Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
pdm
Duration Pulse مدولاسیون زمانی پالس که در ان تداوم یک پالس تغییر میکندodulation
Other Matches
ppm
Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
pulse modulation
مدولاسیون پالس
impluse train
پالس
pulsed
پالس
pulse
پالس
ignition pulse
پالس احتراق
input pulse
پالس ورودی
pulse transmitter
فرستنده پالس
voltage pulse
پالس ولتاژ
pulse converter
مبدل پالس
flyback pulse
پالس برگشت
high power pulse
پالس قوی
pulse period
تناوب پالس
pulse counter
پالس شمار
impluse frequency
فرکانس پالس
heat pulse
پالس حرارتی
light pluse
پالس نور
pulse width
پهنای پالس
modal dispersion
شکلی از پراکندگی پالس ها
high power pulse generator
مولد پالس پرقدرت
light pluse generator
مولد پالس نور
ideal rectangular pulse
پالس مربعی ایده ال
pulse amplifier
تقویت کننده پالس
spike
پالس ولتاژ بسیار کوتاه مدت
I want to get off at St. Paul's.
من می خواهم ایستگاه سانت پالس پیاده شوم.
decay time
زمان کاهش یک پالس الکترونیک به 1/0 قله موج
spike
[in a curve/development etc.]
پالس بسیار بلند و ناگهانی
[در نمودار تکاملی و غیره]
stepped motor
دستگاه مکانیکی که بهنگام پالس دادن به ان مقدار ثابتی می چرخد
replenishing phase
بخشی از سیکل عملکردموتورهای پالس جت که دران افت فشار داخل مجرا سبب ورود سوخت میگردد
material dispersion
پراکنده شدن پالس نورانی درداخل یک فیبر نوری در نتیجه طول موجهای مختلف ساطع شده از یک منبع
fm
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
choke modulation
مدولاسیون توسط پیچک مدولاسیون پیچکی تضمین پیچکی
survival
تداوم
continuation clause
ماده تداوم
pam
Amplitude Pulse
pcm
Code Pulse
ADPCM
MODULATION CODE PULSE DIFFERENTIAL ADAPTIVE
slice
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slices
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
uptime
پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
modulation
مدولاسیون
inflexions
مدولاسیون
inflections
مدولاسیون
inflection
مدولاسیون
DTMF
روش شماره گیری با دستگاه تلفن که در آن هر شماره یک TONE ایجاد میکند مقایسه شود با Pulse Dialling
internal modulation
مدولاسیون داخلی
am
مدولاسیون دامنه
frequency modulation
مدولاسیون فرکانس
modulator stage
طبقه مدولاسیون
light modulation
مدولاسیون نور
modulation frequency
فرکانس مدولاسیون
modulation circuit
مدار مدولاسیون
grid bias modulation
مدولاسیون شبکه
grid modulation
مدولاسیون شبکه
amplitude modulation
مدولاسیون دامنه
frequency medulation
مدولاسیون فرکانس
modulation system
سیستم مدولاسیون
electronic modulation
مدولاسیون اطلاعات الکترونیکی
high power modulation
مدولاسیون سطح بالا
grid current modulation
مدولاسیون جریان شبکه
grid circuit modulation
مدولاسیون مدار شبکه
modulation frequency response
پاسخ فرکانس مدولاسیون
maximum modulating frequency
فرکانس حداکثر مدولاسیون
modulation handwidth
پهنای باند مدولاسیون
high level modulation
مدولاسیون سطح بالا
grid d.c. modulation
مدولاسیون جریان دائم شبکه
modem
دستگاه مدولاسیون وبازخوانی اطلاعات کامپیوتری یا مخابره انها به جاهای دیگر
assembly
1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
end strings
نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked
مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transitions
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
hangover
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangovers
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
income effect
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
vary
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
varies
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
plastic
تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
cross modulation
مدولاسیون ناخواسته که ازیک کاریر به کاریر دیگر درهمان گیرنده تاثیر میگذارد
variable area nozzle
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
changes
تغییر کردن تغییر دادن
changing
تغییر کردن تغییر دادن
changed
تغییر کردن تغییر دادن
change
تغییر کردن تغییر دادن
change over
تغییر روش تغییر رویه
cycle
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
counter march
تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
angular travel
تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
gradient circuit
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
time sense
حس زمانی
synchrony
هم زمانی
simultaneeity
هم زمانی
timeline
خط زمانی
whilom
یک زمانی
synchronization
هم زمانی
temporal
زمانی
contemporaneousness
هم زمانی
sometime
یک زمانی
eternity
بی زمانی
on
<prep.>
در
[زمانی]
eternities
بی زمانی
time limit
حد زمانی
time limits
حد زمانی
onetime
یک زمانی
monomial
یک زمانی
time priority
تقدم زمانی
When I came in
زمانی که من تو آمدم
time fuse
ماسوره زمانی
unit of time
واحد زمانی
time horizon
افق زمانی
in a short time
در اندک زمانی
time jitter
اختلال زمانی
time
زمانی موقعی
time frames
چارچوب زمانی
time frame
چارچوب زمانی
time division multiplexing
تسهیم زمانی
time error
خطای زمانی
time estimation
براورد زمانی
scheduled
برنامه زمانی
schedules
برنامه زمانی
time fire
تیر زمانی
time flutter
اختلال زمانی
continuous time
با پیوستگی زمانی
time division multiplex
تسهیم زمانی
schedule
برنامه زمانی
time interval
فاصله زمانی
time yield
تسلیم زمانی
time quantum
ذره زمانی
time schedule
برنامه زمانی
time score
نمره زمانی
clock paradox
پارادکس زمانی
time series
سریهای زمانی
timed
زمانی موقعی
time table
جدول زمانی
time slice
برش زمانی
times
زمانی موقعی
time yield limit
حد تسلیم زمانی
yore
در زمانی بسیاردور
vintage model
الگوی زمانی
interval
فاصله زمانی
time path
مسیر زمانی
time preference
ترجیح زمانی
time preference
رجحان زمانی
time preference
ارجحیت زمانی
time priority
اولویت زمانی
timetrend
روند زمانی
time study
بررسی زمانی
lags
تاخیر زمانی
time bar
محدودیت زمانی
lapsing
فاصله زمانی
lapses
فاصله زمانی
lapse
فاصله زمانی
time lags
تاخیر زمانی
time lag
فاصله زمانی
temporal
جسمانی زمانی
time limit
محدوده زمانی
time limit
محدودیت زمانی
time lags
فاصله زمانی
timetable
برنامه زمانی
lagged
تاخیر زمانی
lag
تاخیر زمانی
flashback
وقفه زمانی
flashbacks
وقفه زمانی
time pressure
فشار زمانی
pressure of time
فشار زمانی
timetabling
برنامه زمانی
timetables
برنامه زمانی
mechanical time fuze
ماسوره زمانی
timetabled
برنامه زمانی
no longer
نه دیگر
[زمانی]
no longer
نه بیشتر
[زمانی]
time sharing
اشتراک زمانی
throughput time
اشتراک زمانی
timer switch
کلید زمانی
time base
مبدا زمانی
discrete time
با گسستگی زمانی
time constant
ثابت زمانی
time dilation
پارادوکس زمانی
time lag
تاخیر زمانی
temporal sign
علامت زمانی
time disorientation
گم گشتگی زمانی
time limits
محدوده زمانی
time limits
محدودیت زمانی
spatiotemporal
فضایی و زمانی
time scale
مقیاس زمانی
time scales
مقیاس زمانی
timeline
تسلسل زمانی
temporal maze
ماز زمانی
time lag
فاصله زمانی مرده
chronological
دارای ربط زمانی
high burst
تیر زمانی بالا
serve time
<idiom>
زمانی رادرزندان بودن
monsoons
باد وباران زمانی
vintage model
الگوی مقطع زمانی
time lags
فاصله زمانی مرده
input time constant
ثابت زمانی اولیه
cross sectional data
داده ها در یک مقطع زمانی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com