Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 97 (6 milliseconds)
English	Persian
It has built up quite a reputation.	اسمش خوب دررفته
Other Matches
reputation	اوازه
reputation	اشتهار
reputation	ابرو
reputation	معروفیت
reputation	عرض
reputation	ابرو خوشنامی
reputation	اعتبار
of reputation	معتبر
of reputation	مشهور
reputation	شهرت
He stained his reputation .	آبرو وحیثیتش را لکه دار کرد
good reputation	با آبرو
bad reputation	سوء شهرت
what impaired his reputation	چه چیز به ابرو
what impaired his reputation	وی اسیب زد
He fouled his reputation .	گند زد به آبرو ؟ حیثیت خودش
to damage somebody's good reputation	به شهرت کسی خسارت زدن
I have pledged ( staked ) my reputation on it .	شهرتم را درگروی اینکار گذاشته ام
It is not much of a reputation (status symbol) for one.	اینهم برای آدم شهرت نشد
To build up a reputation . To make a name.	شهرتی بهم زدن
to tarnish something [image, status, reputation, ...]	چیزی را بد نام کردن [آسیب زدن] [خسارت وارد کردن] [خوشنامی ، مقام ، شهرت ، ... ]
To be world famous . To enjoy an international reputation.	شهرت جهانی داشتن
built in	وسیلهای که از ابتدای ساخت روی دستگاه سوار شده باشد
well-built	خوشاستیل - خوشساخت
built into	که هنوز بخش فیزیکی سیستم است
new built	تازه ساز
new built	تازه ساخت
built in	توکار
built in	موجود در داخل چیزی
built in	غیر قابل انتقال
built up	پر از ساختمان
built in	جزو ساختمان
built	ساخت
built-in	ی از سیستم است
built-in	تابع مخصوصی که در برنامه پیاده سازی شده است
built-in	تشخیص خطا و بررسی اعتبار به طور خودکار روی داده دریافت شده
built-up	پر از ساختمان
new built	نوساخت نوساز
built	ریخت
built	ترکیب
built-in	غیرقابل انتقال
built-in	نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
purpose-built	تکمنظوره برایمنظوریخاص
purpose-built <adj.>	مفید
purpose-built <adj.>	به درد بخور
the churach built him up	کلیسا اورا تربیت یا تهذیب اخلاق کرد
purpose-built <adj.>	بدرد خور
purpose-built <adj.>	قابل استفاده
purpose-built <adj.>	قابل اجرا
purpose-built <adj.>	عملی
purpose-built <adj.>	مناسب
purpose-built <adj.>	کارکردی
purpose-built <adj.>	سودمند
purpose-built <adj.>	درست
purpose-built <adj.>	شایسته
purpose-built <adj.>	هدفمند
purpose-built <adj.>	اجرا شدنی
purpose-built <adj.>	باصرفه
purpose-built <adj.>	دارای مزیت
built-in microphone	میکروفن
custom-built	آنچه مخصوص یک مشتری ساخته شده است
built in font	فونت توکار
built in engine	موتور تاسیسات
built in check	بررسی توکار
built in check	مقابله توکار
built in aerial	آنتن دستگاهی
brick built	اجر ساز
brick built	اجری
air built	پوچ
air built	هوایی
jerry-built	با بی دقتی روی هم سوار شده
jerry-built	ارزان بناشده
jerry-built	سر هم بندی شده
jerry built	با بی دقتی روی هم سوار شده
jerry built	ارزان بناشده
jerry built	سر هم بندی شده
built in fonts	شکل حروف تعبیه شده
built in function	تابع توکار
built up frog	قطعهای شبیه به قلب که برای ریلها به کار برده میشود
built up frog	قلبی ریل
built up frog	قورباغهای نصب
built up lining	پوشش مرکب
built up section	مقاطع مرکب
coach built	چوبی
custom built	سفارشی
custom built	سفارشی تهیه شده اختصاصی
built up edge	لبه مخصوص نصب
built up crossing	قطعه ریل متقاطع
built in jack	جک مخصوص نصب
built in panel	تابلوی نصب
built in stabilizers	تثبیت کنندههای خودکار
built on sand	سست بنیاد
built on sand	ناپایدار
built up beam	تیر ساخته شده
Rome was not built in a day <proverb>	رم یکشبه بنا نشد
made or built up mast	دگل چند تیکه

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com