English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
Take a fresh sheet of paper. یک ورق کاغذ تازه ( نوشته نشده ) بردار
Other Matches
NCR paper نوشته هم روی کاغذ نمایان میشود
the paper is written all over همه جای کاغذ نوشته شده است که
documenting 1-کاغذ همراه با نوشته روی آن . 2-فایلی که حاوی متن ایجاد شده توسط پردازنده کلمه است
documented 1-کاغذ همراه با نوشته روی آن . 2-فایلی که حاوی متن ایجاد شده توسط پردازنده کلمه است
document 1-کاغذ همراه با نوشته روی آن . 2-فایلی که حاوی متن ایجاد شده توسط پردازنده کلمه است
sprocket feed محل نگهداری کاغذ که چاپگر کاغذ را باچرخ دندانه دار در سوراخهای مقدار لبه هر کاغذ می چرخاند
tractor feed روش وارد کردن کاغذ در چاپگر که سوراخهای لبه کاغذ در دندانههای چاپگر قرار می گیرند تا کاغذ به جلو برود
friction feed تغذیه کاغذ توسط گیر دادن یک ورقه کاغذ میان دو غلطک تغذیه کاغذ تک
polygraphs رونوشت بردار نسخه بردار
polygraph رونوشت بردار نسخه بردار
greige carpet فرش خود رنگ [فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
i had scarely arrived تازه وارد شده بودم که هنوز وارد نشده بودم که ...
enactory دربردارنده مقر رات) تازه برقرارکننده حقوق تازه
new blood <idiom> جان تازه به چیزی دادن ،نیروی تازه یافتن
skips حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
sheet سیستم نگهداری کاغذ که ورقههای کاغذ را یکباره در چاپگر قرار میدهد
sheets سیستم نگهداری کاغذ که ورقههای کاغذ را یکباره در چاپگر قرار میدهد
skip حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
skipped حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
unpremediated پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
plotters وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
plotter وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
sprocket holes مجموعه سوراخ کوچک در هر لبه مجموعهای کاغذ که امکان چرخیدن و قرار گرفتن کاغذ در چاپگر میدهد
new coined تازه بنیاد تازه سکه زده
unbroke رام نشده سوقان گیری نشده
unresolved تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
unobligated اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
unborn هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
unpicked نچیده گزین نشده انتخاب نشده
undisciplined تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
uncommitted غیر متعهد نشده تعهد نشده
unbaoked سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
NCR paper کاغذ خاص تلقیح شده با مواد شیمیایی که به صورتهای مختلف استفاده میشود. پس از چاپ گرفتن این کاغذ با چاپگر impact
newlywed تازه داماد تازه عروس
flowed درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
flow درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
flows درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
unasked خواسته نشده پرسیده نشده
uncharged محسوب نشده رسمامتهم نشده
unsifted الک نشده رسیدگی نشده
unredeemed جبران نشده سبک نشده
unset جایگزین نشده جاانداخته نشده
unsought جستجو نشده کشف نشده
irredenta انجام نشده جبران نشده
undirected رهبری نشده راهنمایی نشده
untried امتحان نشده محاکمه نشده
inconsummate تکمیل نشده انجام نشده
pages انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
page انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
scratch paper کاغذ مسوده کاغذ سیاهه
hobbledehoy کره اسبی که تازه بالغ شده ادم تازه بالغ
unintended saving پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
toner که در چاگر لیزری استفاده میشود. تونر با بر الکتریکی روی کاغذ منتقل میشود و سپس با نوک آن به طور موقت روی کاغذ قرار می گیرد
feeds روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
feed روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
orphans خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphaned خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphan خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
incomplete انجام نشده پر نشده
unintended investment سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
sidelay تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
dope vector بردار
equivocatory اب بردار
resultant بردار
arrow بردار
vector بردار
vectors بردار
arrows بردار
fraudulent کلاه بردار
normal vector بردار قائم
bilable ضمانت بردار
normal vector بردار عمود
forcing بردار نیرو
swindler کلاه بردار
swindlers کلاه بردار
photographer عکس بردار
photographers عکس بردار
forces بردار نیرو
force بردار نیرو
burgers vector بردار برگرز
mouldable قالب بردار
benefic بهره بردار
active تنزل بردار
curl حلقه بردار
poynting's vector بردار پوینتینگ
curled حلقه بردار
curls حلقه بردار
flux of a vector شاره بردار
finable جریمه بردار
numerale شماره بردار
velocities بردار سرعت
velocity بردار سرعت
interrupt vector بردار وقفه
field vector بردار میدان
axial vector بردار محوری
hypotaxis فرمان بردار
radius vector بردار شعاعی
state vector بردار وضعیت
state vector بردار حلات
stainable زنگ بردار
ascribed رونویس بردار
ascribe رونویس بردار
submission فرمان بردار
customable گمرک بردار
damageable غرامت بردار
harvestman خرمن بردار
disciplinable نظم بردار
discountable تخفیف بردار
suborder فرمان بردار
sampler نمونه بردار
samplers نمونه بردار
state vector بردار حالت
lift vector بردار برا
treatable تعلیم بردار
ratable نرخ بردار
topographer نقشه بردار
tollable باج بردار
rateable نرخ بردار
circulation of a vector چرخه بردار
code vector بردار رمز
postponement فرمان بردار
cross bearer صلیب بردار
crucifer صلیب بردار
treader گام بردار
exponible توضیح بردار
subordination فرمان بردار
ascribing رونویس بردار
dutiable گمرک بردار
vectorial حامل بردار
polar vector بردار قطبی
surveyors نقشه بردار
forfoitable جریمه بردار
vector حامل بردار
voltage vector بردار ولتاژ
patchable وصله بردار
vectors حامل بردار
subsumption فرمان بردار
light vector بردار نور
magnetic vector بردار مغناطیسی
component مولفه بردار
taxable مالیات بردار
components مولفه بردار
land surveyor نقشه بردار
weight lifter وزنه بردار
surveyor نقشه بردار
lifter وزنه بردار
wave vector بردار موج
participable شرکت بردار
liner velocity بردار سرعت
ascribes رونویس بردار
core barrel لوله نمونه بردار
Pick, what you like [want] ! هر کدام را می خواهی بردار!
core drill مته نمونه بردار
velocity بردار سرعت [فیزیک]
vector graphics display بردار نمایش گرافیکی
cracky ترک بردار زودشکن
he was proof against harm اسیب بردار نبود
vector psychology روانشناسی بردار نگر
freestone سنگ تراش بردار
location vector بردار مکان [ریاضی]
magnetic field vector بردار میدان مغناطیسی
beneficiary بهره بردار ذیحق
magnetic vector potential پتانسیل بردار مغناطیسی
rodman کمک نقشه بردار
Come off it !Get along-with you. بروبابا(ول کن ؟دست بردار )
Euclidean vector بردار اقلیدسی [ریاضی]
dope vector بردار خصیصه نما
basis vector بردار پایه [ریاضی]
Y coordinate مختصات بردار عمودی
magnetization vector بردار مغناطیس کنندگی
position vector بردار مکان [ریاضی]
docile تعلیم بردار مطیع
radius vector بردار مکان [ریاضی]
It cannot be trifled with . It is no joking matter. شوخی بردار نیست
x axis بردار افقی گراف
position بردار مکان [ریاضی]
X coordinate مختصات بردار افقی
beneficiaries بهره بردار ذیحق
y axis بردار عمودی گراف
vector data aggregate بردار اطلاعات مجتمع
Leave her alone. Stop bothering her. دست از سر دخترک بردار
make-weights سر وزن رسیدن وزنه بردار
z axis بردار عمق در گراف سه بعدی
Take it as a souvenir! این را به عنوان سوغاتی بردار!
crook ادم قلابی کلاه بردار
crooking ادم قلابی کلاه بردار
None of your tricks. دست ازحقه بازی بردار
make-weight سر وزن رسیدن وزنه بردار
Why dont you come off it! چرا دست بردار نیستی !
crooks ادم قلابی کلاه بردار
make weight سر وزن رسیدن وزنه بردار
indefensibly چنانکه دفاع بردار نباشد
field book دفترچه یادداشت نقشه بردار
Stop your little games (tricks). ازاین بازیها (حقه وکلکها )دست بردار
force displaced in parallel [بردار] نیروی بطور موازی جابجا شده
writs نوشته
deposition نوشته
epigraph نوشته
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com