English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 83 (5 milliseconds)
English Persian
A penny saved is a penny earned.. <proverb> یک شاهى پس اندار یک شاهى در آمد است .
Other Matches
penny شاهی
penny کوچکترین واحد پول انگلیس وامریکا
not have a penny to one's name <idiom> آهی در بساط نداشتن
penny gaff نمایشگاه ارزان
penny in the slot سوراخی برای انداختن پول خرد در ان تعبیه شده و پول را در ان می اندازند
penny pinch ذره ذره پول خرج کردن بالئامت خرج کردن
penny wise صرفه جو
penny wise یک قازی
penny worth انچه برابر یک پنی میتوان خرید
At last the penny dropped! <idiom> آخرش متوجه شد که موضوع چه است! [اصطلاح]
penny cress خردل پارسی
penny barber دلاک ارزان یا دینار گیر
penny bank دیناری
penny bank بانکی که تا یک پنی هم میتوان در ان گذاشت
penny a liner کسیکه مقالات ارزان برای روزنامه می فرستد و ازروی سطر شماری پول می گیرد
penny a line ارزان نویس بی مایه
penny a line پست
penny a line ارزان
luck penny پولی که بطور دست لاف هنگام خرید و فروش بکسی بدهند
penny worth ارزش یک پنی
penny worth سودا
At last the penny dropped! <idiom> آخرش دوزاریش افتاد! [اصطلاح]
a penny for your thoughts <idiom> [طریقه ای پرسش در مورد اینکه طرف مقابل به چی فکر می کند؟]
penny bank صندوق پس انداز
in for a penny, in for a pound <idiom> آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب
penny for one's thoughts <idiom> فکرت را به من بگو
You must account for every penny. باید تا دینار آخر حساب پس بدهی
In for a penny, in for a pound. آب که ازسر گذشت چه یک وجب چه صد وجب
penny-pinching تمرینبرایکمخرجکردنوصرفهجوبودن
penny farthing دوچرخههایقدیمیکهچرخجلوازعقببزرگتربود
scrape penny لئیم
scrape penny خسیس
peter penny زکات سالیانه که بیشتر به پاپ میداند
penny worth مقدار کم
penny worth بها
penny worth معامله
half penny سکه نیم پنی
penny whistles نی کودکانه
penny whistle نی لبک ساده
penny whistle نی کودکانه
penny whistles نی لبک ساده
He has not a penny to bless himself with . <proverb> یتى یک پنى ندارد که خرج خود کند.
catch penny قابل تبدیل به پول
at a great penny worth گران
at a great penny worth به بهای زیاد
It is not worth a damn ( penny ) . به مفت هم نمی ارزد
penny wise and pound foolish صرفه جو در پنی و ولخرج درلیره
penny-wise and pound-foolish <idiom> توجه به چیزی کوچک وکم توجهای به چیزهای با اهمیت
penny wise and pound foolish دینار شناس و ریال شناس
A penny for your thoughts . Whats exactly on your mind ? به چی؟ فکر می کنی ؟چرا در فکری ؟
Much as the snake hates the penny-royal, the herb . <proverb> مار از پونه بدش مى آید در لانه اش سبز مى شود .
earned بدست اوردن
earned کسب معاش کردن
earned دخل کردن
well-earned آنچهبهشایستگیبهفردیتعلقگرفتهباشد
earned تحصیل کردن
earned شبکه پژوهشی اکادمیک
earned درامد داشتن
earned rate نرخ تصاعدی نزولی
earned run کسب امتیاز پیش از سوزاندن سومین نفر
earned income درامدحاصله از کار
earned income درامدکسب شده
hardly earned money پول سخت بدست امده
earned income درامد تحصیل شده
saved پس انداز کردن
saved نگهداشتن
saved بجزاینکه
saved حفظ کردن
saved اندوختن
saved رهایی بخشیدن نگاه داشتن
saved صرفه جویی کردن
saved فقط بجز
saved نجات دادن پس انداز کردن
saved ذخیره کردن
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved محل ذخیره سازی موقت درحافظه اصلی که برای ثباتها و داده کنترلی به کارمی رود
saved امکانی دربرنامه برای حفظ کردن کار جاری در فایل با نام دیگر
saved نجات دروازه
saved نجارت دادن
earned run average میانگین امتیاز کسب شده
Never spend money before you have earned it. هرگز قبل از پول درآوردن، پول خرج نکنید.
ap.saved is a p gained یک دینار پس انداز در حکم یک دنیا درامد است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com