Dictiornary-Farsi | A big rock rolled down the mountain. | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 188 (9 milliseconds)

English	Persian
A big rock rolled down the mountain.	سنگ بزرگی از کوه بپایین غلتید


Other Matches

mountain	کوهستانی
mountain	کوه
mountain	کوهستان
f.of mountain	دامنه کوه
f.of mountain	پای کوه
mountain climate	اقلیم کوهستانی
mountain ranges	کوه زنجیره
mountain ranges	سلسله جبال
mountain slope	کوهشیبدار
mountain torrent	سیلکوهپایهای
At the foot of the mountain.	دردامنه کوه
mountain sickness	کوهزدگی یا کوهگرفتگی
There is a mountain of difficulties .	کوهی از مشکلات وجود دارد
the ridge of a mountain	پشته کوه
mountain ash	انواع تیس
mountain climbing	کوهنوردی
mountain cork	یکجور پنبه کوهی
he climbed up the mountain	ازکوه بالارفتن
mountain dew	ویسکی اسکاتلندی که بطورقاچاق در کوهستانهادرست می کنند
mountain pass	گردنه
mountain pine	کاج کوهی
mountain sickness	کوه گرفتگی
mountain troops	یکانهای کوهستانی
mountain pride	گلپر
mountain region	کوهساران
rolled	نورد کردن
rolled	طاقه
rolled	فهرست پیچیدن
he rolled them by	سواره از پهلوی انها رد شد
rolled	چرخش توپ والیبال
rolled-up	لولهشده بهشکلطومار
rolled	فهرست
rolled	ثبت
rolled	تردادن
rolled	تراندن
rolled	چیز پیچیده
rolled	غلت خوردن گشتن
rolled	غلتاندن غلت دادن
rolled	غلتیدن
rolled	بدوران انداختن
rolled	گردکردن
rolled	غلتک زدن
rolled	غل دادن
rolled	چرخش گردش
rolled	غلتک
rolled	صورت
rolled	توپ
rolled	چرخش نیمدایره روی یک پا وبعد روی پای دیگر
rolled	ناویدن
rolled	ناوش
rolled	تلاطم داشتن
rolled	دوران حول محور طولی غلطش
rolled	انحراف به چپ یا راست
rolled	غلطیدن ناو
rolled	غلتش ناو
rolled	غلطیدن
rolled	طومار
rolled	لوله
rolled	نورد
green mountain boy	مرد بومی یا ساکن ورمونت
The waves were mountain - high .	موجها با ندازه یک کوه بودند ( خیلی بلند )
make a mountain out of a molehill <idiom>	از کاه کوه ساختن
To make a mountain out of a mole - hI'll .	ازکاهی کوهی ساختن
Mountaineering . Mountain - climbing .	کوه نوردی ( بعنوان ورزش )
The mountain peak is not in sight.	قله کوه پیدا نیست
mountain ash [rowan ]	درخت سمان کوهی
rolled glass	شیشه نورد خورده
rolled rockfill	سنگریز کوبیده
rolled profile	نیمرخ نورد خورده
rolled section	مقاطع نوردشده
rolled asphalt	بتن قیری یا بتن اسفالتی اسفالت غلطک خورده
Everst is the highest mountain in the world .	اورست بلندترین کوه دنیاست
hot rolled strip	باریکه نورد شده داغ
rolled iron or steel	فولاد نورد خورده
rolled copper strips	مس نورد
rolled steel joist	تیرچه فولادی نوردشده
rolled gold bracelet	دست بند طلایی [غلتیده ]
Sea [mountain] air makes you hungry.	هوای دریایی [کوهستانی] گشنگی می آورد.
It was terribly hard work getting to the top of the mountain.	رسیدن به نوک کوه کا ربسیار مشکلی بود
rock-like	صخرهمانند
rock	سنگ
rock	جنباندن نوسان کردن
rock	جنبیدن
rock	خاره
rock	تخته سنگ یا صخره
rock	تکان نوسانی دادن
rock	سنگ خاره صخره
rock	جنبش
rock	تکان
the rock	جبل الطارق
rock	حرکت دورانی بال به دور بدنه
rock	جنباندن
rock	صخره
rock	تکان دادن
impervious rock	تختهسنگغیرقابلنفوذ
rock basin	حوضهرودصخراهای
rock step	پایهصخرهای
cap rock	پوش سنگ
broken rock	صخره
bituminous rock	سنگ قیری
bed rock	سنگ مادر
bed rock	سنگ کف
almond rock	گزبادامی
volcanic rock	سنگ خروجی
to rock to sleep	جنباندن
to rock to sleep	خواب کردن
to stumble against a rock	گیرکردن به سنگ یاخوردن به سنگ
vitreous rock	سنگ شیشه نما
rock music	موسیقیRock
rock pool	استخرکوچک
rock garden	باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
rock salt	نمک سنگی
rock and roll	رقص بحنبان وبچرخان
rock'n'roll	رقص بحنبان وبچرخان
rock'n'roll	رقص راک اندرول
rock-bottom	کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
as steady as a rock <idiom>	مثل کوه [استوار و ثابت]
to rock the boat <idiom>	گرد و خاک به پا کردن [اصطلاح مجازی]
rock gardens	باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
rock the boat <idiom>	واژگون کردن
As firm as a rock .	به محکمی آهن ( سنگ )
rock-climber	صخرهنورد
rock-climbing	صخرهنوردی
rock-hard	بینهایتسخت
rock and roll	رقص راک اندرول
It is as hard as rock.	مثل سنگ سفت است
under szturated rock	سنگ زیر اشباع
To stand like rock .	مانند کوه ایستادن
rock bottom	کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
layer of rock	طبقه سنگی
rock facing	سنگریز حفافتی
rock bound	خاره بست
rock bound	سنگ بست
rock bound	محاط بصخره
rock bound	دیریاب
rock bound	دشوار
rock brake	بسفایج معمولی
rock candy	نبات
rock candy	تبرزد
rock crystal	سنگ بلور
rock dove	کبوتر کوهی
phosphate rock	سنگ فسفات
detrital rock	سنگ اواری
rock cork	پنبه کوهی
mantle rock	سنگپوش
layer of rock	لایه سنگی
igneous rock	سنگ اذرین سنگ اتشفشانی
igneous rock	سنگ خروجی
igneous rock	سنگ اذرین
rock flint	سنگ اتشزنه سیاه
hand placed rock	سنگفرش فکافته
rock rubble	ریزش سنگ
fall of rock	ریزش سنگ
eruptive rock	سنگ بیرون ریخته
eruptive rock	سنگ خروجی
rock drill	مته سنگ شکن
rock dyke	سنگریز
rock pigeon	کبوتر کوهی
rock pitons	انواع میخهای سنگ نوردی
rock scorpion	کسیکه که درجبل الطارق زاییده شود
rock sucker	مارماهی دریایی
rock toe	سنگچین پایاب
rock hewn	از کوه کنده شده
rock wash	پوشش سنگی
rock wool	پشم کوهی
rock work	خاره یا صخره مصنوعی
rock work	کوه مصنوعی
rock work	دیوار کوه نما
crystalline rock	سنگ بلوری
rock oil	نفت
rock flour	ارده سنگ
rock fill	سنگریز
rock fever	حصبه جبل الطارق
rock goat	مرال
rock goat	بزکوهی
rock erosion	از بین رفتن سنگ در اثرخراش
rock flour	سنگارد
to hit rock bottom	از نظر روحی خرد شدن
natural rock asphalt	سنگ قیر
to make the party rock	جشن را گرم کردن
bed rock ledge	لایه سنگی کف بستر
rock fill dam	سد سنگی
rock fill dam	سد سنگریز
zone of rock fracture	ناحیهای از سنگ کره که دارای سنگهای شکافدار میباشد
zone of rock flowage	منطقه سنگهای روان
sluiced rock fill	سنگریز ابپاشی شده با فشار
rock-bottom price	کمترین قیمت