English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English Persian
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
Search result with all words
Date of departure . Departure date. تاریخ عزیمت (روز حرکت )
Other Matches
Date and place of departure. تاریخ ؟ محل حرکت
sailing date تاریخ شروع سفر دریایی زمان حرکت
departure report گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
get off حرکت کردن عزیمت کردن
backdate تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdated تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdating تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdates تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
martyrology تاریخ شهدا تاریخ شهدای مسیحی
antedate پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
antedated پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
antedates پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
antedated cheque چک به تاریخ مقدم بر تاریخ واقعی صدور
date تاریخ گذاردن تاریخ گذاشتن
hagiology تاریخ مقدس تاریخ انبیاء
prehistory ماقبل تاریخ تاریخ قبلی
dates تاریخ گذاردن تاریخ گذاشتن
protohistory تاریخ ماقبل تاریخ
exits عزیمت
exit عزیمت
going عزیمت
line of departure خط عزیمت
departures عزیمت
departure line خط عزیمت
departure عزیمت
partings عزیمت
parting عزیمت
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
goes عزیمت کردن
outgo هزینه عزیمت
get around <idiom> عزیمت کردن
departures نقطه عزیمت
pike عزیمت کردن
port of embarkation بندر عزیمت
departure نقطه عزیمت
begone خارج شو عزیمت کن
vamoose عزیمت کردن
go عزیمت کردن
embarcation عزیمت باکشتی
flight عزیمت گریز
departure air field فرودگاه عزیمت
an abrupt departure عزیمت بدون تشریفات
dispatched عزیمت فرستادن پیام
dispatch عزیمت فرستادن پیام
despatching عزیمت فرستادن پیام
despatches عزیمت فرستادن پیام
despatched عزیمت فرستادن پیام
stepping off place نقطه یامحل عزیمت
estimated time of departure زمان تقریبی عزیمت
dispatches عزیمت فرستادن پیام
routing تعیین مسیرعبور عزیمت
jumping off place شروع بکاری نقطه عزیمت
routing عزیمت کردن راه افتادن
time table جدول زمانی ورود و عزیمت
waving حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
tape وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroking حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
move off the ball حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
cruise سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tapes وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruising سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
taped وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruised سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroke حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
counter clockwise حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfer حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
parting salute سلام نظامی با توپ و غیره برای عزیمت اشخاص سلام بدرقه
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drag حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum سرعت حرکت شتاب حرکت
coetaneous هم تاریخ
coeval هم تاریخ
as from از تاریخ ,
as of از تاریخ
dateless بی تاریخ
undated بی تاریخ
no date بی تاریخ
date تاریخ
appointments تاریخ ها
appointed day تاریخ
histories تاریخ
history تاریخ
dates [appointments] تاریخ ها
appointed days تاریخ ها
date [appointment] تاریخ
appointment تاریخ
eras تاریخ
with effect from از تاریخ ...
era تاریخ
dates تاریخ
angle of depression میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
historian تاریخ نویس
date of birth تاریخ تولد
acceptance date تاریخ قبولی
prehistory پیش تاریخ
epochs مبدا تاریخ
prehistory ماقبل تاریخ
out of date از تاریخ گذشته
historians تاریخ نویس
historian تاریخ گزار
shelf life تاریخ مصرف
epoch مبدا تاریخ
historicity تاریخ گرایی
in chronological order به ترتیب تاریخ
due date تاریخ سررسید
expiration date تاریخ انقضا
expiry date تاریخ انقضاء
julain date تاریخ ژولین
natural history تاریخ طبیعی
date نخل تاریخ
historians تاریخ گزار
value date تاریخ ارزش
dated تاریخ دار
intellectual history تاریخ اندیشه ها
maturity date تاریخ سررسید
due date تاریخ تادیه
economic history تاریخ اقتصادی
literary history تاریخ ادبیات
natural historian تاریخ نویس
dates نخل تاریخ
effective date تاریخ اجرا
maintenance history تاریخ تعمیرات
modern history تاریخ معاصر
date of maturity تاریخ انقضاء
postdated تاریخ ماقبل
termination date تاریخ پایان
postdates تاریخ ماقبل
date of acquisition تاریخ خریداری
the date was not specified تاریخ ان معلوم
date of issuance تاریخ صدور
date in issuing تاریخ صدور
Ancient history تاریخ باستان
creation date تاریخ افرینش
backdating date پیش تاریخ
date of maturity تاریخ سررسید
basic date تاریخ ترفیع
dateline تاریخ گذاری
system date تاریخ سیستم
chronogram ماده تاریخ
postdate تاریخ ماقبل
dateable تاریخ گذاردنی
postdating تاریخ ماقبل
completion date تاریخ تکمیل
closing date تاریخ انقضاء
delivery date تاریخ تحویل
current date تاریخ جاری
stale cheque چک تاریخ گذشته
chronological به ترتیب تاریخ
datable تاریخ گذاردنی
creation date تاریخ ایجاد
date of shipment تاریخ حمل
skull حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skulls حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
expiry date of the credit تاریخ انقضای اعتبار
early German history تاریخ ابتدایی آلمان
Antiquity جهان باستانی [تاریخ]
landmark نقطه تحول تاریخ
up to now تا کنون تا این تاریخ
even دارای همان تاریخ
era اغاز تاریخ عصر
value date تاریخ اجرا والور
hagiologist نویسنده تاریخ اولیاوپیغمبران
dateable قابل تعیین تاریخ
datable قابل تعیین تاریخ
historians تاریخ دان مورخ
cryptodate کلید تاریخ رمز
from the date on wards از این تاریخ به بعد
to go down in history در تاریخ ثبت شدن
date of change of acountability تاریخ تسویه حساب
medizeval history تاریخ قرون وسطی
the Classical World [the Ancient World] جهان باستانی [تاریخ]
azoic دوران ماقبل تاریخ
The prehistoric creatures . موجودات ماقبل تاریخ
An Out line of European history . کلیات تاریخ اروپ؟
morphology تاریخ تحولات لغوی
What is todays date ? تاریخ امروز چیست ؟
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com