Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 302 (5 milliseconds)
English
Persian
asterisk
1-نشانه گرافیکی
asterisks
1-نشانه گرافیکی
Search result with all words
haze
تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
controller
وسیلهای که حروف یا کد گرافیکی و دستورات را می پذیرد و آنها را به یک الگوی -dot matix تبدیل میکند که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند
controllers
وسیلهای که حروف یا کد گرافیکی و دستورات را می پذیرد و آنها را به یک الگوی -dot matix تبدیل میکند که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند
half
حرکت یا نمایش گرافیکی با نیمی از شدت معمولی
enhance
صفحه نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
enhance
در یک IBM PC استاندارد معروف برای آداپتور نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
enhance
حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ
enhanced
صفحه نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
enhanced
در یک IBM PC استاندارد معروف برای آداپتور نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
enhanced
حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ
enhances
صفحه نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
enhances
در یک IBM PC استاندارد معروف برای آداپتور نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
enhances
حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ
enhancing
صفحه نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
enhancing
در یک IBM PC استاندارد معروف برای آداپتور نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
enhancing
حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ
region
پر کردن فضای صفحه نمایش یا شکل گرافیکی با رنگ مشخص
regions
پر کردن فضای صفحه نمایش یا شکل گرافیکی با رنگ مشخص
service
شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
serviced
شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
desktop
همایش گرافیکی
desktop
ترکیب نمایش گرافیکی . نشر رومیزی و چند رسانهای . این عبارت ابتدا توسط سیستم Apple استفاده شد
logical
نمایش گرافیکی قط عات منط قی
logical
گرافیکی که حاوی اطلاعات رنگ مورد نیاز است
logic
نشانه گرافیکی برای نمایش نوعی تابع منط قی
logic
نمایش گرافیکی قط عات منط قی
graphics
قلم نوری با دقت بالا برای رسم روی صفحه نمایش گرافیکی
graphics
استاندارد برای دستورات نرم افزاری و توابع شرح ورودی /خروجی گرافیکی برای تامین تابع یکسان روی هر نوع سخت افزار
graphics
تعداد توابع ذخیره شده در فایل کتابخانهای که به هر برنامه کاربر اضافه میشود برای ساده کردن عمل نوشتن برنامههای گرافیکی
graphics
وسیله سطح که به کاربر امکان وارد کردن اطلاعات گرافیکی در کامپیوتر با رسم روی سطح آن میدهد
graphics
UDV مصخصو که تصاویر گرافیکی رنگی و با resolution را به خوبی متن نشان میدهد
graphics
پیش نویس توابعی که دستورات گرافیکی استاندارد ایجاد میکنند مثل رسم خط و... که از طریق برنامه قابل صدا کردن هستند تا نوشتن برنامه را ساده کنند
graphics
ترمینال مخصوص با نمایش گرافیکی با resoleetion بالا و صفحه گرافیکی و سایر وسایل ورودی
graphics
ترمینال ویدیو متن که حروف نمایش داده شده آن از محدود حروف گرافیکی و نه متن هستند
character
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
characters
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
colour
برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگها در تصویر استفاده می کنند
colours
برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگها در تصویر استفاده می کنند
monitor
صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
monitored
صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
monitors
صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
palette
مجموعهای از رنگهای قابل دسترس در یک سیستم گرافیکی کامپیوتر
palettes
مجموعهای از رنگهای قابل دسترس در یک سیستم گرافیکی کامپیوتر
circuit
طرح گرافیکی یک مدار
circuits
طرح گرافیکی یک مدار
turtle
تصویر گرافیکی که توسط یک turtle و مجموعه دستوراتی ایجاد میشود
turtles
تصویر گرافیکی که توسط یک turtle و مجموعه دستوراتی ایجاد میشود
graphic
داده ذخیره شده که نشان دهنده اطلاعات گرافیکی است .
graphic
صفحه نمایش کامپیوتری که اطلاعات گرافیکی را میتواند نمایش دهد
peripheral
باس سریع طراحی شده توسط Intel که تا چند مگاهرتز گنجایش دارد و در کامپیوترهای شخصی بر پایه Pentum برای آداپتورهای شبکه یا گرافیکی استفاده میشود
postscript
سیستم زبان گرافیکی که به کاربر امکان مشاده آنچه روی چاپگر فاهر میشود میدهد
postscripts
سیستم زبان گرافیکی که به کاربر امکان مشاده آنچه روی چاپگر فاهر میشود میدهد
electronic
قلم یا عصای نوری قلمی که برای رسم روی جدول گرافیکی به کارمی رود
schema
شرح گرافیکی فرآیند یا ساختار پایگاه داده ها
schemata
شرح گرافیکی فرآیند یا ساختار پایگاه داده ها
paint
پر کردن شکل گرافیکی با رنگ . با روشهای مختلف و جلوههای ویژه
paints
پر کردن شکل گرافیکی با رنگ . با روشهای مختلف و جلوههای ویژه
tracing
تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
tracings
تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
encapsulated
دستور Post Script که یک تصویر یا صفحه را در یک فایل شرح میدهد که میتواند در یک برنامه گرافیکی یا DTP قرار داشته باشد
puck
یک دستگاه ورودی گرافیمی دستی و کنترل شده با دست که برای قرار دادن مختصات روی یک لوح گرافیکی بکارمی رود
pucks
یک دستگاه ورودی گرافیمی دستی و کنترل شده با دست که برای قرار دادن مختصات روی یک لوح گرافیکی بکارمی رود
render
گرافیکی به طوری که طبیعی به نظر برسد
rendered
گرافیکی به طوری که طبیعی به نظر برسد
renders
گرافیکی به طوری که طبیعی به نظر برسد
polygon
شکل گرافیکی با سه یا چند بعد
polygons
شکل گرافیکی با سه یا چند بعد
dragging
روشی که باعث میشودتصویر گرافیکی نمایش داده شده با مکان نما حرکت کند
acrobat
که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
acrobats
که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
jaguar
-بیتی RISC برای تصاویر گرافیکی سریع و صوت استفاده میکند
jaguars
-بیتی RISC برای تصاویر گرافیکی سریع و صوت استفاده میکند
scrapbook
که تصاویر گرافیکی که غالباگ استفاده می شوند را ذخیره میکند
scrapbooks
که تصاویر گرافیکی که غالباگ استفاده می شوند را ذخیره میکند
super-
پیشرفت در سیستم نمایش گرافیکی استاندارد VGAکه renolution تا x پیکسل با میلیون ها رنگ را ممکن می سازد
dissolve
جلوههای ویژه که در نرم افزاری نمایش گرافیکی یا چند رسانهای به کار میرود تاکیفیت تصاویر را تغییر دهد
dissolves
جلوههای ویژه که در نرم افزاری نمایش گرافیکی یا چند رسانهای به کار میرود تاکیفیت تصاویر را تغییر دهد
pointer
نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
pointers
نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
dithering
ترکیب نقطههای رنگارنگ برای یک رنگ جدید یک روش گرافیکی کامپیوتر برای افزودن شدت نور نمایش
logo
زبان برنامه نویسی سطح بالا برای مقاصد آموزشی . با دستور گرافیکی که به سادگی استفاده می شوند
logo
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که فرض میکند استفاده کننده به انواعی ازترمینالهای گرافیکی دسترسی دارد لوگو
tablet
صفحه گرافیکی یا وسیله مسط ح که به کاربر امکان وارد کردن اطلاعات گرافیکی در کامپیوتر با رسم روی سطح آن میدهد
tablets
صفحه گرافیکی یا وسیله مسط ح که به کاربر امکان وارد کردن اطلاعات گرافیکی در کامپیوتر با رسم روی سطح آن میدهد
game
وسیلهای که در دست قرار می گیرد تا نشانگر یا تصویر گرافیکی را در بازی کامپیوتری حرکت دهد
tiff
قالب فایل استاندارد برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی
tiffs
قالب فایل استاندارد برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی
enclose
گرافیکی که از همه طرف بسته است و میتواند توسط رنگ یا الگویی پر شود
encloses
گرافیکی که از همه طرف بسته است و میتواند توسط رنگ یا الگویی پر شود
enclosing
گرافیکی که از همه طرف بسته است و میتواند توسط رنگ یا الگویی پر شود
auto
الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
autos
الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
blueprint
کپی از مجموعه اصلی خصوصیات یا طراحی ها به شکل گرافیکی
blueprints
کپی از مجموعه اصلی خصوصیات یا طراحی ها به شکل گرافیکی
cad
استفاده از کامپیوتر و ترمینالهای گرافیکی برای کمک به طراح درکارش
cads
استفاده از کامپیوتر و ترمینالهای گرافیکی برای کمک به طراح درکارش
text
حالت فعال کامپیوتر یا صفحه نمایش که فقط حروف از پیش تعیین شده را نمایش میدهد و امکان نمایش تصاویر گرافیکی را فراهم نمیکند
texts
حالت فعال کامپیوتر یا صفحه نمایش که فقط حروف از پیش تعیین شده را نمایش میدهد و امکان نمایش تصاویر گرافیکی را فراهم نمیکند
indicator
نمایش گرافیکی محل و استفاده پرچمهای نشان دهنده در برنامه
symbol
نشانه گرافیکی برای نمایش نوعی تابع منط قی در نمودار
Other Matches
graphical user interface
واسط بین سیستم عامل و برنامه و کاربر از تصاویر گرافیکی و نشانه ها برای نمایش توابع یا فایل
ikon
نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
microsoft
واسط کاربر چند کاره گرافیکی که برای استفاده ساده طراحی شده است . ویندوز از نشانه ها برای نمایش دادن فایل و قط عات استفاده میکند با mouse قابل کنترل است بر عکس DOS-MS که نیاز به دستورات تایپی دارد
no drop image
[تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
ToolTips
برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
symbolically
آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
symbolic
آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
peach design
نقش هلو
[این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
electro optics
وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
preset vector
دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
graphic output
خروجی گرافیکی
graphics resolation
وضوح گرافیکی
graphics screen
صفحه گرافیکی
graphics tablet
لوح گرافیکی
graphics printer
چاپگر گرافیکی
graphical terminal
ترمینال گرافیکی
graphics program
برنامه گرافیکی
graphics display
نمایش گرافیکی
graphic limits
حدود گرافیکی
graphics terminal
ترمینال گرافیکی
graphic display mode
مد نمایش گرافیکی
interactive graphics system
سیستم گرافیکی محاورهای
nongraphic character
کاراکتر غیر گرافیکی
artwork
کارها و تصاویر گرافیکی
vector graphics display
بردار نمایش گرافیکی
graphic data structure
ساختار داده گرافیکی
graphic display resolution
وضوح نمایش گرافیکی
graphic output device
دستگاه خروجی گرافیکی
graphics digitizer
دیجیتالی کننده گرافیکی
graphic input device
دستگاه ورودی گرافیکی
stand alone graphics system
سیستم گرافیکی خودکفا
macro
نمایش گرافیکی مراحل منط قی
graphics input hardware
سخت افزار ورودی گرافیکی
flow diagram
کنترل آن و مسیرهای آن به صورت گرافیکی
irregular polygon
شی گرافیکی که ابعاد یکسان دارد
flowchart
کنترل آن و مسیرهای آن به صورت گرافیکی
QuickTime
گرافیکی امکان نمایش میدهد.
GINO
تابع کنترل گرافیکی به فرترن
Veitch diagram
نمایش گرافیکی جدول درستی
karnaugh map
نمایش گرافیکی وضعیت مدار منط قی
attribute
اندازه و رنگ یک متن یا نمایش گرافیکی
pages
با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
attributes
اندازه و رنگ یک متن یا نمایش گرافیکی
attributing
اندازه و رنگ یک متن یا نمایش گرافیکی
paged
با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
fogging
اثر گرافیکی برای شبیه سازی مه
page
با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
Tseng Labs
تولیدکننده مجموعه قط عات در آداپتورهای گرافیکی
page
نمایش گرافیکی فاهر صفحه هنگام چاپ
programmable function keyboard
صفحه کلید دکمه یی برای سیستمهای گرافیکی
primitive
برای تولید اشکال پیچیده تر در برنامه گرافیکی
learning curve
نمایش گرافیکی بدست آوردن دانش در زمان
planar
اشیا یا تصاویر گرافیکی که در یک نقشه قرار دارند
paged
نمایش گرافیکی فاهر صفحه هنگام چاپ
contiguous
خانههای گرافیکی یا حروفی که بر همدیگر اثر می گذارند
pages
نمایش گرافیکی فاهر صفحه هنگام چاپ
alphamosaic
برای ایجاد حروف گرافیکی و الفبا عددی در تلتکس
panning
حرکت افقی داده گرافیکی درعرض یک صفحه نمایش
PCX file
روش ذخیره سازی فایل تصویر گرافیکی در دیسک
Targa
بیتی . 2-آداپتور گرافیکی با renolation بالا مسافت Truevision
resource
گرافیکی که مفید هستند یا توسط چیزی استفاده می شوند
venn diagram
نمایش گرافیکی رابط ه بین وضعیتهای سیستم یا مدار
graphical
مربوط به چیزی که گرافیکی نشان داده شده است
display tolerance
میزان دقتی که با ان اطلاعات گرافیکی می توانند خروجی باشند
planing
یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
chart
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
charted
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
charting
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
planes
یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
planed
یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
geocoding
روش تهیه یک صفحه گرافیکی اطلاعات در رابطه با یک ناحیه جغرافیایی
plane
یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
blast through alphanumerics
حروفی که در یک ترمینال تصویری در حالت گرافیکی قابل نمایش اند
charts
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
pict
قالب فایل گرافیکی که تصاویر را به صورت برداری ذخیره میکند
tag image file format
قالب فایل استاندارد برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی
addressable
هر نقط ه در سیستم گرافیکی که مستقیما قابل آدرس دهی است
nomogram
سیستم گرافیکی برای حل یک مقدا رکه از دوتای دیگر آمده است
IFF
استاندارد نحوه ذخیره سازی داده در Amiga در برخی سیستمهای گرافیکی
nomograph
سیستم گرافیکی برای حل یک مقدا رکه از دوتای دیگر آمده است
visualization
تبدیل اعداد یا داده به صورت گرافیکی که راحت تر قابل فهم باشد
coprocessor
آداپتور نمایش سریع که مخصوص عملیات گرافیکی مثلاگ رسم خط و... است
print shop
بسته گرافیکی ساده که چندین خدمت چاپی را بخوبی انجام میدهد
crt
وسیله نمایش حروف یا طرح ها یا اطلاعات گرافیکی مشابه دستگاه تلویزیون
fractal
قالب فایل برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی که فشرده شده اند
achromatic colour
رنگ بین سیاه و سفید که توسط آداپتور گرافیکی نمایش داده میشود
graphs
وسیله چاپ با قلم که داده را از کامپیوتر می گیرد و به صورت گرافیکی نمایش میدهد
graph
وسیله چاپ با قلم که داده را از کامپیوتر می گیرد و به صورت گرافیکی نمایش میدهد
alphageometric
که ترمینال متن برای نمایش الگوهای مختلف گرافیکی و حروف درست میکند
Quantel
شرکت گرافیک کامپیوتری که سیستم گرافیکی Hrrey , Paint box را تولید کردند
FIF
فرمت فایل برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی که فشرده شده اند
invitation
قابل دیدن رو صفحه DTP یا طرح گرافیکی در مرحله طراحی ولی چاپ نشده
invitations
قابل دیدن رو صفحه DTP یا طرح گرافیکی در مرحله طراحی ولی چاپ نشده
model geometric
یک قسمت یا یک ناحیه جغرافیایی که روی یک سیستم گرافیکی کامپیوترطراحی و در یک پایگاه ذخیره شده است
CLUT
جدول شماره ها در ویندوز و برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگهای یک تصویر
stroke writer
ترمینال گرافیکی برداری که اشیاء را روی صفحه بوسیله یک سری خطوط نمایش میدهد
interchange file format
استانداردی که نحوه ذخیره سازی داده در Amiga و برخی برنامههای گرافیکی را نشان میدهد
macdraw
معماری مهندسی یانقشه کشان و متخصصین مشابه در هنرهای گرافیکی طراحی شده است
emblem
نشانه
reminiscence
نشانه
indications
نشانه ها
reminiscences
نشانه
symptomless
بی نشانه
cursors
نشانه گر
emblems
نشانه
symbol
نشانه
indicative
نشانه
markers
نشانه
attribute
نشانه
marker
نشانه
attributes
نشانه
cursor
نشانه گر
symptom
نشانه
symptoms
نشانه
attributing
نشانه
one address
با یک نشانه
tokens
نشانه
traced
نشانه
signal
نشانه
traces
نشانه
signaled
نشانه
portents
نشانه
portent
نشانه
cues
نشانه
cue
نشانه
signalled
نشانه
mark
نشانه
marks
نشانه
sacrament
نشانه
presage
نشانه
presaged
نشانه
presages
نشانه
presaging
نشانه
omen
نشانه
token
نشانه
omens
نشانه
trace
نشانه
icon
نشانه
bench mark
نشانه
sacraments
نشانه
icons
نشانه
emblematic
نشانه
ikons
نشانه
decision
نمایش گرافیکی جدولی تصمیم گیری که مسیرها و اعمال مناسب در شراطی مختلف را نشان میدهد
vga
پیشرفت سیستم نمایش گرافیکی VGA استاندارد که امکان renolation تا x پیکسل با میلیون ها رنگ میدهد
multisync monitor
صفحه نمایش که حاوی قفل امنیتی برای فرکانس اسکن هر نوع کارت گرافیکی باشد
decisions
نمایش گرافیکی جدولی تصمیم گیری که مسیرها و اعمال مناسب در شراطی مختلف را نشان میدهد
bode
نشانه بودن
targeted
تیر نشانه
emblematical
حاوی نشانه
sightings
نشانه رفتن
sighting
نشانه رفتن
badge reader
نشانه خوان
discriminandum
نشانه افتراق
symptomatic
نشانه بیماری
target
تیر نشانه
cockshot
نشانه روی
direction peg
میخ نشانه
dan buoy
بویه نشانه
cockshy
نشانه روی
leveled
نشانه گرفتن
bench mark
نشانه مبنا
allegories
نشانه علامت
level
نشانه گرفتن
frequency mark
نشانه فرکانس
targetting
تیر نشانه
levelled
نشانه گرفتن
targetted
تیر نشانه
go ahead
نشانه ترقی
targets
تیر نشانه
targeting
تیر نشانه
proof
نشانه مدرک
cue learning
نشانه اموزی
proofs
نشانه مدرک
levels
نشانه گرفتن
allegory
نشانه علامت
indicator
علامت خط نشانه
pivot point
نقطه نشانه
minimal cue
نشانه کمینه
merit badge
نشانه هنر
symptomatology
نشانه شناسی
train
نشانه رفتن
line of sight
خط نشانه روی
token passing
گذراندن نشانه
indication
اشعار نشانه
traffic signal
نشانه روشن
typology
نشانه شناسی
code
نشانه قراردادی
sem
نشانه شناسی
trained
نشانه رفتن
trains
نشانه رفتن
signal
علامت نشانه
signaled
علامت نشانه
signalled
علامت نشانه
prodrome
پیش نشانه
proof of laziness
نشانه تنبلی
vetoed
نشانه مخالفت
veto
نشانه مخالفت
cairn
سنگ نشانه
marker
علامت نشانه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com