Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 28 (3 milliseconds)
English	Persian
He had a cigar between his lips .	یک سیگار برگ گذاشته بود گوشه لبش
Other Matches
cigar	سیگار
no cigar <idiom>	موافق نبودن ،رد کردن
I have cigar	من یک سیگار برگ دارم.
cigar	سیگار برگ
cigar case	قوطی سیگار
cigar holder	چوب سیگار
cigar shaped	دوسرتیزچون سیگار
cigar band	نوارسیگار
lips	واحد اندازه گیری سرعت برای کامپیوترهای نسل پنجم
lips	استاندارد و اندازه گیری توان پردازش از موتور واسط
lips	Second Per LogicalInferences
To pout ones lips .	لب غنچه کردن
to purse one's lips	قهر کردن
To lick ones lips .	شکم خود را برای چیزی صابون زدن
to escape one's lips	از دهان کسی در رفتن
my lips are sealed	لبهایم رابسته اند
ripe lips	لبهای قرمز
he did not open his lips	لب نگشود
red lips	لبهای قرمز
purse the lips	بستن لبها
he did not open his lips	دهان نگشود سخن نگفت
he did not open his lips	خاموش ماند
I licked my lips [in anticipation] .	دهنم آب افتاد.
From your lips to God's ears! <idiom>	امیدوارم که حق با شما باشد، اما من کمی شک و تردید دارم.
He licked ( smacked ) his lips .	لب ودهنش آب افتاد ( از روی لذت وخوشی )
commissure of lips of mouth	سطحاتصالدولب
smile played on his lips	تبسم برلبانش بوسه میزد

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com