English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 146 (8 milliseconds)
English Persian
Much as the snake hates the penny-royal, the herb . <proverb> مار از پونه بدش مى آید در لانه اش سبز مى شود .
Other Matches
A penny saved is a penny earned.. <proverb> یک شاهى پس اندار یک شاهى در آمد است .
hates نفرت داشتن از
hates نفرت
hates نفرت تنفر
hates بیزار بودن کینه ورزیدن
hates دشمنی
somebody up there loves/hates me <idiom> خدایی آن بالاهست که من را درک میکند
herb بوته
herb گیاه
herb علف
herb رستنی
herb شاخ وبرگ گیاهان
He hates my gusts. He detests me . He loathes the sight of me . سایه ام را با تیر می زند ( دشمنی وعداوت )
pot herb سبزی پختنی
herb beer ابجوی که ازگیاه وعلف بسازند
herb bennet بیخ شب بو
willow herb علف خر
herb doctor پزشکی که با داروی گیاهی به مداوا میپردازد
herb spice blend آمیخته ای از ادویه و سبزیجات معطر
snake out خارج کردن کالا از انبار ناو
snake مار
snake مارپیچی بودن
snake مارپیچ رفتن
snake اژدر بنگال
snake دارای حرکت مارپیچی بودن
glass snake نوعی سوسمارمخصوص امریکای جنوبی
garter snake مار بی زهرزنده زای راه راه امریکا
snake bitten مارگزیده
snake dance رقص مارپیچی
grass snake مارحلقه دار
milk snake مار بی زهرخاکستری
plumber's snake فنر یاسیم لوله پاک کن
rat snake مار موش خوار
ring snake مار حلقه دار اروپایی
snake in the grass <idiom> دشمنی که وانمود به دوستی میکند (دشمن دوست نما)
indigo snake snake bull=
king snake انواع مارهای جنس Lampropeltis
snake fence نرده مارپیچ
snake charmer مارگیر
snake charmers مارگیر
snake charmers ساحر مار
water snake مار ابی
snake oil دوای ضدزهرمار
snake oil تبلیغ میکند
snake oil داروهایی که ادم دوره گرد
snake mode روش تعقیب مارپیچی درپدافند هوایی روش پروازمارپیچی هواپیما
snake in the grass خطر نزدیک دوست دو رو
snake in the grass خطر محتمل
snake charmer ساحر مار
To snake the dust off the carpet. خاک قالی را تکان داد (تکاندن )
venomous snake's head سرمارزهری
royal ملوکانه همایونی
royal شاهوار
royal شاهانه
royal خسروانه
royal ملوکانه
royal سلطنتی
royal شاهانه شاهوار
royal پادشاهی
royal agaric گیاهقرچیسلطنتی
royal assent توشیح ملوکانه
prince royal پسر ارشد پادشاه انگلیس
royal flag پرچم سلطنتی
royal honor درجه سلطنتی
royal sinature صحه ملوکانه
royal road اسهل طرق
royal road اسان ترین راه
royal purple رنگ ارغوانی مایل بقرمز سیر
royal progress مسافرت شاهانه
royal poinciana درخت گل طاووس
royal pearl در شاهوار
royal palm نخل بلند جنوب فلوریدا و کوبا
royal honours honour
royal honor امتیازپادشاهی
royal falcon شاهبان
royal falcon شاهین
his royal highness والاحضرت
pair royal سه سر سه طاس یکجور
pair royal سه برگ یکجور
battle royal نزاع سخت کشمکش خصومت امیز
Royal Bokhara فرش سلطنتی بخاراتی [این واژه تجاری به فرش های ترکمنی با کیفیت بالا اطلاق می شود.]
Royal Highness لقبمخصوصخانوادهپادشاهیاملکه
royal blue رنگ ابی مایل بارغوانی روشن
royal flush کارتهایدل
royal antler شاخسلطنتی
royal prerogative حق امتیاز ویژه پادشاه
penny شاهی
penny کوچکترین واحد پول انگلیس وامریکا
not have a penny to one's name <idiom> آهی در بساط نداشتن
main royal sail بادبانسلطنتیاصلی
fore-royal mast دکلاصلیکشتی
double pair royal چهارطاس یکجور
double pair royal چهار برگ یکجور
it received royal assent به توشیح ملوکانه رسید
fore royal sail بالاترینقسمتبادبان
mizzen royal staysail آخرینبادبانسهگوشرویسیم
there is no royal road to learning <proverb> تن به دود چراغ و بی خوابی ننهادی هنر کجا یابی
There is no royal road to learning . <proverb> مقصد علم و دانش را,جاده اى نیست هموار .
a penny for your thoughts <idiom> [طریقه ای پرسش در مورد اینکه طرف مقابل به چی فکر می کند؟]
At last the penny dropped! <idiom> آخرش دوزاریش افتاد! [اصطلاح]
penny farthing دوچرخههایقدیمیکهچرخجلوازعقببزرگتربود
penny-pinching تمرینبرایکمخرجکردنوصرفهجوبودن
In for a penny, in for a pound. آب که ازسر گذشت چه یک وجب چه صد وجب
penny bank صندوق پس انداز
You must account for every penny. باید تا دینار آخر حساب پس بدهی
penny for one's thoughts <idiom> فکرت را به من بگو
At last the penny dropped! <idiom> آخرش متوجه شد که موضوع چه است! [اصطلاح]
He has not a penny to bless himself with . <proverb> یتى یک پنى ندارد که خرج خود کند.
in for a penny, in for a pound <idiom> آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب
scrape penny لئیم
penny gaff نمایشگاه ارزان
penny cress خردل پارسی
penny barber دلاک ارزان یا دینار گیر
penny bank دیناری
penny bank بانکی که تا یک پنی هم میتوان در ان گذاشت
penny a liner کسیکه مقالات ارزان برای روزنامه می فرستد و ازروی سطر شماری پول می گیرد
penny a line ارزان نویس بی مایه
penny a line ارزان
luck penny پولی که بطور دست لاف هنگام خرید و فروش بکسی بدهند
half penny سکه نیم پنی
catch penny قابل تبدیل به پول
penny whistles نی کودکانه
penny whistles نی لبک ساده
penny whistle نی کودکانه
penny whistle نی لبک ساده
penny in the slot سوراخی برای انداختن پول خرد در ان تعبیه شده و پول را در ان می اندازند
penny pinch ذره ذره پول خرج کردن بالئامت خرج کردن
scrape penny خسیس
penny a line پست
peter penny زکات سالیانه که بیشتر به پاپ میداند
penny worth مقدار کم
penny worth بها
penny worth معامله
penny worth سودا
penny worth ارزش یک پنی
penny worth انچه برابر یک پنی میتوان خرید
penny wise صرفه جو
penny wise یک قازی
at a great penny worth به بهای زیاد
at a great penny worth گران
It is not worth a damn ( penny ) . به مفت هم نمی ارزد
penny wise and pound foolish صرفه جو در پنی و ولخرج درلیره
penny wise and pound foolish دینار شناس و ریال شناس
A penny for your thoughts . Whats exactly on your mind ? به چی؟ فکر می کنی ؟چرا در فکری ؟
penny-wise and pound-foolish <idiom> توجه به چیزی کوچک وکم توجهای به چیزهای با اهمیت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com