Dictiornary-Farsi | A pair of old pants ( trousers ) . | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 81 (1 milliseconds)

English	Persian
A pair of old pants ( trousers ) .	یک شلوار کهنه


Other Matches

Our grandmother wears the trousers ( breeches , pants ) in our family .	مادر بزرگمان مرد خانواده است
trousers	شلوار
Go and change your trousers.	برو شلوارت را عوض کن
leather trousers {pl}	شلوار چرمی [پوشاک و مد]
types of trousers	انواعشلوار
trousers pocket [American E]	جیب شلوار
peg top trousers	شلواری که در کمرگشادو درقوزک تنگ است
These pants do not look any different than the others.	به نظر نمی آید که این شلوار از دیگران متفاوت باشد.
pants	پوشش ایرودینامیکی ثابت روی چرخهای ارابه فرود
pants	تنکه
pants	زیر شلواری
pants	شلوار
waterproof pants	زیرشلواریضدآب
frilly pants	زیرشلواریچینچینی
jogging pants	شلوارگرم کن
seat of the pants	استفاده از تجربه
sweat pants	شلوار ورزش
ski pants	شلواراسکی
to catch with one's pants down	مچ [کسی ] را گرفتن [حین ارتکاب]
He was caught with his pants down.	مچ او [مرد] را حین ارتکاب گرفتند.
leather pants {pl} [American]	شلوار چرمی [پوشاک و مد]
pants pocket [American E]	جیب شلوار
fly by the seat of one's pants <idiom>	دست تنها
wear the pants in a family <idiom>	رئیس خانواده بودن
pair	زوج
to pair somebody off [up] with somebody	کسی را با کسی دیگر زوج کردن [برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر] [همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد]
to pair off	جفت جفت گذاشتن دوبدوگذاشتن
to pair off	دوتادوتا
to pair off	جفت کردن [برای کاری یا در جشنی]
to pair off	رفتن
au pair	وابسته به مبادلهی خدمت
au pair	خدمت تهاتری
one pair	یکجفت
to pair off	دو نفر دو نفر کردن [برای کاری یا در جشنی]
pair	جفت شدن
pair	جفت کردن
pair	جور کردن وشدن
pair	جفت کردن وشدن
pair	هرچیز دو جزئی
pair	زن و شوهر
pair	جفت
ion pair	زوج یون
ordered pair	زوج مرتب [ریاضی]
electron pair	زوج الکترون حفره
contact pair	زوج اتصال
ordered pair	زوج مرتب [ریاضی]
to go up one pair of stairs	بالارفتن
ordered pair	جفت مرتب
electron pair	زوج الکترون
pair interactions	بر هم کنشهای زوجی
coxed pair	کایاکدونفره
pair of gears	زوج چرخ دنده
pair royal	سه برگ یکجور
vector pair	زوج برداری
twisted pair	جفت پیچیده شده
pair royal	سه سر سه طاس یکجور
pigeon pair	پسر ودختر دوقولو
pigeon pair	پسرودختری که یگانه فرزندان پدرومادرخودباشند
to go up one pair of stairs	یک اشکوب
stereoscopic pair	زوج برجسته بینی
coxless pair	کایاکدونفرهمراهراهنما
stereoscopic pair	زوج استروسکپی
pair oar	کرجی دو پارویی
pair production	تغییر شکل انرژی سینتیک فوتون یا هر ذره پر انرژی به جرم
pair of compasses	پرگار
lone pair electron	زوج الکترون ناپیوندی
lone pair electron	زوج الکترون تنها
input pair of terminals	زوج ترمینالهای اولیه
twisted pair cable	کابل زوج بهم پیچیده
inert pair effect	اثر زوج بی اثر
acid base pair	زوج اسید- باز
bonding electron pair	زوج الکترون پیوندی
electron pair bond	پیوند زوج الکترون
double pair royal	چهار برگ یکجور
double pair royal	چهارطاس یکجور
small pair of compasses	پرگاره
A pair of shoes (gloves,socks).	یک جفت کفش( دستکش ؟جوراب )
unshielded twisted pair cable	مشابه 10294. مراجعه شود به CATEGORY CABLE
pair exchange sorting algorithm	نوعی الگوریتم مرتب کردن مستلزم مقایسه دادههای زوج بندی شده
To turn tail . To show a clean pair of heels .	فرار را بر قرار ترجیح دادن