Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
A white flag is a sign ( token ) of surrender.
پرچم سفید علامت تسلیم است
Other Matches
sign flag
پرچم علامت
white flag
پرچم سفید برای اعلام حضوراتومبیل امدادی یا داوردرمسیر یا در پایان خط بعلامت باقی ماندن یک دور ازمسابقه
white flag
پرچم سفید
surrender
الحاق ملک کوچکتر به ملک بزرگتر مستحیل شدن ملک جزء در ملک کل
surrender
تحویل دادن
surrender
تسلیم
surrender
پس گرفتن و تبدیل کردن
self surrender
واگذاری خود تسلیم به اراده
self surrender
تسلیم نفس
surrender
صرفنظرکردن
surrender
تسلیم شدن
surrender value
ارزش بازخرید
surrender
سپردن رهاکردن
surrender
واگذار کردن
surrender
واگذاری صرفنظر
We shall never surrender.
ماهرگز تسلیم نخواهیم شد
surrender
واگذاری
Unconditional surrender.
تسلیم بلاشرط
to starve into surrender
گرسنگی دادن وناگزیربه تسلیم کردن
To surrender ones chastity .
ناموس خود را لو دادن
The thief surrender himself to the police.
سارق خود را تسلیم پلیس کرد
The victors demanded unconditional surrender .
فاتحین تقاضای تسلیم بدون قید وشرط کردند
token
یادگاری
[وقتی که کسی خداحافظی می کند]
by the same token
<adv.>
از سوی دیگر
token
کلمه رمزی علامت مشخصه
token
ژتون
token
بلیط ورود
token
اجازه ورود
token
یادگار یادبود
token
معجزه علامت رمزی
token
رمز
token
نشانی یادگاری
token
علامت
token
نشان
token
کد داخلی که جانشین کلمه رزرو یا عبارت برنامه در یک زبان برنامه سازی سطح بالا میشود
token
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
token
هدیه کوچک
by the same token
<adv.>
ازطرف دیگر
by the same token
<adv.>
درمقابل
by the same token
<adv.>
طور دیگر
by the same token
<adv.>
به ترتیب دیگر
token
نشانه
token economy
اقتصاد ژتونی
token money
پول فرعی
token passing
روش کنترل دستیابی به شبکه محلی با استفاده از بستههای Token. ایستگاههای کاری پیش از دریافت Token نمیتوانند داده ارسال کنند
token passing
گذراندن نشانه
book token
کارتخریدکتاب
early token release
در شبکه FDDI یا Ring-Token سیستمی که به دو Token اجازه حضور در شبکه حلقهای میدهد که مناسب برای وقتی است که ترافیک خط بالا است
token ring network
شبکه نشانه حلقهای
to accept this token of my esteem
پذیرفتن این یادبود قدرشناسی من
token bus network
EEEL استاندارد برای شبکههای محلی به صورت کابل توپولوژی باس . ایستگاههای کاری داده را با عبور Token منتقل می کنند
token
[symbol, abbreviation]
مخفف
I wI'll sign for him .
من بجای اوامضاء خواهم کرد
sign off
علامت ختم ارسال پیام
plus sign
علامت بعلاوه
plus sign
علامت چاپ شده یا نوشته شده
plus sign
که نشان دهنده جمع دو عدد یا مقدار مثبت است
plus sign
علامت جمع
sign off
off log
sign on
قرارداد استخدام کسی را امضاکردن
sign on
on log
V-sign
علامت پیروزی
to sign on
برای سربازی اسم نویسی کردن
plus sign
علامت باضافه
to sign away
با امضامنتقل کردن
to sign up
قراردادی را امضا کردن
[اسم نویسی کردن]
to sign up for something
نام خود را درفهرست نوشتن
[برای انجام کاری اشتراکی]
sign off
پایان دادن به
sign off
جارفتن
sign-on
ورود به سیستم
[رایانه شناسی]
sign off
علایم ختم مخابرات یامکالمات
sign off
از زیر بار تعهد یامشارکتی شانه خالی کردن
sign over
<idiom>
بطور قانونی
Please sign here.
لطفا اینجا را امضا کنید.
sign up
<idiom>
تعهددادن
stop sign
علامت توقف
counter sign
نشانی
traffic sign
تابلو علایم
temporal sign
علامت زمانی
traffic sign
لوحه نشانه گذاری
counter sign
اسم عبور
counter sign
اسم شب
warning sign
علامت احضار
equal sign
علامت تساوی
traffic sign
علامت عبور و مرور
traffic sign
تابلو نشانه گذاری
warning sign
علامت اخطار
equal sign
علامت برابری
dollar sign
که رد برخی زبانها برای بیان یک متغیر به عنوان نوع رشته به کار می رود
dollar sign
حرف
call sign
معرف رادیویی
sign writer
لوحه نویس
sign writer
تابلو نویس
sign test
ازمون علامتها
sign extension
گسترش علامت
sign digit
رقم علامت
sign digit
رقم علامت نما
sign character
دخشه علامت نما
sign bit
بیت علامت
sign bit
ذره علامت نما
pharmaceutical sign
نشان داروسازی
pharmaceutical sign
علامت دواسازی
positive sign
علامت مثبت
sign magnitude
علامت و مقدار
sign and magnitude
علامت و مقدار
procedure sign
علایم ارسالی در شبکه قبل ازشروع مکالمات
sign a waiver
قبول اغماض نمودن
radical sign
علامت جذر
sign gestalt
علامت- گشتالت
sign learning
علامت اموزی
sign post
تابلو راهنما
sign position
موقعیت علامت
sign position
مکان علامت
sign position
موضوع علامت
sign of aggregation
علائم مخصوص جمله جبری
sign of zodiac
برج
sign of weakness
دلیل ضعف
sign of weakness
نشان ضعف
sign of the cross
علامت صلیب
sign of god
ایت الله
he gave me a sign to go
اشاره کرد که بروم
sign manual
امضا پادشاه
is a monetary sign
نشان پول
is a monetary sign
انگلیسی است
romberg's sign
علامت رومبرگ
sign language
مکالمه با اشاره
division sign
نماد تقسیم
equals sign
نمادتساوی
multiplication sign
نمادضرب
star sign
علامتزودیاک
advance sign
علامت اوانس
minus sign
برای تفریق یا مقدار منفی
sign language
زبان علامات
call sign
معرف
sign manual
صحه ملوکانه
sign languages
زبان اشاره
sign languages
زبان مخصوص کرها
sign languages
زبان علامات
sign language
زبان اشاره
sign language
زبان مخصوص کرها
minus sign
علامت چاپ شده یا نوشته شده
minus sign
منفی
conventional sign
علایم قراردادی نقشهای علایم معمولی نقشه
exterior sign
علامتخارجی
single sign-on
ورود یگانه به سیستم
[رایانه شناسی]
Just sign here and leave at that .
اینجا را امضاء کن ودیگر کارت نباشد
sign languages
مکالمه با اشاره
sign flasher
چشمک زن
minus sign
علامت منها
I wI'll get (persuade)him to sign .
اورا حاضر بامضاء می کنم
flag
نشانه وقوع عدد نقلی ناشی از تفریق یا جمع
flag
نشانهای که محتوای ثبات یا نتیجه صفر است
flag
بیت ای در کلمه که در صورت وقوع سر زیر ریاضی یک میشود
flag
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flag
ثباتی که حاوی بیتهای پرچم و وضعیت CPU است
flag
فرآیند یا وضعیت یا موقعیتی که یک پرچم را تنظیم میکند
flag
بیرق
flag
ترتیب کد که به گیرنده اطلاع میدهد که حروف بعدی بیان کننده عملیات کنترلی است
flag
یک بیت در یک کلمه که برای پرچم یک عمل مشخص به کار می رود
flag
جلب توجه برنامه در شبکه در حین اجرا برای تامین نتیجه یا گزارش دادن یا اعدام یک چیز خالص
flag
ترتیب کدها در شبکه ارسال بسته برای معرض شروع و خاتمه یک فریم داده
flag
ازپا افتادن
flag
سست شدن
flag
باپرچم علامت دادن
flag
پرچم دار کردن پرچم زدن به
flag
سنگ فرش
flag
برگ شمشیری
flag
زنبق
flag
دم انبوه وپشمالوی سگ
flag
پژمرده کردن
flag
پرچم ساعت شطرنج
flag
خسته شدن دونده دراخر مسابقه
flag
جاده سنگ فرش
flag
پرچم
flag
پرچم مخابره
flag
تخته سنگ
flag
پرچم افراشتن افراشتن
flag
علم
flag
1-روش نشان دادن انتهای فیلد یا یک چیز مخصوص در پایگاه داده ها. 2-روش گزارش دادن وضعیت ثبات پس از یک عمل ریاضی یا منط قی
flag
سنگفرش کردن پایین افتادن
zero flag
پرچم صفر
net call sign
معرف رادیویی شبکه
net call sign
معرف شبکه
number of tracks sign
شمارهعلائملبه
collective call sign
معرف عمومی
collective call sign
معرف مشترک یکانها
radio call sign
معرف رادیویی
radio call sign
معرف ایستگاه رادیویی
change sign key
کلیددکمهتغییرات
level crossing sign
علامتخطعبور
address call sign
رمز ادرس
address call sign
معرف ادرس
These clouds are a sign of rain .
این ابرها علامت بارندگی است
To give a signal ( sign) .
علامت دادن
I wI'll sign for (on behalf of)my brother.
از طرف (سوی )برادرم امضاء خواهم کرد
sign flip flop
الاکلنگ علامت نما
tactical call sign
معرف رادیویی تاکتیکی
sword flag
زنبق زرد
trade follows the flag
تجارت کشورهای مشترک المنافع با انگلستان
square flag
پرچممربع
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com