Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 62 (5 milliseconds)
English	Persian
I often confuse the twin brothers .	من این دوقلوها رااغلب باهم عوضی می گیرم
Other Matches
the twin brothers	برج جوزا
the twin brothers	جوزا
the twin brothers	دو پیکر
confuse	مغشوش شدن
confuse	گیج کردن
confuse	اسیمه کردن
confuse	دست پاچه کردن
confuse	باهم اشتباه کردن
Dont confuse me.	حواسم را پرت نکن
brothers	اخ
brothers	برادر
brothers	همقطار
half-brothers	برادر ناتنی
brothers-in-law	شوهر خواهر
blood brothers	برادر هم خون
blood brothers	برادر خوانده
brothers and sisters	اخوه
half-brothers	برادر امی یا ابی
brothers-in-law	هم داماد
brothers-in-law	برادرشوهر
brothers-in-law	برادر زن
brothers-in-law	باجناق
When brothers quarrel, only fools believe. <proverb>	برادران جنگ کنند ابلهان باور کنند.
You can teel they're brothers, they're like two peas in a pod.	با یک نگاه می توان تشخیص داد که برادرند، مثل سیبی هستند که از وسط دو نیم کرده باشند.
twin	هم شکمان زوج
twin	دوتا
twin	دوقلو
twin	توام کردن
twin	جفت
twin	ماکت
twin	جوزا
twin	همزاد
twin	جفت کردن
twin	توام
twin beds	تختخواب یکنفره
twin bed	تختخواب یکنفره
twin beds	دو تخت
twin sideband	ارتباط رادیویی دو باندی یا دوعنصری
twin-sets	ژاکت دوگانه
twin skis	چوباسکیجفتی
twin tub	ماشینلباسشوئیدوقلو
twin-bedded	اتاقدوتخته
twin plug	دو شاخه وسایل برقی
identical twin	دوقلوهایهمجنس
twin lever	اهرم دوبل
twin bill	دو مسابقه توام در یک برنامه
twin cable	کابل دو قلویی
siamese twin	یکی از دو قلوهای بهم چسبیده
twin check	بررسی توام
twin check	مقابله توام
twin children	دو بچه دوقولو یا همزاد
twin conductor	دو سیمه
twin conductor	هادی دوبل
twin deck	پل دو طبقه ناو
siamese twin	هیولای زوج
I'd like a room with twin beds.	من یک اتاق با دو تخت میخواهم.
flat twin engine	موتور بوکسر دو سیلندر موتور سیلندر متقابل با دوسیلندر
twin jet blowpipe	مشعل دو شعله
co twin control method	روش کنترل با دو قلوها
twin-lens reflex camera	لنزدوتاییانعکاسدوربین
Dont confuse the issue . Dont get it all mixed up .	شلوغش نکن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com