Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 77 (5 milliseconds)
English
Persian
Here are my car registration papers.
بفرمائید این مدارک مالکیت اتومبیل من است.
Other Matches
registration
ثبت
registration
ثبت نام
registration
ثبت تیر
registration
ثبت کردن
registration
ثبت تیر کردن
registration
اسم نویسی موضوع ثبت شده
registration
نام نویسی
impact registration
ثبت تیر بروش مرکز اصابت
registration code
قانون ثبت اسناد
registration fees
حق الثبت
registration fire
تیر ثبت تیر
image registration
ترام تصویر
image registration
ثبت تصویر
graves registration
ثبت قبور عملیات ثبت و ضبط قبور
impact registration
ثبت مرکز اصابت
registration numbers
تعداد دفعات ثبت تیر
registration number
شماره نقطه ثبت تیر
registration fire
اجرای تیر دقیق برای ثبت تیر کردن
registration of documents
ثبت اسناد
registration numbers
شماره نقطه ثبت تیر
registration number
تعداد دفعات ثبت تیر
registration form
فرم ثبت نام
Registration . Enrollment.
اسم نویسی ( ثبت نام )
registration of player
نامنویسی بازیگران
registration of marriage
ثبت ازدواج
registration of fire
نقطه ثبت تیر
center of impact registration
ثبت مرکز اصابت
registration of documents and lands
اداره ثبت اسناد و املاک
vehicle registration office
اداره راهنمایی و رانندگی
papers
روزنامه
papers
سفته برات
papers
روشی که در آن نوار کاغذ وارد ماشین میشود
papers
یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
papers
اوراق بهادار
papers
کاغذ
papers
اوراق
papers
ورق کاغذ
papers
ورقه
papers
جواز پروانه
papers
مقاله
papers
روی کاغذ نوشتن
papers
ورقه مشخصات کشتی
papers
چاپ کردن
papers
کاغذ طولانی که داده روی آن ضبط میشود به صورت نقاط پانچ شده
papers
روی کاغذاوردن
papers
وسیلهای که نوار کاغذ پانج شده را می پذیرد و اطلاعات پانج شده و ذخیره شده روی آن را به سیگنال هایی تبدیل میکند که کامپیوتر میتواند پردازش کند
papers
وسیلهای که سوارخ ها را در نوار کاغذ پانچ میکند تا داده را منتقل کند
papers
ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
papers
محفظهای که کاغذ چاپگر را در خود نگه می دارد
papers
حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
papers
درکاغذ پیچیدن
papers
روش حرکت دادن کاغذ به جلو
Would you mind filling in this registration form?
آیا ممکن است این فرم را پر کنید؟
walking papers
<idiom>
برگه اخراج
walking papers
ورقه خاتمه خدمت
he writes for the papers
برای روزنامه هامقاله مینویسد
negotiable papers
اوراق بهادار
application papers
مدارک درخواستنامه
White Papers
کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
White Papers
کتاب سفید
to send in one's papers
کناره گیری از کار کردن استعفا دادن
there is a rush for the papers
مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
commerical papers
اسناد تجارتی
mercantile papers
برگهای بهاداربازرگانی
commerical papers
اوراق تجارتی
negotiable papers
اوراق قابل انتقال
please send me the p papers
خواهشندم سوابق یاپرونده انرابرای من بفرستید
commercial papers
اوراق تجارتی
clearance papers
اسناد خروج کشتی از بندر
White Papers
گزارش هیئت دولت نامه سفید
secret papers
اسناد سری
secret papers
اوراق سری
ship papers
اسناد کشتی
ship's papers
اسناد حمل
To mark the examination papers .
ورقه های امتحان رانمره دادن
He put his papers in order before going to bed .
قبل ازخوابیدن کاغذهایش را مرتب کرد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com