Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
Other Matches
small scale integration
مجتمع سازی در مقیاس کوچک
wafer scale integration
یک قطعه بزرگ که از مدارهای مجتمع کوچکتر تشکیل شده است که بهم وصل هستند
small scale integration
قطعه
very large scale integration
مجتمع سازی در مقیاس بسیار بزرگ
large scale integration
مجتمع سازی در مقیاس بزرگ
very large scale integration
قطعه
medium scale integration
مدار مجتمع با دو قطعه
medium scale integration
مجتمع سازی در مقیاس متوسط
ultra large scale integration
مجتمع سازی در مقیاس ماوراء بزرگ
super large scale integration
قط عه
integration
انجام چندین عمل با هم
integration
انتگرال گیری
integration
یکی کردن و بهم پیوستن پیوستگی اجزاء
integration
یکپارچگی
integration
یکپارچگی اتحاد عناصر مختلف اجتماع
integration
انضمام
integration
ائتلاف
integration
مجتمع سازی
variable of integration
متغیر انتگرال
[ریاضی]
Constant of integration
ثابت انتگرال گیری
[ریاضی]
integration by parts
انتگرال گیری جز به جز
[ریاضی]
integration by parts
انتگرال گیری جز به جز
[فیزیک]
economic integration
یکپارچگی اقتصادی
economic integration
همبستگی اقتصادی
horizontal integration
ادغام افقی
horizontal integration
تمرکز افقی
horizontal integration
انضمام افقی
radius of integration
شعاع ترکیب عمل جنگ افزارهای معمولی با جنگ افزار اتمی
personality integration
یکپارچگی شخصیت
seamless integration
فرایندشامل کردن وسیله بانرم افزارجدیددر سیستم بدون مشکل
vertical integration
ادغام عمودی
social integration
یکپارچگی اجتماعی
double integration method
روش انتگرال دوبل
rate integration gyro
ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
battery integration end radar display
equipment
battery integration end radar display
وسایل توزیع اتش الکترونیکی پدافند هوایی و رادارهای مربوطه
scale down
کاهش تدریجی
scale down
کاهش
t scale
مقیاس T
two scale
دودویی
y scale
در عکس هوایی مایل مقیاسی خطی است که موازی با خط محوراصلی عرضها کشیده میشود
z scale
مقیاس " زی "
z scale
نوعی مقیاس خطی روی عکس هوایی مورب که برای اندازه گیری ارتفاع اشیاء به کار می رود
scale down
به نسبت ثابت
scale down
کاهش مقیاس
scale value
ارزش مقیاسی
scale up
افزایش مقیاس
scale up
افزایش به نسبت ثابت
scale up
افزایش
two scale
دو مقیاسی
to scale up or down
مقیاس چیزیرابزرگتر یاکوچکتر کردن
to scale down
پایین اوردن ومطابق مقیاس قراردادن
f scale
مقیاس اف
x scale
مقیاس طولی عکس
k scale
مقیاس ک
x scale
در عکس هوایی مایل مقیاس خطی است که موازی با خط افق حقیقی عکس کشیده میشودc
scale
قپان
scale
شاخص
scale
مقیاس گذاشتن
scale
میزان مقیاس درجه
scale
طبله
scale
طبلک درجه
scale
دسته بندی
scale
فلس پشم
[این عامل اصلی کهنه جلوه نمودن فرش در اثر کنده شدن فلس از سطح پشم در اثر مرور زمان و راه رفتن بر روی فرش می باشد.]
scale
خطکش
scale
کمتریا افزایش نسبت
scale
مشابه 8865
scale
ترازو
scale
جدول
scale
مقیاس نقشه
scale
درجه بندی
scale
حرکت تعادلی ژیمناستیک کندن فلسهای ماهی
scale
مقیاس کردن
scale
ستون درجه رسوب جدار داخلی دیگ بخارناو
scale
قطعه
scale
کار کردن با حجم کوچک یا بزرگ داده
scale
نرخ دو مقدار
scale
ن
m f scale
مقیاس نرینگی- مادینگی
scale
مقیاس
scale
درجه
percentile scale
مقیاس صدکی
scale factor
ضریب مقیاس نقشهای ضریب تبدیل مقیاس نقشه
scale factor
ضریب مقیاس
scale of balance
کپه
numerical scale
مقیاس شماره بندی شده
ordinal scale
مقیاس ترتیبی
numerical scale
مقیاس عددی
nominal scale
مقیاس
scale of preferences
مقیاس رجحانها
nominal scale
شاخص مقیاس اسمی مقیاس غیر واقعی مقیاس تقریبی
nominal scale
مقیاس اسمی
needle scale
حرکت تعادلی روی یک پا
scale of preferences
مقیاس برتریها
photographic scale
مقیاس عکاسی
plateform scale
قپان سکوب دار
plotting scale
خط کش مختصات
return to scale
بازده نسبت به مقیاس
scale armor
زره پولک دار
scale board
تخته نازک
rating scale
مقیاس درجه بندی
range scale
طبله برد مقیاس مسافت جدول مسافت
range scale
طبله مسافت
ration scale
مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
psychological scale
مقیاس روانی
product scale
مقیاس فراورده
precision scale
مقیاس دقیق
point scale
مقیاس امتیازی
ration scale
مقیاس نسبتی
scale factor
مقیاس گذاری
plotting scale
خط کش مسافت یاب
scale factor
پیمایش
scale factor
ضریب اندازه
reasonable scale
مخارج متعارفه
height scale
پایهارتفاع
scale leaf
برگقطعهای
transfer scale
پایهانتقال
vernier scale
قالبنمایش
At the rate of . On a scale of .
به میزان
windage scale
مقیاس تصحیح سمت دستگاه درجه
windage scale
مقیاس تغییر سمت
exposure scale
جدول پرتوگیری
[عکاسی]
vertical scale
عقربه نشان دهنده میزان صعود هواپیما عقربه صعود مقیاس ارتفاع
on a grand scale
<adv.>
به مقدار زیاد
Richter Scale
میزان ریشتر
Richter Scale
درجهی ریشتر
kitchen scale
ترازویآشپزخانه
distance scale
مقیاسمسافت
depth scale
مقیاسعمیق
cine scale
صفحهنشانگر
Celsius scale
درجهیسیلیوس
belly scale
شکمصاف
aperture scale
دهانهمقیاسدرجه
altitude scale
ارتفاعدیجیتالی
latitude scale
مقیاسجغرافیایی
letter scale
مقیاسنامهها
on a grand scale
<adv.>
در مقیاس بزرگ
splash scale
طبلهای که انحراف ترکش گلوله را از هدف با ان اندازه گیری می کنند
graduated scale
ترازویدرجهدار
site scale
دستگاه تراز توپ
site scale
طبله تراز
sight scale
مقیاس نشانه روی
sight scale
طبله نشانه روی
tempo scale
میزانتمپو
scale of weights
جدول وزنهایی که اسب مسابقه باید تحمل کند
scale of project
وسعت طرح
scale of project
اندازه طرح
stanine scale
مقیاس نه بخشی
swan scale
تعادل ژیمناست روی یک پاروی چوب موازنه
transverse scale
مقیاس عرضی
tonal scale
مقیاس صوتی
to turn the scale
قطعی بودن
to turn the scale
قاطع بودن
to sink in the scale
در مقام تنزل کردن
to sink in the scale
پایین رفتن
to scale awall
بالارفتن ازدیوار
the scale preponderates
کفه ترازو پایین میرود
temperature scale
مقیاس دما
spectral scale
مقیاس طیفی
scale of production
مقیاس تولید
full scale
باندازه کامل بمقیاس کامل
deflection scale
طبله سمت
deflection scale
طبله مقیاس سمت
deflection scale
مقیاس سمتی
cumulative scale
مقیاس تراکمی
coordinate scale
گونیا
coordinate scale
گونیای مختصات
conversion scale
مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
conversion scale
مقیاس خطی
clerk of the scale
متصدی توزین سوارکار ووسایلش پس از مسابقه
chromatic scale
مقیاس نیم پردهای
centigrade scale
مقیاس سانتی گراد
binary scale
مقیاسی که 2 ماخذ عددشماری انست نه 10
beaufort scale
سیستم اعداد برای مشخص کردن شدت باد
derived scale
مقیاس اشتقاقی
diseconomies of scale
عدم صرفه جوئی به مقیاس
full scale
تمام عیار
fahrenheit scale
مقیاس فارنهایت
explosive scale
مدار موادمنفجره مصرف شده درپرتاب گلوله
explosive scale
مدار منفجره
engineer's scale
خط کش محاسبه مهندسی
engineer's scale
خط کش مهندسی
elevation scale
طبلک درجه
elevation scale
مقیاس درجه
economies of scale
صرفه جوئیهای مقیاس
economies of scale
صرفه جوئیهای تولید انبوه
economic of scale
کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
dispersion scale
طبله مخصوص تصحیح پراکندگی مقیاس پراکندگی میزان پراکندگی
large-scale
نسبتا زیاد بمعیار وسیع
beam scale
توازن تیر
baume scale
مقیاس بومه
large scale
مقیاس بزرگ
large scale
در مقیاس بزرگ
large scale
نسبتا زیاد بمعیار وسیع
large scale
بمقدار زیاد
small-scale
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small-scale
بمقیاس کم
small-scale
بمقدار کم
small scale
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small scale
مقیاس کوچک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com