Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
National Center for Supercomputing Applications
سازمانی که معرفی و ایجاد شبکه جهان گستر را توسط جستجوگر Moscuic Web انجام میدهد
Other Matches
national crime information center
شبکه کامپیوتری FBI که مربوط به جرائم رخ داده درسراسر ایالات متحده امریکا میباشد
applications
درخواست
applications
فرم تقاضا
applications
عرضحال
applications
تقاضا برای چیز
applications
معمولا به صورت نوشته
applications
کاری که یک کامپیوتر انجام میدهد یا مشکلی که حل میکند
applications
برنامه کاربردی استفاده
applications
پیشنهاد ها
applications
اجرا
applications
درخواست نامه پشت کار
applications
استعمال
applications
کاربرد استفاده
applications
کاربرد
applications
اعمال
applications
به کار گماردن استخدام کردن به کار بردن
applications
تقاضای کار
applications
موارد استعمال
scientific applications
کابردهای علمی
applications programmer
برنامه نویس کاربردی
center to center method
روش اتصال مرکز به مرکزعکس هوایی
national
در سطح ملی
national
شهروند
national
تبعه
national
وابسته به قوم یاملتی
national
قومی
national
ملی
national policy
خط مشی ملی
national plan
برنامه ملی
national product
تولید ملی
national planning
برنامه ریزی ملی
national output
تولید ملی
national income
درامد ملی
national infrastructure
سازمان بندی داخلی نیروهای هر ملت در عملیات چند ملیتی
national objectives
هدفهای ملی
national pride
شعوبیه
national loan
وام ملی
national policy
سیاست ملی
national programs
برنامههای ملی
national component
هر کدام از نیروهای مسلح مربوط به هر ملت در عملیات چند کشوری
national wealth
ثروت ملی
national supply
عرضه ملی
national strategy
مجموعه تدابیر سیاسی اقتصادی اجتماعی و نظامی ملی
national strategy
استراتژی ملی
national state
دولت ملی
national spending
مخارج ملی
national sovereignty
حاکمیت ملی
national security
امنیت ملی
national saving
پس انداز ملی
national salute
احترام به پرچم ملی
national round
مسابقه تیراندازی زنان با 84تیر از مسافت 06 متری و42 تیر از05 متری با تیر وکمان
national reserve
پاستگاه ملی
national reserve
اندوختگاه ملی
national investment
سرمایه گذاری ملی
national highway
راه اصلی
national highway
شاهراه
national debt
بدهی ملی
national debt
قرضه ملی
national culture
فرهنگ ملی
national convention
مجمع ملی
national consumption
مصرف ملی
national command
یکان یا قسمت نظامی مربوط به هر ملت در عملیات چندکشور
national capital
سرمایه ملی
national budget
بودجه ملی
national bank
بانک ملی
national asset
دارائی ملی
national assembly
مجلس ملی
national accounting
حسابداری ملی
local national
اهل محل
national debt
قرض ملی
national defence
دفاع ملی
national guard
گارد ملی
national flag
پرچم ملی
national finance
مالیه ملی
national expenditures
مخارج ملی
national expenditures
هزینههای ملی
national ensign
پرچم ملی که روی کشتی نصب میشود
national economy
اقتصاد ملی
national dividend
سود سهام ملی
national demand
تقاضای ملی
national defense
دفاع در سطح ملی
national defense
دفاع ملی
national defence
پدافند ملی
local national
سکنه محلی
foreign national
ملیت خارجی
national service
خدمت ملی
national service
خدمت نظام وظیفه
national anthem
سرود ملی
national mourning
سوگواری ملی
national insurance
بیمه ملی
national anthems
سرود ملی
national parks
باغ ملی
national salute
شلیک 12 توپ به احترام پرچم ملی
foreign national
تبعه خارجی
national government
ائتلافدولت
national park
باغ ملی
national insurance
بیمه اجتماعی
national net income
درامد خالص ملی
national consulative assembly
مجلس شورای ملی
gross national product
تولید ناخالص ملی
national debt burden
بار قرضه ملی
national economic budget
بودجه اقتصادی ملی
army national guard
گارد ملی وابسته به نیروی زمینی
national income analysis
تحلیل درامد ملی
National Health Service
سیستمتفمینسلامتعمومی
national broadcasting network
شبکهجهانیپخشبرنامه
national money income
درامد ملی پولی
national income determination
تعیین درامد ملی
net national income
درامد خالص ملی
net national product
محصول خالص ملی
gross national income
درامد ناخالص ملی
drawen on the national bank
عهده بانک ملی
gross national quality
کیفیت ناخالص ملی
front de liberation national
جبهه ازادی بخش ملی سازمان جنگجویان الجزایرکه در فاصله 4591 تا2691 برای پایان دادن به سلطه فرانسویان در الجزایر
real national income
درامد ملی واقعی
real national income
درامد ملی به قیمت ثابت
member of the national team
عضو تیم ملی
ministry of national defence
وزارت دفاع ملی
ministry of national economy
وزارت اقتصاد ملی
gross national expenditure
هزینه ناخالص ملی
the national consultative assembly
مجلس شورای ملی
front de liberation national
فعالیت می کرد و در حال حاضر تنها حزب سیاسی الجزایر است
gross national product
تولیدناویژه قیمت تولید یک کالا دربازار خاص فرف یک سال مالی
gross national product
محصول ناخالص ملی
national balance sheet
ترازنامه ملی
men's national round
مسابقه مردان در سطح ملی با 84 تیر از 08 متری و 42تیر از 06 متری با تیر وکمان
ministry of national defence
وزارت پدافند ملی
national computer graphics association
انجمن ملی گرافیک کامپیوتری
nominal gross national product
محصول ناخالص ملی اسمی
national educational computing conferenc
جلسه سالیانه فارغ التحصیلان علاقمند به استفاده کامپیوتر در اموزش
potential gross national product
تولید ناخالص ملی بالقوه
real gross national product
تولید ناخالص ملی واقعی
american national red cross
نشان صلیب سرخ امریکا
american national standards institute
سازمانی که استانداردهای نرم افزاری و کامپیوتری از قبیل استانداردهای شبکه و زبانهای سطح بالا را مشخص میکند
american national standards institute
موسسه ملی استانداردهای امریکا
To squander tyhe national wealth.
ثروت ملی را آتش زدن (برباد دادن )
center
تعیین حدودوسیله ایجاد حرارت برای استفاده در هواپیمای بی موتور
center
درمرکز قرارگرفتن
center
وسط ونقطه مرکزی
center
مرکز
center
سانتر
center
میان
off-center
<idiom>
عجیب وغریب
center
تمرکز یافتن
center
متمرکز نقطه اتکاء
center
نقطه گره
center
سوراخ هایی که اطراف مرکز نوار کاغذی پانچ شده اند
center
شخصی که موافب عملیات کامپیوتر مرکزی است
center
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center
قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
center
قرار دادن مناسب نوک خواندن / نوشتن روی دیسک مغناطیسی یا نوار
center
نقط ه میانی چیزی
center
کانونی کردن تمرکز یافتن مرکز
center
کیان
off center
خارج از مرکز
center
متمرکز کردن
center
مجمع
center
گروه مرکزی
reserve center
مرکز احتیاط
provision center
مرکز توشه
luminescent center
هسته لومینسانس
pintle center
مرکز لولای جنگ افزار
primary center
مرکز اولیه
message center
مرکز پیام
relay center
مرکز باز پخش
primary center
مرکز عمده
signal center
مرکز پیام
provision center
مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
reserve center
مرکز اموزش احتیاط
respiratory center
مرکز تنفسی
local center
مرکز محلی
signal center
مرکز مخابرات
shopping center
بازار
shopping center
مرکز فروش
signal center
مرکزارتباطات
training center
مرکز اموزش
school center
مرکز اموزش
information center
مرکز اطلاعات
information center
مرکز جمع اوری اطلاعات
inversion center
مرکز وارونگی
lathe center
مرکز یا محور دوران ماشین تراش
four center arch
قوس جناغی چهار پرگاری
pintle center
نقطه لولا
regional center
مرکز منطقهای
How do I get to city center?
چطور میتوانم به مرکز شهر بروم؟
dead center
<idiom>
کاملا وسط
The city center .
میدان ( مرکز ) شهر
She is the center of attraction .
آن زن همه را بسوی خودش می کشد
whole blood center
مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
vasoconstrictor center
مرکز انقباض عروق
detention center
بازداشتگاه
operation center
مرکز عملیات
nerve center
مرکزفرماندهی
nerve center
مرکز عصبی
sleep center
مرکز خواب
speech center
مرکز گویایی
switching center
مرکز راه گزینی
three center bonding
پیوند سه مرکزی
wheel center
مرکز چرخ
filter center
مرکزتوزیع اطلاعات
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com