Dictiornary-Farsi | I have a credit card. | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 205 (9 milliseconds)

English	Persian
I have a credit card.	من کارت اعتباری دارم.


Search result with all words

credit card	کارت یاورقه خرید نسیه
credit card	کارت اعتباری
credit card wallet	کیفکارتاعتباری
Can I pay by credit card?	آیا میتوانم با کارت اعتباری پرداخت کنم؟
Other Matches

credit	درستون بستانکار وارد کردن
credit	اعتقاد کردن
credit	ستون بستانکار نسیه
credit	ابرو
credit	اعتبار
on credit	نسیه
credit	امتیاز
credit	وعده مهلت
credit	نسیه
credit	بستانکار
credit	ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
credit	خرید وفروش اعتباری
credit	نسبت دادن
credit	اعتبار مالی
It is to our credit.	باعث روسفیدی ماست
under the credit	تحت اعتبار
credit	طلب
on credit	پسادست
credit available	اعتبار قابل استفاده
credit	اجل
letter of credit	اعتبارنامه
credit tightness	انقباض اعتباری
credit tightness	کمبود اعتباری
letter of credit	اعتبار اسنادی
letter of credit	برگه اعتبار
requirements of the credit	شرایط اعتبار
credit squeeze	کاهش دادن اعتبار
credit squeeze	کاهش مقدار اعتبار
credit squeeze	کاهش حجم اعتبار
credit system	نظام اعتباری
credit system	فروش اعتباری
credit term	مدت اعتبار
cumulative credit	اعتبار تراکمی
credit transaction	معاملات موجل
issuing of the credit	افتتاح اعتبار
investment credit	اعتبار طویل المدت
factoring of credit	نمایندگی اعتبار
expenditure credit	اعتبار هزینه
expenditure credit	اعتبار مصرف
ervolving credit	اعتبار قابل تجدید
ervolving credit	اعتبار گردان
enter to someone's credit	به بستانکار حساب کسی گذاشتن
documentary credit	اعتبار اسنادی
irrevocable credit	اعتبار غیر قابل برگشت
credit union	موسسهای که به اشخاص کم درامد وام های کوچکی میدهد
credit transaction	معاملات استمهالی
issuance credit	صدور
issuance credit	گشایش
issuance credit	افتتاح اعتبار
letter of credit	ورقه اعتبار
factoring of credit	عاملیت اعتبار
issue a credit	افتتاح اعتبار
grant a credit	اعتباری را اعطا کردن
credit squeeze	سیاست انقباض اعتبار
counter credit	اعتبار متقابل
countervailing credit	اعتبار متقابل
countervailing credit	اعتبار اتکائی
credit purchase	خرید نسیه
credit money	پول اعتباری
credit market	بازار اعتباری
credit a sum to someone	مبلغی را به حساب بستانکارکسی گذاشتن
credit advice	اعلامیه بستانکار
credit application	تقاضای گشایش اعتبار
credit expansion	گسترش اعتبار
credit facilities	تسهیلات اعتباری
credit institution	موسسه اعتباری
credit instrument	اسناد اعتباری
credit instrument	ابزار اعتباری
credit insurance	بیمه اعتبار
credit insurance	بیمه نمودن اعتبار
credit line	حد اعتبار
credit rating	درجه بندی اعتبار
credit rating	میزان اعتبار
credit someone with a sum	مبلغی را به بستانکار حساب کسی گذاشتن
credit sale	بیع نسیه
credit sale	نسیه فروختن
credit sale	فروش غیرنقدی
credit sale	فروش قسطی
credit sale	اعتبار در معامله
credit balance	مانده بستانکار
confirmed credit	اعتبار تائید شده
credit sale	فروش نسیه
constructive credit	اعطای پایان نامه افتخاری به کسی
consumer credit	اعتبار مصرف کننده
consumer credit	اعتباربرای خرید کالاهای مصرفی
consumption credit	اعتبار مصرفی
credit rationing	جیره بندی اعتباری
credit rating	رتبه بندی اعتباری مشتریان
credit line	حد امکان خریدنسیه
letter of credit	اعتبار نامه بانکی
(buy something) on credit <idiom>	بدون پول چیزی راخریدن
revolving credit	اعتبار قابل تجدید
credit terms	شرایط اعتبار
revolving credit	اعتبار گردان
credit transfer	انتقال اعتبار
credit transfer	پرداخت ازطریق انتقال
credit transfers	انتقال اعتبار
credit transfers	پرداخت ازطریق انتقال
revocable credit	اعتبار قابل برگشت
credit cards	کارت یاورقه خرید نسیه
credit cards	کارت اعتباری
credit note	اعلامیه بستانکاری
credit note	صورت وضعیت اعتباری
credit note	سند بدهی
roll over credit	اعتبار گردان
sell on credit	نسیه فروختن
I did the work ,but he got the credit.	کار رامن انجام دادم ولی امتیازش ر ااوگرفت
credit account	حساب اعتباری
validity of the credit	معتبر بودن یا پادار بودن اعتبار
transferable credit	اعتبارقابل واگذاری
transferable credit	اعتباراسنادی قابل انتقال
transferable credit	اعتبار قابل انتقال
trade credit	اعتبار تجاری
to give credit to	باورکردن تصدیق کردن
to give credit to	اعتباردادن
tax credit	اعتبار مالیاتی
social credit	تصادی معرفی شده است
short credit	اعتبار کوتاه مدت
settlement of credit	تسویه اعتبار
credit notes	اعلامیه بستانکاری
credit notes	صورت وضعیت اعتباری
ammunition credit	سهمیه مهمات ذخیره
pyramid of credit	هرم اعتبارات
open credit	اعتبار بدون ضمانت نامه
bed credit	تعداد تختخوابی که دربیمارستان به هر یکان یاسازمان اختصاص داده میشود
call for ..... under the credit	درخواست کردن ..... تحت اعتبار
assignable credit	اعتبار قابل انتقال
assignable credit	اغتبارقابل واگذاری
budget credit	اعتبار بودجه
bail credit	اعتبار تحت ضمانتنامه
bank credit	اعتبار بانکی
blank credit	اعتبار نامحدود
credit note	برگ بستانکار
ammunition credit	سهمیه مهمات
movement credit	وقت پیش بینی شده و تعیین شده برای حرکت یک ستون
on credit month's	وام با وعده ..... ماهه
open credit	اعتبار نامحدود
credit notes	سند بدهی
ration credit	تضمین سلامت مواد غذایی جیره ارتش
acceptance credit	اعتبار قابل استفاده به وسیله قبولی نویسی
credit notes	برگ بستانکار
advising of credit	ابلاغ اعتبار
man of credit	شخص معتبر
movement credit	نوبت حرکت
agricultural credit	اعتبار کشاورزی
credit for an unlimited period	اعتبار برای مدت نامحدود
multipe expansion of credit	استنباط مضاعف اعتبارات حقی که خزانه داری کل درقبول چک امانتی به مقداری بیش از ذخیره و اعتبار خوددارد
A cash ( credit ) transaction .	معامله نقدی ( اعتباری )
unconfirmed letter of credit	اعتبار اسنادی تایید نشده
volume of bank credit	حجم اعتبارات بانکی
confirmed irrevocable credit	اعتبار غیر قابل برگشت تائیدشده
credit system of supply	سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
reinstatement of revolving credit	اعتبار گردانی را تجدید کردن
deferred payment credit	اعتبار برای پرداختهای معوق
revocable letter of credit	اعتبار قابل برگشت
revocable letter of credit	اعتبارقابل فسخ
equivalent knowledge credit	تصدیق دانش علمی
equivalent knowledge credit	تصدیق اعتبار علمی
expiry date of the credit	تاریخ انقضای اعتبار
terms and conditions of the credit	ضوابط و شرایط اعتبار
irrevocable letter of credit	اعتبار اسنادی غیرقابل برگشت
red clause credit	اعتبار با ماده قرمز
constructive school credit	بورس تحصیلی برای پرسنل شایسته نظامی
confirmed letter of credit	اعتبار اسنادی تایید شده
greetings card	کارتتبریک
card	برگ
ID card	کارت شناسایی
ID card	شناسنامه
card	خط ی از اطلاعات پانچ شده درباره یک حرف که موازی با قسمت کوتاه تر کارت است
card	بخشی از حافظه که حاوی نمایش داقیق اطلاعات روی کارت است
card	برنامه کوتاهی که داده را از کارت پانچ به حافظه اصلی منتقل میکند
card	کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
card	ورقه نصب مواد که روی آن قط عات الکترونیکی قابل نصبند
card	مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود.
card	پنبه زنی
card	ترکیبی از سوراخهای پانچ شده که معرف حروف روی پانچ کارت است
card	وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
card	قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
card	ماشینی که در کارت پانچ سوراخ ایجاد میکند
card	فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود
card	وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
card	کارتی با سوراخهای پانچ شده روی آن برای نمایش داده
card	وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
card	تختهای که شامل درایو دیسک سخت است و نیز واسطهای مورد نیاز الکترونیکی که قابل ورود به سیستم هستند
card	بخشی از ستون کارت که برای یک نوع داده در نظر گرفته شده است
card	سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد
card	مین فلز برای تختههای مدار
card	روشی که در آن سطرها و ستون ها طوری مرتب می شوند که نشان دهنده فیلدهای دادهای و حروف در کارت پانچ باشند
card	کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
card	تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
card	یک کارت پانچ
card	امتیاز معین را درهربخش ازبازی بدست اوردن
card	ورق
card	برگه
card	مقوا
card	کارت
card	ماشین پرداخت پارچه
card	کارت ویزیت بلیط
card	ورق بازی کردن
card	کارت تبریک کارت عضویت

I have a credit card.

من کارت اعتباری دارم.