Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 217 (12 milliseconds)
English
Persian
some kind of sickness
یک نوعی از بیماری
Search result with all words
favus
نوعی بیماری پوستی قارچی واگیردار
locoism
نوعی بیماری اسب ودام
tropical sore
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
cutaneous leishmaniasis
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
oriental sore
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
chiclero ulcer
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
chiclero's ulcer
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
tropical sore
لیشمانیوز پوستی
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
cutaneous leishmaniasis
لیشمانیوز پوستی
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
oriental sore
لیشمانیوز پوستی
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
chiclero ulcer
لیشمانیوز پوستی
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
chiclero's ulcer
لیشمانیوز پوستی
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
leishmaniosis
سالک
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
leishmaniosis
لیشمانیوز
[پزشکی]
[نوعی بیماری پوستی]
dementia
زوال عقل
[نوعی بیماری]
[پزشکی]
dementia
دمانس
[نوعی بیماری]
[پزشکی]
Other Matches
sequela
بیماری ناشی از بیماری دیگر
fire bee
نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
bittersweet
نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
asses' ears
نوعی گوشه
[نوعی شاخه]
virulent
<adj.>
بیماری زا
disease
بیماری
illnesses
بیماری
pathogenic
بیماری زا
epizootic
بیماری
illness
بیماری
maladies
بیماری
malady
بیماری
diseases
بیماری
symptomatic
نشانه بیماری
to be ill with something
بیماری گرفتن
to have something
[a disease, an illness]
بیماری گرفتن
to be laid up with something
بیماری گرفتن
down's disease
بیماری داون
to be down with something
بیماری گرفتن
epilepsy
بیماری صرع
psychosis
بیماری روانی
remission
بهبودی بیماری
Parkinson's disease
بیماری پارکینسون
catamnesis
تاریخچه بیماری
addison's disease
بیماری ادیسون
parkinsonism
بیماری پارکینسون
pathogenesis
بیماری زایی
pathognomy
بیماری شناسی
nosophilia
بیماری خواهی
pick's disease
بیماری پیک
pick's syndrome
بیماری پیک
pott's disease
بیماری پوت
sick bed
بستر بیماری
venereal disease
بیماری مقاربتی
tay sach's disease
بیماری تی- ساکس
sick leave
استراحت بیماری
advantage by illness
بهره بیماری
nosophobia
بیماری هراسی
neuropathy
بیماری عصب
pathophobia
بیماری هراسی
graves'disease
بیماری گریوز
herpes simplex
بیماری تب خال
insect vectors
حشرات بیماری زا
encephalopathy
بیماری مغزی
love sickness
بیماری عشق
lumpy jaw
بیماری "اکتینومیکوز"
mental disease
بیماری روانی
mental illness
بیماری روانی
hansen's disease
بیماری هنسن
mental disorder
بیماری روانی
alzeimer's disease
بیماری الزایمز
ailments
بیماری مزمن
ailment
بیماری مزمن
The symptoms ( of a disease) .
علائم بیماری
AIDS
بیماری سیدا
legionnaires' disease
بیماری لژیونرها
illnesses
بیماری کسالت
radiation sickness
بیماری برتابشی
VD
بیماری مقاربتی
radiation sickness
بیماری تابشی
radiation sickness
بیماری اشعه
rabies
بیماری هاری
VD
بیماری زهروی
Diagnosis.
تشخیص بیماری
pestilence
بیماری طاعون
illness
بیماری کسالت
AIDS
بیماری ایدز
wilson's disease
بیماری ویلسون
to get back on one's feet
بهتر شدن
[از بیماری]
insect vectors
حشرات ناقل بیماری
flight into sickness
پناه بردن به بیماری
secondary gain
بهره ثانوی بیماری
epinosic gain
بهره ثانوی بیماری
maladies
فاسد شدگی بیماری
loose smut
بیماری زنگ گندم
diathesis
بیماری پذیری ارثی
he fell ill
به بستر بیماری افتاد
hemiparasite
انگلهایی که بیماری زا نیستند
fungus
فونجی بیماری قارچی
iatrogenic illness
بیماری پزشک زاد
inpatient
بیماری که در بیمارستان میخوابد
malady
فاسد شدگی بیماری
gilles de la tourett's disease
بیماری ژیل دو لاتورت
polio
بیماری فلج اطفال
beriberi
بیماری کمبود ویتامن B
psychosomatic disease
بیماری روانی- تنی
hypertension
بیماری فشار خون
wernicke's encephalopathy
بیماری مغزی ورنیکه
to pass a disease on
بیماری منتقل کردن
basedow's disease
بیماری بیس داو
allopathy
معالجهء بیماری با اضداد ان
pesthole
لانه بیماری ومیکروب
paranosic gain
بهره اصلی بیماری
primary gain
بهره اصلی بیماری
paranosis
بهره کشی از بیماری
to die of an illness
در اثر بیماری مردن
red plague
{sg}
آبله
[پزشکی]
[بیماری]
fifth disease
[Erythema infectiosum]
بیماری پنجم
[پزشکی]
migraine
میگرن
[پزشکی]
[بیماری]
slapped cheek syndrome
بیماری پنجم
[پزشکی]
variola
{sg}
آبله
[پزشکی]
[بیماری]
pox
{sg}
آبله
[پزشکی]
[بیماری]
smallpox
{sg}
آبله
[پزشکی]
[بیماری]
diphtheria
[diph]
دیفتیری
[پزشکی]
[بیماری]
hemorrhoid
[American]
بواسیر
[بیماری]
[پزشکی]
black vomit
تب زرد
[پزشکی]
[بیماری]
yellow fever
تب زرد
[پزشکی]
[بیماری]
yellow jack
[colloquial]
[yellow fever]
تب زرد
[پزشکی]
[بیماری]
haemorrhoid
[British]
بواسیر
[بیماری]
[پزشکی]
hemorrhoid
[American]
همورویید
[بیماری]
[پزشکی]
haemorrhoid
[British]
همورویید
[بیماری]
[پزشکی]
epidemics
واگیر بیماری همه گیر
yellow fever
طاعون زرد
[پزشکی]
[بیماری]
epidemic
واگیر بیماری همه گیر
symptomatology
علم شناسایی نشانههای بیماری
black vomit
طاعون زرد
[پزشکی]
[بیماری]
vaccinate
برضد بیماری تلقیح شدن
vaccinating
برضد بیماری تلقیح شدن
vaccinates
برضد بیماری تلقیح شدن
vaccinated
برضد بیماری تلقیح شدن
to d. in one's bed
دراثر پیری یا بیماری مردن
symptomatic
مطابق نشانه بیماری نماینده
The soldiers died from illness and hunger.
سربازان از گرسنگی و بیماری مردند.
varicella
آبله مرغان
[پزشکی]
[بیماری]
chicken pox
{sg}
آبله مرغان
[پزشکی]
[بیماری]
chicken-pox
{sg}
آبله مرغان
[پزشکی]
[بیماری]
to contract something from somebody
از کسی چیزی
[بیماری]
گرفتن
Hand, foot and mouth disease
[HFMD]
بیماری دست، پا و دهان
[پزشکی]
hunger osteopathy
بیماری استخوانی ناشی از گرسنگی
yellow jack
[colloquial]
[yellow fever]
طاعون زرد
[پزشکی]
[بیماری]
enphytotic
بیماری همه گیر شایع
renal calculus
[Calculus renalis]
سنگ کلیه
[پزشکی]
[بیماری]
bladder stone
سنگ مثانه
[پزشکی]
[بیماری]
vesical calculus
سنگ مثانه
[پزشکی]
[بیماری]
cystolith
سنگ مثانه
[پزشکی]
[بیماری]
bladder calculus
سنگ مثانه
[پزشکی]
[بیماری]
melituria
بیماری قند سلس البول
glanders
بیماری مسری اسب و انسان
computer assisted diagnosis
تشخیص بیماری توسط کامپیوتر
lepidosis
بیماری پوست پولک دار
kidney stone
[Calculus renalis]
سنگ کلیه
[پزشکی]
[بیماری]
nephrolith
سنگ کلیه
[پزشکی]
[بیماری]
to lay low
خیلی ضعیف کردن
[بیماری]
poliomyelitic
مبتلا به بیماری فلج کودکان
poliomyelitic
وابسته به بیماری فلج کودکان
pathoneurosis
روان رنجوری بیماری زاد
pesthole
مکان مستعد برای بیماری واگیر
schizo
شخص مبتلا به بیماری جنون جوانی
sick-outs
اعتصاب از راه خود را به بیماری زدن
spirochetosis
ابتلا به بیماری حاصله از میکروب اسپیروکت
get about
ازبستر بیماری برخاستن منتشر شدن
nephrosis
بیماری کلیه که بیشترلولههای کلیوی را مبتلامیکند
greensick
مبتلا به بیماری کم خونی زنان جوان
laparotomy
شکافتن شکم برای پی بردن به بیماری
sick-out
اعتصاب از راه خود را به بیماری زدن
an in patient
بیماری که در روزهای عمل در بیمارستان میماند
lymphogranuloma
ورم غدههای لنفاوی بیماری هوچکین
immunotherapy
معالجه یاجلوگیری از بیماری بوسیله پادگن
dead on arrival
مرحوم هنگام ورود
[بیماری در آمبولانس]
Jimmy Carter has cancer.
جیمی کارتر بیماری سرطان دارد.
psychosurgery
جراحی مغز جهت درمان بیماری روانی
toxicosis
بیماری ناشی از خوردن زهر ایجاد مسمومیت
helminthology
مطالعه دراطراف کرم های بیماری زاوانگلی
yaws
بیماری مسری و عفونی حاصله در اثراسپیروکتی بنام
acidosis
فساد خون در اشخاص مبتلا به بیماری قند
foulbrood
بیماری میکربی ومهلک نوزادکرم زنبور عسل
agoraphobic
شخصی که مبتلا به بیماری ترس از جاهای شلوغ است
order of council
تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
tree surgeon
ویژه گر برش و قطع بخشهای بیماری زده یا پوسیده درختان
endemic
بومی بیماری همه گیربومی مخصوص اب و هوای یک شهر یا یک کشور
urologic
رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
urological
رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
acanthosisnigricans
بیماری نادر پوستی که پوست میانی هیپرتروپی وپیگمانتاسیون پیدا مینماید
urology
رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
preclinical
وابسته به زمانی که بیماری از نظر بالینی قابل تشخیص نشده باشد
acupressure
روش تسکین درد و درمان بیماری از طریق فشار نقاط خاصی از بدن
hemophilia
بیماری موروثی که دران خون دیر لخته میشودودرنتیجه اشکال در بندامدن خونریزی پدید می اید
amnesia
ضعف حافظه بعلت ضعف یا بیماری مغزی فراموشی
fellow feeling
حس هم نوعی
generic
نوعی
some kind
[of]
یک نوعی
[از]
typical
نوعی
a kind
[of]
نوعی
[از]
occupational disease
امراض شغلی
[نظیر بیماری های برونشیت در رنگرزان و بافندگان، پوکی استخوان، خمیدگی ستون مهره ها در بافندگان، ضعف چشم و غیره]
manta
نوعی ردا
marc
نوعی عرق
mapes
نوعی پرش با یک پا
bandora
نوعی سه تار
bandore
نوعی سه تار
malvasia
نوعی انگور
lustring
نوعی پروانه
mastic
نوعی درزبند
bakkie
نوعی ماشین
petard
نوعی بمب
lutestring
نوعی پروانه
near leg pickup and turnover
نوعی کنده رو
plylogeny
پدیدایی نوعی
marquise
نوعی گلابی
phylogenesis
پدیدایی نوعی
acaleph
نوعی صدف
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com