English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
English Persian
Civil Service خدمات کشوری
Civil Service خدمات اجتماعی
Search result with all words
civil defence service خدمات کشوری
Other Matches
civil غیرنظامی
civil شخصی
civil مدنی
civil شهری
civil حقوق
civil خدمات شهری
civil درونی
civil کشوری
civil داخلی حقوقی
civil غیر نظامی
civil procedure ایین دادرسی مدنی
civil wars جنگ داخلی
civil engineer مهندس ساختمان
civil engineer مهندس راه و ساختمان
civil engineer مهندس راه وساختمان
civil injury اضرار مدنی
civil liability ضمان
civil liability مسئوولیت مدنی
civil engineers مهندس ساختمان
civil engineer مهندس شهرسازی
civil engineers مهندس شهرسازی
civil engineers مهندس راه و ساختمان
civil engineering مهندسی راه و ساختمان
civil engineering مهندسی ساختمان
civil engineers مهندس راه وساختمان
civil injury خسارت مدنی
civil appropriation اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
civil defense دفاع غیر نظامی
civil death محرومیت از حقوق مدنی
civil divorce موسسهایکهجنبهایالتیدارد
civil code قانون مدنی
civil censorship سانسور روابط غیرنظامی نظامیان سانسور امور هنری و ارتباطی غیرنظامیان
civil aircraft هواپیمای غیر نظامی
civil affairs عملیات مردم یاری
civil affairs امور غیرنظامیان
civil advisor مشاورامور غیرنظامی مشاور امورشهرسازی
civil advisor مستشار غیرنظامی
civil degradation محرومیت از حقوق مدنی
civil action دعوی مدنی یا حقوقی
civil law حقوق مدنی
civil disturbances اغتشاشات غیرنظامی
civil disturbances اغتشاشات داخلی
civil department تشکیلات کشوری
civil defense پدافند ازمناطق شهری
civil war جنگ داخلی
civil defense پدافند غیر نظامی
civil rights حقوق مدنی
civil rights حقوق اجتماعی
civil liberties ازادی مدنی
civil liberty ازادی مدنی
civil action دعوی مدنی
civil litigation دادرسی مدنی
liberty civil ازادیی که محدود باشد بوضع قوانین برای اسایش مردم
civil services خدمات دولتی
civil time ساعت محلی
civil time ساعت معمولی
civil time زمان عرفی
civil works امور ساختمانی و تاسیسات امور شهرسازی و تاسیساتی
civil wrong خطای مدنی
civil year سال عرفی
code civil قانون مدنی
civil defence موسسهآموزشدهندهمهارتهایرزمی
civil marriages ازدواج محضری
civil marriage ازدواج محضری
civil disobedience مقاومت منفی و مسالمت آمیز
civil disobedience نافرمانی شهروندان
civil twilight شفق و فلق غیرنظامی
civil servant مستخدم کشوری
civil servant مستخدم دولتی
civil servant مستخدم یا کارمند دولت
civil partnership شرکت مدنی
civil servants مستخدم دولتی
civil low سیستم حقوقی رم باستان
civil servants مستخدم یا کارمند دولت
civil procedure اصول محاکمات حقوقی
civil proceedings اقدامات حقوقی
civil servants مستخدم کشوری
civil low حقوق مدنی
civil court division بخش دادگاه مدنی
Keep a civil tongue in your head. حرف دهنت رابفهم
principle of civil litigation ایین دادرسی مدنی
entitle to civil rights متمتع از حقوق مدنی
Deprivation of ones civil rights . محرومیت از حقوق مدنی
civil damage assessment ارزیابی خسارات غیرنظامی ارزیابی کل خسارات وارده به موسسات غیرنظامی
civil servant [British E] کارمند دولت
principle of civil litigation اصول محاکمات مدنی
Civil Aviation Organization سازمان هواپیمایی کشور
law of civil procedure ائین دادرسی مدنی
civil military action عملیات مردم یاری
civil nuclear powers کشوردارای قدرت اتمی
civil status office دفتر سجل و احوال
civil procedure code قانون ایین دادرسی مدنی
civil engineering works بناهای مهندسی ساختمانهای مهندسی ساز
civil engineering contractor مقاطعه کار ساختمان پیمانکار ساختمان
civil nuclear powers کشورهایی که توانایی استفاده از سلاح اتمی را دارند
riot and civil commotion اعتصاب و تظاهرات
civil military relations روابط بین نظامیان وغیرنظامیان روابط نظامیان با مردم کشورهای دیگر
civil military action عملیات کمک رسانی به مردم توسط ارتش
civil reserve air fleet گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
assistant chief of staff,g(civil affair معاونت امور غیرنظامیان رکن پنجم اداره پنجم
on service سر کار
one's service خدمت یکسره
in service خدمتی
service over خطای سرویس
on service سر خدمت
d. service نماز
d. service عبادت خدا
please do me a service خواهشمندم یک همراهی بامن بکنید
to see service کردن
to see service در ارتش یانیروی دریایی خدمت
take into service استخدام کردن
he is of no service to us بکار ما نمیخورد
he is of no service to us بدرد مانمیخورد
i am at your service در خدمت شما هستم
in service به خاطر خدمت
in service درخدمت ارتش در ارتش
f.service نمازمعمولی هفته
service شعائر
service نظامی
service جنگی
service تعمیر
service ابلاغ
service توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
service شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
service بیت ارسالی برای کنترل ونه داده
service برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
service بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
self service خود زاوری
self service کمک بوسیله خود شخص
self service تهیه وانتخاب غذاتوسط خود شخص
self service ازاد
self service با انتخاب ازاد
self service بدون مسئول توزیع سلف سرویس
service اطاعت و فرمانبرداری عبادت و نماز
service منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
service تعمیر کردن
service قسمت یکان
service نوکری یاری
service کار
service لوازم
service سرویس
service اداره
service رسیدگی به
service روبراه ساختن
service استخدام
service ماشینی راتعمیروروغن کاری کردن
self-service خود زاوری
service یکدست فروف اثاثه
out of service <adj.> ازکارافتاده
service وفیفه
service درخت سنجد وابسته بخدمت
self service خود یاوری
service نظام وفیفه
service سنجد
service عبادت تشریفات
service کمک
service بنگاه سرویس
service سرویس کردن
out of service <adj.> خراب [ازکارافتاده]
self-service ازاد
self-service با انتخاب ازاد
self-service کمک بوسیله خود شخص
self-service بدون مسئول توزیع سلف سرویس
self-service تهیه وانتخاب غذاتوسط خود شخص
self-service خود یاوری
service خدمت
service practice تمرین اموزشی
service mine مین جنگی
service practice مشق پای قبضه جنگ افزار تمرین عملی
service rating طبقه بندی پرسنلی
service obligation تضمین خدمت
service practice مشق پای توپ
service mine مین قابل انفجار
service peculiar امور اختصاصی یک قسمت یایک نیرو مخصوص یک نیرو
service officer افسر ارشد نگهبان
service occupations مشاغل خدماتی
service of the piece مشق پای قبضه توپخانه مشق پای توپ
service number کدپرسنلی
service department بخش خدمات
service passport پاسپورت خدمات
service number شماره خدمتی پرسنل
service program برنامه خدماتی
service message پیام ازمایش خط مخابره پیام مخصوص شروع مخابره
service medal نشان خدمت
service echelon رده اداری و خدماتی
service echelon ردههای سرویس
service department قسمت خدمات
service craft ناوهای خدماتی دریایی
service craft قایق گشتی
service court محل فرود سرویس اسکواش
service court محل فرود سرویس
service contract قرارداد خدماتی
service contract قرارداد انجام خدمت
service contract قرارداد خدمت
service connections انشعاب
service component نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات
service component نیروی مسلح
service company گروهان خدمات
service element عنصری از نیروهای مسلح که در عملیات شرکت دارد
service element عنصرشرکت کننده در عملیات عنصرخدماتی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com