Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
Other Matches
electronic funds transfer
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
electronic transfer of data
انتقال الکترونیکی اطلاعات
electronic fund transfer
ارسال الکترونیکی دارائی
point of sale
سیستمی که از ترمینال کامپیوتر در نقط ه فروش سایت برای ارسال الکترونیکی یا کنترل ارسال مشابه قیمت گذاری محصول و.. استفاده میشود
point of sale
محل ای در مغازه برای پرداخت قیمتهای کالاها
at the point of sale
در نقطه فروش
point of sale terminal
ترمینال فروش اطلاعات
the funds
قرضه دولتی سهام وام دولتی
funds
وجوه
the funds
وام دولتی
welfare funds
اعتبارات رفاهی یا بهزیستی اعتبار مربوط به روحیه ورفاه
loanable funds
وجوه وام دادنی
loanable funds
وجوه قابل عرضه به بازار پول
slush funds
پولی که از فروش مواد زاید آشپزخانهی کشتی به دست میآمد
military funds
اعتبار نظامی
cheque without funds
چک بی محل
nonappropriated funds
اعتبارات غیر سازمانی اعتبارات تعهد نشده
mutual funds
شرکتی که بکار خرید سهام شرکتهای دیگر مبادرت کند
The funds collected so far .
وجوهی که تا کنون گرد آوری شده است
company funds
اعتبارات گروهانی
slush funds
بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
military funds
بودجه نظامی
wage funds
مایه دستمزد
stock funds
اعتبار خریدنقدی
sundry funds
اعتبارات متفرقه
stock funds
اعتبار نقدی اماد
sundry funds
اعتبار اموررفاهی متفرقه
pension funds
وجوه بازنشستگی
to raise funds
تهیه وجه یاسرمایه کردن
trust funds
وجوه امانی
unit funds
اعتبارات یکانی
wage funds
وجوه دستمزد
inflow of foreign funds
ورود وجوه خارجی
inflow of foreign funds
ورودسرمایههای خارجی
on sale
فروشی
on sale
در معرض فروش گذاشته شده
sale
فروش
sale
بازار فروش
sale
قابل فروش
sale
بیع
for sale
فروشی
sale
حراج
electronic
1-استفاده از بسته نشر رومیزی و چاپگر لیزری برای تولید کالای چاپ شده . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات نمایش داده شده مثل داده
electronic
داده ارسال شده به صورت باسهای الکترونیکی
electronic
روش ارسال متن است نویس و دیاگرام روی خط تلفن
electronic
الکترونیکی
electronic
یچ انتخاب شده و نه با روشهای مکانیکی
electronic
شخصی که متخصص کار روی وسایل الکترونیکی است
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
electronic
توانایی کلمه پرداز برای انجام توابع پردازش داده مشخص
electronic
پردازش داده با استفاده از وسایل الکترونیکی و کامپیوتر
electronic
موضوعی که عنوان چند رسانهای را شرح میدهد
electronic
مشابه 3510
electronic
استفاده ازکامپیوتر برای انتقال پول از بانک و برعکس
electronic
الکترونیکی مربوط به الکترونیک
electronic
الکترونیک
electronic
سیستم ارسال پیام و دریافت آن از سایر کاربران شبکه
electronic
قلم یا عصای نوری قلمی که برای رسم روی جدول گرافیکی به کارمی رود
electronic
سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و...
electronic
باس ولتاژ کم
electronic
سیستم خرید از خانه با استفاده از کاتالوگهای کامپیوتری و پرداخت با کارت اعتباری همگی توسط ترمینال کامپیوتر خانگی
electronic
میدانهای الکترومغناطیسی و الکتریسیته ساکن که توسط وسایل الکترونی زیاد ایجاد شده است .
electronic
سیستم ذخیره سازی متن ها که به آسانی بازیابی می شوند
electronic
سیستم ذخیره سازی پیام ارسالی توسط پست الکترونیکی تا وقتی که فرد مورد نظر بتواند آن را بخواند
electronic
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
to put to sale
بمعرض فروش گذاشتن
auction sale
فروش به وسیله حراج
bill of sale
صورت فروش
bill of sale
فاکتور
forced sale
فروش قانونی
deed of sale
سند فروش
consequence of a sale
اثار بیع
forward sale
بیع سلم
forward sale
بیع سلف
cash sale
فروش نقدی
cash sale
بیع نقد
bill of sale
بیع نامه
white sale
فروش ملافه و اجناس ذرعی
forward sale
نسیه فروختن
forward sale
پیش فروش
forced sale
فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
forced sale
فروش اجباری
conditions of sale
شرایط اساسی معامله
jumble sale
فروشگاهخیریهلوازم دستدوم
auction sale
مزایده فروش
credit sale
اعتبار در معامله
credit sale
فروش نسیه
contract of sale
عقد بیع
contract of sale
قرارداد فروش
at the moment of the sale
حین البیع
at the time of the sale
حین البیع
white sale
<idiom>
حراج حوله ،پارچه کتان
credit sale
فروش غیرنقدی
credit sale
فروش قسطی
deed of sale
بیع نامه
bill of sale
سند فروش
whole sale dealer
عمده فروشی
whole sale trade
عمده فروشی
credit sale
بیع نسیه
credit sale
نسیه فروختن
conditional sale
بیع شرط
sale tax
مالیات بر فروش
sale department
قسمت فروش
sale department
بخش فروش
sale commission
کارمزد فروش
sale by auction
فروش به وسیله حراج
short sale
پیش فروشی
sale by auction
حراج
rummage sale
حراج هدایای تقدیمی بکلیسابرای امور خیریه
revocable sale
بیع غیر قطعی
revocable sale
بیع شرط
put up for sale
به معرض فروش گذاشتن
sale manager
مدیر فروش
sale maximization
به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش
sale short
معامله سلف کردن
invalid sale
بیع فاسد
irrevocable sale
بیع منجز
irrevocable sale
بیع قطعی
sale short
پیش فروش کردن
sale quota
سهمیه فروش
sale price
قیمت حراج
sale price
قیمت فروش
sale or return
فروش یااعاده
sale or return
فروش یا عودت
public sale
مزایده
the proceeds of the sale
پولی که از محل فروش بدست می اید
offer for sale
پیشنهاد جهت فروش
spot sale
فروش نقد
particulars of sale
اوصاف مبیع
particulars of sale
شروط و مواعدعقد بیع
short sale
سلم فروشی
short sale
معامله سلف
short sale
بیع سلف پیش فروشی
short sale
سلم
spot sale
فروش نقدی وتحویل فوری کالای موردمعامله
the proceeds of the sale
وجوهی که از فروش بدست می اید
to expose to sale
درمعرض فروش گذاشتن
object of sale
مثمن
public sale
حراج
object of sale
مبیع
sale forecast
پیش بینی فروش
fire sale
فروش مال التجاره حریق زده
object of sale
کالا
clearance sale
فروش به منظور تصفیه حراج
electronic control
فرمان الکترونیکی
electronic beam
اشعه ی الکترونیکی
electronic brain
مغز الکترونیکی
electronic camputer
ماشین حساب الکترونیکی
electronic calculator
حسابگر الکترونیکی
electronic control
کنترل الکترونیکی
electronic components
اجزاء الکترونیکی
electronic control
تنظیم الکترونیکی
electronic concentration
غلظت الکترون
electronic tag
مانیتور مچ پا
electronic ballast
بالنالکتریکی
electronic viewfinder
پایندهتصویرالکتریکی
electronic scales
ترازویالکتریکی
electronic piano
پیانوالکتریکی
electronic tag
لباس ردیاب
electronic tagging
لباسردیاب
electronic charge
بار بنیادین
electronic tuning
تنظیم الکترونی
electronic filling
پر کردن الکترونیکی
electronic cottage
مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
industrial electronic
الکترونیک صنعتی
electronic pen
قلم الکترونیکی
electronic office
محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
electronic navigation
هدایت هواپیما یا کشتی بادستگاههای الکترونیکی
electronic navigation
ناوبری الکترونیکی
electronic music
موسیقی الکترونیکی
electronic modulation
مدولاسیون اطلاعات الکترونیکی
electronic microscope
میکروسکوپ الکترونی
electronic mail
پست الکترونیکی
electronic magazine
مجله الکترونیکی
electronic locator
فلزیاب رادیویی
electronic lens
عدسی یا لنز الکترونی
electronic journal
فایل خلاصه شرح وقایع دریک ترتیب زمانی فعالیتهای پردازشی انجام شده توسط کامپیوتر
electronic printer
چاپگر الکترونیکی
electronic publishing
انتشارات الکترونیکی
electronic radiation
تشعشع الکترونی
electronic computer
کامپیوتر الکترونیکی
electronic warfare
میدان جنگ الکترونیکی
electronic warfare
جنگ الکترونیک
electronic voltmeter
ولت سنج الکترونیکی
electronic transition
جهش الکترونی
electronic switch
سوئیچ الکترونی
electronic structure
ساختار الکترونی
electronic spreadsheet
صفحه گسترده الکترونیکی
electronic security
رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
electronic security
تامین الکترونیکی
electronic rectifier
یکسوساز الکترونی
electronic rectifier
یکسوکننده الکترونی
electronic jamming
تولید پارازیت در دستگاههای الکترونیک پخش پارازیت الکترونیکی
electronic jamming
پخش پارازیت
electronic engineer
کارشناس الکترونیک
electronic engineer
مهندس الکترونیک
electronic emission
انتشار الکترونها
electronic element
بخش الکترونیکی قسمت الکترونیکی
electronic element
عنصر الکترونیکی
electronic density
چگالی الکترونی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com