Dictiornary-Farsi | I couldnt get to sleep last night. | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
I couldnt get to sleep last night.	دیشب خوابم نمی برد


Other Matches

I just couldnt go back to sleep again.	خواب از سرم پرید.
Much as I tried , I couldnt do it . I simply couldnt do it .	هر چه سعی کردم نشد
I couldnt agree with you more! <idiom>	قربان دهنت. [چه خوب گفتی]
I couldnt agree with you more .	آی گفتی . قربان دهنت
I couldnt find the way back.	نتوانستم راه بر گشت را پیدا کنم
She couldnt care less . she is totally unconcerned .	عین خیالش نیست
I couldnt (failed to) get that long- cherished wish.	داغش به دلم ماند
He couldnt care less. He doesnt give (care)a damn.	عین خیالش نیست
sleep out	بیرون خوابیدن
to go to sleep	خوابیدن
get off to sleep	خواب رفتن
sleep on it <idiom>	به چیزی فکر کردن ،به چیزی رسیدگی کردن
get off to sleep	خواب کردن خواباندن
go to sleep	اصطلاحی برای توقف کامیپوتریا عدم امکان انجام عملی توسط کامپیوتر به دلیل گرفتار شدن در یک حلقه نامحدود
sleep	خواب
sleep	پیش از انجام کاری
sleep	وضعیت سیستم که منتظر سیگنال است
sleep in	درمحل کار خود جای خواب داشتن
sleep	خوابیدن
sleep	خواب رفتن خفتن
sleep out	در محلی غیراز محل کار خود خوابیدن
beauty sleep	خواب پیش از نیمه شب
beauty sleep	خواب اضافی
i did not sleep a wink	چشم بهم نزدم
i did not sleep a wink	مژه بهم نزدم
to sleep away one's time	بخواب گذراندن
i read him to sleep	برایش خواندم تا خوابش برد انقدر خواندم تا خوابش برد
to sleep fast	خواب خوش
to sleep sound	خواب راحت یاسنگین رفتن
to sleep fast	رفتن
to sleep off my headach	باخواب سردردرابرطرف کردن
to sing to sleep	با اواز یا لالایی خوابندن
paradoxical sleep	خواب تناقضی
profound sleep	خواب سنگین
sleep center	مرکز خواب
sleep deprivation	محرومیت از خواب
sleep spindles	دوکهای خواب
sleep talking	خواب گفتاری
sleep walker	خوابیده شب روان
sleep walking	خوابیده گردی
sleep walking	خوابیده روی انتقال نومی
sleep was lost to me	خواب بمن حرام شد
they sankto sleep	خوابشان برد
sleep walker	خوابیده رو
to lull to sleep	خواب کردن
to lull to sleep	خواباندن
to rock to sleep	خواب کردن
to rock to sleep	جنباندن
beauty sleep	قیلوله
Beauty sleep .	خواب ناز
to lose sleep over something [someone] <idiom>	بخاطر چیزی [کسی] دلواپس بودن [صطلاح روزمره]
deep sleep	خواب عمیق [روانشناسی]
cat sleep	چرت روی صندلی
deep sleep	مراحل سوم و چهارم خواب [روانشناسی]
to sleep like a baby <idiom>	مثل نوزاد راحت و بی دغدغه خوابیدن
to break the sleep	از خواب بیخواب کردن
to lose sleep over something [someone] <idiom>	بخاطر چیزی [کسی] نگران بودن ا [صطلاح روزمره]
She wept herself to sleep .	آنقدر گریه کرد تا خوابش برد
He eats and sleep little .	کم خواب وخوراک است
broken sleep	خواب بریده بریده
he hummed me to sleep	زمزمه کرد تا من خوابم برد با زمزمه مرا خوابانید
To sleep on ones side.	روی پهلو خوابیدن
sleep a wink <idiom>	یه لحظه چشم روی هم گذاشتن
I didnt get much sleep.	زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
Sleep (lie down) on your back.	به پشت بخوابید
I didnt sleep a wink.	خواب به چشمم نیامد
He will not sleep in a place which can get wt unde. <proverb>	جایى نمى خوابد که آب زیرش برود .
sweet words (voice,sleep	کلمات ( صدا خواب )شیرین
slow-wave sleep [SWS]	خواب عمیق [روانشناسی]
slow-wave sleep [SWS]	مراحل سوم و چهارم خواب [روانشناسی]
The Watchmans sleep is the thiefs lantern . <proverb>	چراغ دزد خواب پاسبان است .
To take a night off .	یک شب از کار مرخصی گرفتن
first night	گشایش شب
first night	شب افتتاح
first night	شب اول
to night	امشب
the night before last	پریشب
he went by night	شبانه رفت
all night	همه شب
at night	در شب
at night	شب هنگام
all night	در تمام شب
night	شب
his almost night	تقریباشب است
his almost night	نزدیک شب است
night	غروب
last night	دیشب
night	تاریکی
last night	شب گذشته
night	شب هنگام برنامه شبانه
d. and night	شبانه روز
d. and night	شب و روز
guest night	شب مهمانی
he did not est all night	درتمام شب ارام نگرفت
opening night	شباولیناجراییکقطعههنری
good night	شب بخیر
good night	شب شما خوش
fly by night	شخص کوتاه عمر
stag night	مهمانیمردانهکهفردایروزعروسیبرگزارمیشود
night and day	شبانه روز
I had a dream last night.	دیشب خواب دیدم
night and day	شب و روز
fly by night	طالب سود انی
night shift	شیفتشب شبکار
night porter	پذیرششبهتل
bonfire night	شبپنجمنوامبرکهدرآنجشنوآتشبازیبرپامیکنند
i was up late last night	بودم
i was up late last night	دیشب تا ان موقع هنوزنشسته
we made a night of it	چه شب خوشی گذراندیم چه شبی کردیم
what a night we made of it	چه شبی کردیم چه شبی گذراندیم
one-night stands	رابطهی جنسی یک شبه نه مداوم
night-watchman	توپزن پایان مسابقه کریکت
he outwatched the night	شب بپایان رسیدو او همچنان بیداربود
he did not est all night	همه شب نیارمید
one-night stand	نمایش یک شبه
one-night stand	برنامهی یک باره
one-night stand	تک برنامه
one-night stands	نمایش یک شبه
one-night stands	برنامهی یک باره
one-night stands	تک برنامه
one-night stand	رابطهی جنسی یک شبه نه مداوم
in noon of night	در نیمه شب
Good night.	شب بخیر
He vanished into the night.	در سیاهی شب نا پدید گشت
night waking	شب زنده داری
night owls	ادم شب زنده دار
night owl	ادم شب زنده دار
fly-by-night	شب گریز
fly-by-night	ادم شبرو
night-watchmen	توپزن پایان مسابقه کریکت
I was up all night in my bed.	من تمام شب را در تخت خوابم بیدار بودم.
accommodation for the night	خوابگاه برای یک شب
night migrant	شب کوچنده [پرنده شناسی]
night watchman	توپزن پایان مسابقه کریکت
night-time	هنگام شب
night time	هنگام شب
night school	اموزشگاه شبانه
night schools	اموزشگاه شبانه
On Sunday night.	شب یکشنبه
Can you stay over night?	می توانی شب را با ما (نزد ما ) بمانی ؟
night assault	شبیخون
night attack	شبیخون
before mid night	قبل از نیمه شب
Where do you want to go this time of night ?	این وقت شب کجا می خواهی بروی ؟
I went hungry last night .	دیشب گرسنه ماندم
Could you put us up for the night ?	ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟
day and night <idiom>	شب وروز پشت سرهم
fly-by-night <idiom>	نامطمئن (کار،شفل)
night vase	قاروره
What is the price per night?	قیمت برای یک شب چقدر است؟
Good night	شامگاهان نیکو
live out the night	شب را بسر بردن
night table	پاتختی
night raven	مرغ شب خوان
night raven	مرغ حق
night partol	عسس
night order	دستورات شبانه
night order	دستور شبانه
night operations	عملیات شبانه
night of ignorance	شام جهل
night of ignorance	شام نادانی
night moans	نالههای شب تا صبح
night robe	لباس خواب
night season	هنگام شب
night suit	جامه خواب
night stick	چوب باتون
night piece	دورنمای شب
night stick	باتون
night soil	برازی مستراح
night soil	سواد
night soil	کثافات مبال
night shirt	پیراهن خواب مردانه یاپسرانه
night season	شب هنگام
night long	از سر شب تا بامداد
night line	ریسمان ماهی گیری شبانه
night gown	خواب جامه
night gown	جامه خواب زنان و کودکان پیراهن خواب
night glass	دوربین شب
night flying	شب پرواز کن
night flying	در شب
night flying	پرواز
night eyed	شب بین
night eyed	روز کور
night effect	تاثیرات تغییر جریان مغناطیسی در شب
night hag	بختک
night hag	خفتک سکاچه
night hag	کابوس
night light	روشنایی شب
night light	شمع کوچک که شب هنگام دراطاق بیماران برافروزند چراغ شب
night landing	پیاده شدن درساحل در شب
night landing	فرود شبانه
night interception	استراق سمع شبانه
night clothes	لباس خواب جامه شبانه برای تو خانه
night interception	رهگیری شبانه
night hag	فرنجک
night dress	جامه خواب پیراهن خواب خواب جامه
night interception	کمین شبانه
night blind	شبکور
night boat	قایق اماده
night brawler	شب دعوا کن