحد نمونه
split ring	فنر نمونه گیر
sampling population	جامعه نمونه گیری
stratified sampling	نمونه گیری لایهای
she was a model of besuty	نمونه زیبایی بود
patterns	بطور نمونه ساختن
sampling error	اشتباه نمونه گیری
sampling theory	نظریه نمونه گیری
sampling unit	واحد نمونه گیری
sampling distribution	توزیع نمونه گیری
sampling bias	سوداری نمونه گیری
core	نمونه مواد حفاری
sampling equipment	دستگاه نمونه گیر
sampling error	خطای نمونه گیری
cores	نمونه مواد حفاری
pattern	بطور نمونه ساختن
sampling rate	نرخ نمونه برداری
tensile test piece	نمونه ازمون کششی
tensile test specimen	نمونه ازمون کششی