Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
Other Matches
data base management system
سیستم مدیریت پایگاه داده ها
hierarchical data base management system
سیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی
data base
مبنای اطلاعات
data base
پایگاه داده ها
distributed data base
پایگاه داده توزیعی
computerized data base
پایگاه دادههای کامپیوتری
very large data base
پایگاه داده بسیار بزرگ
data base administrator
مسئول پایگاه داده ها
data base administrator
مدیرپایگاه داده
data base analyst
تحلیل گر پایگاه داده
data base environment
محیط پایگاه داده
data base management
مدیریت پایگاه داده ها
data base management
مدیریت پایگاه داده
data base manager
مدیر پایگاه داده
data base specialist
متخصص پایگاه داده
data base packages
management base data
data collection system
سیستم جمع اوری داده ها
data processing system
سیستم پردازش داده
data record system
سیستمضبطاطلاعات
data communication system
سیستم ارتباطات داده
data distribution system
سیستم توزیع داده ها
data management system
سیستم مدیریت داده ها
network data management system
مجموعهای از برنامههای مرتبط برای بار کردن دستیابی و کنترل یک پایگاه داده
electronic data processing system
سیستم پردازش الکترونیکی داده
automatic data processing system
سیستم پرورش خودکاراطلاعات سیستم پرورش اطلاعات کامپیوتری
relational data menagement system
سیستم مدیریت پایگاه داده رابطهای
r base
ار- بیس
base 0
پایه 01
base course
قشر لعاب
base course
لایه شالوده
base course
لایه اساس قشر اساس
base course
قشر پی راه
get to first base
<idiom>
موفق بودن ،شروع خوبی راداشتند
off base
<idiom>
غیر دقیق ،نادرست
sub base
زیر قشر
third base
موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
to base one self
تکیه کردن
second base
دومینپایگاه
base 0
decimal
first base
اولینپایگاه
sub base
زیر بستر
to base one self
اعتماد کردن
linear system
[system of linear equations]
دستگاه معادلات خطی
[ریاضی]
base fuze
ماسوره ته پران
base flow
مقدار جریان ابی که رودخانه در حالت غیرسیلابی دارد
base flow
جریان پایه
base ejection
پرتاب شونده از ته
base mortar
خمپاره مبنا
base font
فونت پیش فرض
base ejection
ته پران
base fuze
ماسوره ته گلوله
base font
فونت پایه
base fuze
ماسوره ته
base map
نقشه پایگاه
base loading
بارگیری انجام شده در پایگاه
base line
خط توجیه
base line
خط کور
base frame
چهارچوب زیر دستگاهها
base map
نقشه مبنا
base line
خط مبنا
base line
خط پایه
base level
تهتراز
base ignition
احتراق تحتانی
base memory
حافظه پایه
base hit
ضربه به داخل محوطه باامتیاز
base loading
بار اولیه
base development
ساختن پایگاه
base development
تهیه پایگاه
base address
نشانی پایه
column base
پایه ستون
bare base
فرودگاهی دارای خط اتومبیل و تاکسی و منبع اب اشامیدنی
bare base
پایگاه اماده نشده
bare base
پایگاه اشغال نشده
wheel base
فاصله بین چرخ جلو و عقب در خودروهایی که از یک اکسل بیشتر دارند
base of splat
پایهپشتصندلی
bracket base
پایهقلاب
centre base
ستونمرکزی
concrete base
پایهیبتونی
base width
عرض پایه پهنای پایه
dexter base
پایهراستی
stanchion base
زیرستون
staging base
پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
square base
کف گلوله یا قسمت ته گلوله
base address
آدرس مبنا
base depot
امادگاه واقع در پایگاه امادگاه مبنا
base defense
پدافند پایگاه
base defense
پدافند از پایگاه
base cover
عکس برداری اولیه
base court
حیاط بیرونی یاعقبی
base complex
مجتمع پایگاه هوایی یا دریایی یا زمینی و غیره
base command
فرماندهی پایگاه
base circle
هر قسمت اریب از یک سیلندر دایره مبنا
base camp
پایگاه اصلی کمپ اصلی
base camp
پایگاه مبنا
base born
حرامزاده
base band
1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
base band
مدار ارتباطی که سیگنالهای محدود را در باند پایه ارسال کند
base band
روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
base band
ارسال داده با تغییر مسط ح ولتاژ در مسیر اتصال
software base
مبنای نرم افزار
coupling base
اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
base symbol
علایم قراردادی مبنا
base surge
ابر پایه قارچ اتمی
base surge
ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
base stone
سنگ زیرین
base spray
بسک ته
base spray
بسکهای ته گلوله
base speed
سرعت منتجه
base speed
سرعت مبنا
base shop
تعمیرگاه پادگانی
base shop
تعمیرگاه نگهداری امادگاهی تعمیرگاه پایگاهی
base shear
نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
base section
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
base section
بخش اماد لجستیکی منطقه جلو
base running
دویدن بسوی پایگاه
base runner
توپزنی که در پایگاه است یابسوی ان می رود
base ring
رینگ پایه
base ring
حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف
base unit
یکان پایگاهی
base unit
یکان مبنا
coupling base
وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
conjugate base
باز مزدوج
tax base
مبنای مالیاتی
tax base
ماخذ مالیات
column base
ته ستون
column base
زیرستون
chart base
چارت مادر
chart base
چارت مبنا
time base
ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
time base
مبدا زمانی
center base
میدان مرکزی
defense base
پایگاه دفاعی
defense base
پایگاه پدافندی
bayonet base
پایه لامپ میخی
base width
ستبرای پایه
base unit
یکای اصلی واحد اصلی
base unit
یکای بنیادی
base reserves
ذخایرپادگانی نیروی احتیاط پادگانی
base reserves
اماد مبنای ذخیره
base repair
تعمیرات پایگاهی
base pay
حقوق ثابت بدون مزایا وفوق العاده
base path
مسیر بین پایگاهها
base pairing
جفت شدن بازی
base ore
کانه کم عیار
base operation
عملیات پایگاهی
base on halls
گرفتن امتیاز با رسیدن به پایگاه نخست
base price
قیمت پایه
base of wall
روپی
base of trajectory
تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
base of origin
پایگاه مبداء منبع اصلی مبداء ارسال
base of origin
مبداء اصلی
base of operations
پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
base of operations
پایگاه عملیات
fire base
مبنای اتش
base of fire
مبنای اتش
base number
عدد پایه
base number
عدد مبنا
base peak
پیک مبنا
base period
زمان مبنا
base repair
تعمیر اساسی
base register
ثبات مینا
base register
ثبات پایه
base price
قیمت مبنا
base point
نقطه مبنا
base plug
درپوش تحتانی گلوله درپوش کف
base plate
صفحه زیر ستون
base plate
صفحه پای ستون
base pitch
فاصله بین نیمرخهای مشابه دو دندانه مجاور از یک چرخ دنده
base piece
مقر
base piece
پایه پایه استقرار
base piece
کف
base piece
قنداق
base piece
قبضه مبنا
base piece
توپ مبنا
base piece
توپ اصلی
base mortar
قبضه مبنا
magneto base
پایه مگنت
fuse base
پایه ی فیوز
return to base
بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
Asiatic base
پایه یونی
[آسیایی]
Attic base
پایه ی آتنی
base-court
حیات بیرونی
loctal base
لامپ قفلی
hard base
سکوی پرتاب مستحکم
hard base
سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
base map
نقشه مادر
schiff base
باز شیف
number base
مبنای عددی
number base
عدد پایه
It is base on a precedent.
مسبوق به سابقه است
number base
پایه عدد
floating base
پایگاه شناور دریایی
octal base
هشت پایهای
fox base+
فاکس بیس پلاس
loktal base
لامپ قفلی
hard base
باز سختbaseball
lewis base
باز لوویس
pseudo base
شبه باز
base rate
نرخ مبنا
base rate
تعرفه مبنا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com