English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 194 (9 milliseconds)
English Persian
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
Other Matches
programmable communications interface رابط مخابراتی برنامه پذیر
interface human machine interface امکانات بهبود رابط ه بین کاربرد و سیستم کامپیوتری
asynchronous غیرهمزمان
asynchronous اتصال به کامپیوتر برای دستیابی غیر یکنواخت به داده
asynchronous تابعی که جداگانه از برنامه اصلی اجرا میشود و وقتی اجرا میشود که یک موقعیتهای خاصی به وجود آمده باشند
asynchronous ارسال داده با استفاده از سیگنال hadshaking به جای سیگنال ساعت برای یکنواخت کردن باسهای داده
asynchronous 1-روش ارسال سریع داده
asynchronous در یک شبکه با استفاده از خانههای داده با اندازه ثابت
asynchronous داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
asynchronous انتقال داده بین دو وسیله که بدون هر گونه سیگنال زمانی قابل پیش بینی انجام میشود
asynchronous اتصال یک ترمینال که به یک وسیله دیگر متصل است به طوری که این دو نیاز نیست هم سان باشند
asynchronous 1-کامپیوتری که از یک عمل به عمل دیگر طبق سیگنالهای دریافت شده پس از خاتمه فرآیند تغییر میکند. 2-کامپیوتری که در آن یک فرآیند در آغاز ورود سیگنال یا داده آغاز میشود به جای اینکه مط ابق با باس ساعت باشد
asynchronous ناهمگام
asynchronous مختلف الزمان
asynchronous ناهمزمان
asynchronous ناهماهنگ
asynchronous اسنکرون
asynchronous غیرمعاصر
asynchronous ارسال داده بین وسایلی که مط ابق با ساعت نیستند و هر وقت آماده بودند ارسال می شوند
asynchronous کامپیوتری که به شبکهای وصل است تا شماره گیری مودم ها را کنترل کند و به کاربران در فاصله دور اجازه استفاده از اتصال مودم و دستیابی به شبکه بدهد
asynchronous مداری که به کامپیوتر اجازه میدهد که دادههای سریال را به کمک دستیابی غیر همسان دریافت و ارسال کند
asynchronous ارتباطی که از hadshaking برای یکسان کردن ارسال داده استفاده می کنند
asynchronous 2-استاندارد CCITT , ANSI مربوط به ارسال خانه
asynchronous reactance راکتانس ناهمزمان
asynchronous alternator ژنراتور اسنکرون
asynchronous computer نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
asynchronous control کنترل ناهمگام
asynchronous device دستگاه ناهمگام
asynchronous device دستگاه غیرهمزمان
asynchronous impedance ناگذرایی ناهمزمان
asynchronous motor موتور ناهمزمان
asynchronous transmission اطلاعات در فواصل زمانی بدون قاعده و نامنظم به وسیله قراردادن یک بیت شروع قبل از هر کاراکتر ویک بیت خاتمه پس از ان انتقال می یابند
asynchronous transmission انتقال غیرهمزمان
asynchronous transmission مخابره غیرهمزمان
asynchronous commuinication ارتباط ناهمزمان
asynchronous admittance گذرایی ناهمزمان
asynchronous computer کامپیوتر ناهنگام
asynchronous transmission مخابره ناهمگام
asynchronous computer کامپیوتر غیرهمزمان
adapter مبدل
adapter تبدیل
adapter وفق دهنده اداپتور
adapter تطبیق دهنده
adapter وسیلهای که به دو یا چند وسیله ناهماهنگ اجازه اتصال میدهد
adapter سازوارگر
adapter وفق دهنده
adapter جرح و تعدیل کننده
adapter اداپتر
adapter تطبیق کننده
adapter رابط
adapter دوشاخهای که به وسایل با ورودیهای مختلف
adapter اجازه نصب در سوکت میدهد
adapter کارت واسط جانبی که به وسایل ناهماهنگ امکان ارتباط میدهد
adapter وسیله الکترونیکی
adapter در کامپیوتر که حاوی دستورات نرم افزاری مبدل به سیگنالهای الکتریکی است تا گرافیک را در صفحه تصویر متصل به آن نشان دهد
adapter کارت جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. این کارت داده کامپیوتری را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند تا قابل ارسال در کابل شبکه باشد
adapter وسیلهای که واسط CPU و یک یا چند کانال ارتباطی است
three phase asynchronous motor موتور اسنکرون سه فازه
communications ارتباطات
communications ارتباط و مخابرات
communications خطوط مواصلاتی ارتباطات
line adapter وفق دهنده خط
adapter booster چاشنی خوران
motor adapter پایههای اتصال موتور
motor adapter مقراتصال موتور
adapter booster غلاف تطبیق دهنده
video adapter وفق دهنده بصری
plug adapter دوراهیپریز
data adapter وفق دهنده داده
adapter arbor میله تطبیق دهنده
channel adapter تطبیق دهنده کانال
line adapter اداپتور خطی
line adapter وفق دهنده خطی
enlarging adapter رابط فزاینده
adapter toolholder ابزارگیر تطبیق دهنده
adapter sleeve پوسته تطبیق دهنده
adapter flange فلانژ تطبیق دهنده
display adapter اداپتور صفحه نمایش
adapter bearing یاطاقان تطبیق دهنده
adapter boards برد تطبیق دهنده
asynchronous time division multiplexing تسهیم زمانی ناهمگام
official communications مکاتبات اداری
communications processor پردازنده مخابراتی
communications link پیوند مخابراتی
communications controller کنترل کننده ارتباطات
communications terminal ترمینالهای ارتباطی
communications channel کانال مخابراتی
communications processor پردازشگرارتباطات
communications program برنامه ارتباطات
communications software نرم افزار مخابراتی
communications server سرویس دهنده مخابراتی
communications satellite ماهوارههای مخابراتی
communications satellite ماهواره ارتباطاتی
communications protocol پروتکل ارتباطات
communications system سیستم مخابراتی
electrical communications ارتباطات الکترونیکی
communications protocol پروتکل مخابراتی
digital communications ارتباطات دیجیتالی
official communications ابلاغیه رسمی
line of communications خطوط ارتباطی زمین
signal communications ارتباط و مخابرات
line of communications خطوط مواصلات
optical communications ارتباطات نوری
satellite communications مخابره ماهوارهای
signal communications ارتباطات مخابراتی
syncheronous communications مخابره همزمان
in-flight communications ارتباطاتداخلپرواز
industrial communications ارتباطاتصنعتی
agency of communications شعبه ارتباطات
agency of communications منبع ارتباط
voice communications ارتباطات صوتی
road communications ارتباطجادهای
personal communications ارتباطاتشخصی
maritime communications ارتباطاتدریایی
hercules graphics adapter وفق دهنده نگاره سازی هولوکس
hercules graphics adapter استاندارد برای آداپتور تک گرافیک با renolation بالا ساخت Hercules Carporation
conduit bushing adapter تبدیل لوله حفاظ
ibm /a display adapter IBاداپتور نمایش A/4158
lamp bulb adapter تبدیل لامپ
monochrome display adapter اداپتور نمایش تک رنگ
color graphics adapter وفق دهنده نگاره سازی رنگی
hierarchical communications system پایگاه دادهای که رکوردها بهم مربوطند با یک ساختار مشخص
hierarchical communications system روش ذخیره سازی و سازماندهی فایلها روی دیسک
hierarchical communications system شبکهای که هر شاخه آن تعدادی زیر شاخه جداگانه دارد
hierarchical communications system لیست دایرکتوری فایلهای دیسک
hierarchical communications system روش اختصاص توابع کنترلی و پردازش در شبکهای از کامپیوتر که برای کارها مناسبند
hierarchical communications system شاخه ها و زیر دایرکتوری ها
low speed communications ارسال داده کمتر از بیت در ثانیه
hierarchical communications system با نمایش دایرکتوری اصلی
communications stallite corporation یک شرکت تحت مالکیت خصوصی است که امتیاز ان توسط کنگره ایالات متحده امریکا به منظور مخابره سیگنالهای صوتی وتلویزیونی و تصویری ماهواره صادر شده است
air line of communications خطوط مواصلات هوایی
data communications processor پردازنده ارتباطات داده ها
communications control unit واحد کنترل مخابراتی
data communications equipment تجهیزات ارتباطات داده ها
interface میانجی
interface که شامل : کانال ورودی /خروجی
interface پورت ورودی /خروجی موازی و واسط DMA است
interface دفتر مشترک قسمتها
interface مداری که داده موازی را در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند و برعکس تا به داده سریال امکان ارسال یا دریافت از وسایل دیگر بدهد.
interface وجه مشترک
interface رابط
interface واسط
interface وصل کردن از طریق رابط
interface مدار کامپیوتری را اتصالی که به داده موازی امکان ارسال و دریافت میدهد.
interface واسط واحد پردازش و باس IEEE
interface 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface فاصل
interface مداری که به داده کنترل شده به صورت ورودی یا خروجی CPU باشد
interface استاندارد باس واسط بین کامپیوتر و قطعه آزمایشگاهی
interface کامپیوتری که ارسال داده بین پردازنده و ترمینال یا شبکه را کنترل میکند
interface یچ بسته که با جریان داده کار میکند
interface و به عنوان پردازنده واسط عمل میکند
interface تخته جانبی که به کامپیوتر امکان میدهد تا با وسایل مشخصی واسط باشد یا استاندارد مشخصی را رعایت کند
interface استاندارد بیان کننده سیگنالهای واسط نرخ ارسال و توان برای اتصال ترمینال به مودم
interface نرم افزاری که به برنامه ها و داده یک سیستم امکان اجرا در دیگری را میدهد
interface سطح مشترک
standard interface رابط استاندارد
user interface میانجی کمکی
parallel interface رابط موازی
standard interface واسطه استاندارد
serial interface رابط سری
expansion interface حافظه جانبی وسایر دستگاههای جانبی رابه یک کامپیوتر اصلی اضافه کند
centronics interface واسط چاپ موازی که توسط Centronics Inc پیشنهاد شده است
communication interface میانجی ارتباطی
eia interface یک رابط استاندارد میان دستگاههای جانبی وریزکامپیوترها و مدمها وترمینالها
interface card کارت رابط
centronics interface رابط موازی
electrical interface تداخل الکتریکی
expansion interface تخته مدار که به یک فردامکان میدهد تا گردانندههای دیسک
friendly interface ترکیب تجهیزات ترمینالی وبرنامههای کامپیوتری
system v interface definition تعریف میانجی سیستم 5
MIDI interface card کارت آداپتور که به اتصالی در PC وصل میشود و امکان ارسال دریافت داده MIDI را فراهم میکند
graphical user interface استفاده میکند و به نرم افزار امکان کنترل آسانتر میدهد. دستورات سیستم که لازم به نوشتن نیستند
graphical user interface واسط بین سیستم عامل و برنامه و کاربر از تصاویر گرافیکی و نشانه ها برای نمایش توابع یا فایل
general purpose interface میانگیر همه منظوره
computer interface unit وسیله اتصال دستگاههای جانبی به کامپیوتر
graphical user interface میانجی نگارهای کاربر
network interface card کارت میانجی شبکه
human machine interface حدی که در ان افراد با ماشین ها محاوره می کنند
input output interface میانگیر ورودی- خروجی
application program interface میانجی یا رابط برنامه کاربردی
man machine interface سخت افزار و نرم افزار طراحی شده برای ارتباط ساده تر کاربر با ماشین
apple desktop interface رابط رومیزی اپل
musical instrument digital interface واسط سریال که قط عات الکترونیکی را بهم وصل میکند
fibre distributed data interface II استاندارد ANSI پیشرفته برای شبکههای سریع که از کابل فیبر نوری استفاده میکند و نرخ ارسال داده مگابایت در ثانیه است . ولی میتواند بخشی از پهنای باند را به کانال آنالوگ کیلو بیت در ثانیه برای داده صوتی یا تصویری اختصاص دهد
fibre distributed data interface استاندارد ANSI پیشرفته برای شبکههای سریع که از کابل فیبر نوری استفاده میکند و نرخ ارسال دده مگابایت در ثانیه است
general purpose interface bus مسیر میانگیر همه منظوره
musical instrument digital interface میانجی رقمی الات موسیقی
small computer system interface میانجی سیستم کامپیوتری کوچک
mail application programming interface که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را بیان می کنند
enhanced system device interface میانجی دستگاه سیستم پیشرفته
mail application programming interface مجموعه استانداردها
small computer systems interface واسط موازی سریع استاندارد , برای اتصال کامپیوتر به وسایل جانبی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com