English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
Search result with all words
real time clock زمان سنج بلادرنگ
real time clock ساعت بلادرنگ
Other Matches
time clock ساعتی که زمان ورودوخروج کارمندان را ثبت میکند
time clock گاه ساعت
Does this clock keep good time? این ساعت دیواری درست کار می کند ؟
real time بازده بلادرنگ بی درنگ
real time انی
real time زمان حقیقی
real time بازده فوری
real time زمان عمل یا پردازش که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود.
real time سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
real time بلا درنگ
real time اجرای چندین کار بلا درنگ همزمان بدون کاهش سرعت اجرای فرایندی
real time با همان سرعتی که در جهان واقعی حرکت می کنند.نقاشی متحرک بلا درنگ نیاز به سخت افزار نمایش قادر به نمایش یک ترتیب به صورت ده تصویر مختلف در ثانیه دارد
real time مدل کامپیوتری یک فرآیند که به هر فرآیند در زمانه مشابه با فرآیند واقعی اجرا میشود
real time داده وروری به یک سیستم در صورت نیاز یا رویداد
real time عملیات پردازشی که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود
real time بلادرنگ
real time ساعتی در کامپیوترکه حاو ی زمان صحیح روز است
real time سیستمی که زمان پردازش آن بسیار مهم است و میتواند منبع داده را تحت تاثیر قرار دهد
real time system سیستم بلا درنگ
real time processing پردازش بلادرنگ
real time input ورودی بلا درنگ
real time output خروجی بلا درنگ
real time output خروجی انی
real time system سیستم بلادرنگ
real time image generatiom تولید تصویر انی
He arrives at 4 O'clock instead of 3 O'clock. او [مرد] عوض ساعت ۳ ساعت ۴ می آید.
clock ساعت ورزشگاه
at eight o'clock در ساعت هشت
clock زمان
clock ساعت
o'clock ساعت از روی ساعت
the two o'clock d. توزیع ساعت دو
clock سنجیدن باساعت
clock سیگنال ساعت که تمام اعضای سیستم را همگام میکند
clock مداری که فرکانس آن توسط کاربر تنظیم میشود. برای یکسان کردن سیگنالها و مدار ها با یک باس ساعت
three second clock ساعت نشاندهنده قانون 3ثانیه در بسکتبال
clock ماشینی که زمان را نشان میدهد
clock مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند
four o'clock گل لاله عباسی
four o'clock لاله عباسی
four o'clock ساعت چهار
clock خط علامت روی دیسک یا نوار که حاوی داده درباره محل نوک خواندن است
clock تعداد باس هایی که ساعت هر ثانیه ایجاد میکند
clock باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن
clock تپش زمان سنجی ساعت
clock زمان سنج
clock سیگنال هایی که هم سان با باس ساعت هستند
clock ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند
clock ساعت
clock دوره زمانی بین دو باس ساعت متناوب
clock وسیلهای که سرعت ساعت اصل سیستم را دو برابر میکند
clock زمانگیری
electric clock ساعت الکتریکی
biological clock ساعت زیستی
tower clock برج ساعت
physiological clock ساعت فیزیولوژیکی
quartz clock بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
alarm clock ساعت شماطهای
military clock ساعت یا وقت نظامی
twentyfour second clock ساعت نشاندهنده قانون 42ثانیه در بسکتبال
effectiveness clock دایره کارامدی پدافند هوایی دایرهای که نتایج تجزیه وتحلیل میزان کفایت پدافندهوایی را نشان میدهد
lady clock پینه دوز
clock operator تنظیمکنندهوقت
round-the-clock پیوسته
round-the-clock لاینقطع
wall clock ساعت دیواری
clock work چرخهای ساعت
clock track شیار زمان سنجی
clock stagger رتبه زمان سنجی
clock speed سرعت ساعت
clock skew اریب زمان سنجی
lady clock کفشدوز
clock timer زمانموردنظر
game clock ساعت ورزشگاه
digital clock زمان سنج رقمی
delta clock که خطا داشته یا در حلقه بی انتها قرار گرفته و یاوضعیت اشتباه داشته
delta clock مین میکند و باعث میشود کامپیوتر یا مدار از نو آغاز به کارکنند
work against the clock بکوب کار کردن
This is a self - winding clock . این ساعت دیواری کوک لازم ندارد ( اتو ماتیک است )
round the clock ۲۴ ساعته
The clock has stopped. ساعت دیواری خوابیده است
set the clock ساعت را تنظیم کردن
face of the clock صفحه ساعت
internal clock ساعت داخلی
clock signal علامت زمان سنجی
clock rate نرخ زمان سنجی
clock pulse تپش زمان سنجی
to clock out [in the workplace] مهر ساعت را در آخر کارروی کارت زدن
round-the-clock شبانه روزی
five-o'clock shadows ته ریش
five-o'clock shadow ته ریش
biological clock زیستآهنگ
atomic clock ساعت اتمی
master clock شاه زمان سنج
master clock زمان سنج اصلی
alarum clock خیزانک
to clock in [in the workplace] مهر ساعت را در آغاز کارروی کارت زدن
round-the-clock بیست و چهار ساعته
clock paradox پارادکس زمانی
clock method روش شمارش هدفها به طریقه ساعتی روش شمارش در جهت عقربه ساعت
clock maker ساعت ساز
clock interrupt وقفه زمان سنجی
clock generator ساعت زا
clock generator مولد زمان سنجی
clock frequency بسامد زمان سنجی
to watch the clock [با بیحوصلگی] دائما به ساعت نگاه کردن
round-the-clock روز و شب
chess clock ساعت شطرنج
alarum clock ساعت شماطهای
cuckoo clock ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
roller clock چشمی بسته قرقره دار
relocation clock دایره تنظیم تیر
digital clock ساعت رقمی
relocation clock دایره تنظیم هدف
shot clock ساعت مسابقه
biological clock زیست گشت
grandfather clock ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد
real value ارزش واقعی
real will نظریه اراده واقعی
the seeming and the real نماوحقیقت
real will مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
real راستین
the seeming and the real فاهروباطن
real واقعی
real <adj.> شایسته
real <adj.> مناسب
real <adj.> صحیح
real <adj.> درست
real غیر پولی
real ارزش واقعی هر کالا یا خدمت در حالتی که با پول اندازه گیری شود حقوق راجعه به اموال غیرمنقول
real بی خدشه صمیمی
real اصل
real حقیقی
real غیر مصنوعی طبیعی
real واقعی موجود
clock calendar board تخته ساعت / تقویم
One cannot put back the clock. <proverb> هیچکس نمى تواند زمان را به عقب بر گرداند .
to set the clock forward ساعت را جلو آوردن
turn the clock back <idiom> زمان را به عقب برگرداندن
clock code position سمت روبروی دماغه هواپیمایا کشتی هدف رو به دماغه هواپیما
to clock on [British E] [in the workplace] مهر ساعت را در آغاز کارروی کارت زدن
to clock off [British E] [in the workplace] مهر ساعت را در آخر کارروی کارت زدن
the clock was put back عقربههای ساعت را عقب بردند
selective clock stetching تکنیک برطرف کردن اختلافات زمان گیری دیجیتال بین عناصر سیستم
The plane to ... departs at ... o'clock. هواپیمای ... ساعت ... پرواز می کند.
to advance the hand of a clock عقربه ساعت را جلو کشیدن
horizontal clock system طریقه هواسنجی برای به دست اوردن جهت باد
Please don't wake me until 9 o'clock! لطفا من را ساعت ۹ بیدار کنید!
The clock is fast (gaining). ساعت دیواری تند کار می کند
to look like the real thing مانند چیزی واقعی بودن
real gas گاز حقیقی
real estate زمین
real estate ملک
real estate املاک و ساختمان
real function تابع حقیقی
real estate مستغل
real fluid سیال واقعی
real image تصویر حقیقی
real income درامد واقعی
real numbers اعداد حقیقی
covenant real شرطی در یک سند که وراث مشروط علیه را در مقابل مشروطه یا خریدار متعهدمیکند شرط قابل تسری به وراث
real world دنیایحقیقی
real numbers اعدد حقیقی [ریاضی]
real McCoy <idiom> چیز واقعی واصیل
She was a real beauty. یک تکه ماه بود
real number عدد حقیقی [ریاضی]
real numbers اعداد واقعی
real income مقدار کالا وجنسی که خریدار با درامدمحدودش میتواند بخرد
real memory حافظه حقیقی
real memory حافظه واقعی
real mode حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
real mode حالت واقعی
real module ضریب حقیقی
real number عدد حقیقی
real number عددی که با بخش کسری همراه است .
real estate مستغلات
real earnings درامدهای واقعی
real sector بخش واقعی
real sector بخش متغیرهای حقیقی
real account حساب دارایی غیرمنقول
real action دعوی غیر منقول
real account حساب خرید املاک
real investment سرمایه گذاری واقعی
real action دعوی راجع به اموال غیر منقول
real property دارایی غیر منقول
real power توان حقیقی
real anxiety اضطراب واقعی
real estate املاک و مستغلات
real wage مزد واقعی
real power توان موثر
real estate مال غیرمنقول
real property اموال غیرمنقول
real address آدرس مطلق که مستقیماگ به محلی از حافظه دستیابی دارد
real constant ثابت حقیقی
real estate خرید زمین
real storage انباره واقعی
real address آدرس حقیقی
real estate معاملات زمین
real costs هزینههای واقعی
real capital سرمایه واقعی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com