English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 51 (4 milliseconds)
English Persian
The senator argued in favour of lowering the tax. سناتور از کاهش مالیات طرفداری کرد.
Other Matches
argued گفتگو کردن مشاجره کردن
argued بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
argued استدلال کردن
argued دلیل اوردن استدلال کردن
argued بحث کردن
senator عضو مجلس سنا
senator نماینده مجلس سنا
senator سناتور
nominal senator سناتور انتصابی
elected senator سناتور انتخابی
lowering پایین تر
lowering :اخم
lowering عبوس ترشرویی
lowering هوای گرفته وابری
lowering اخم کردن
lowering ضعیف کردن
lowering پایین دادن لوله
lowering پست تر
lowering خفیف کردن
lowering فروکش کردن
lowering تنزل دادن
lowering کاستن از
lowering : پایین اوردن تخفیف دادن
lowering پایین اوردن لوله
water lowering زهکشی
in favour of به نفع
in favour of بر له
in favour of به حساب
by favour of بمساعدت
by favour of توسط
by favour of بامرحمت
favour توجه مرحمت
favour مساعدت
favour طرفداری مرحمت کردن
favour نیکی کردن به طرفداری کردن
favour همراهی یا طرفداری کردن با
by favour of بدستیاری
favour همراهی
favour التفات
p in favour of a person تمایل بی جهت نسبت بکسی طرفداری تعصب امیزازکسی
wedding favour گل یا نوار سفید که به افتخارعروسی به جامه خود میزنند
to court favour توجه و التفات کسی را طلب کردن
the odds are in our favour احتمالات بسوی ما متمایل است یا می چربد
to fall from favour [with someone] [Britisch E] از چشم [کسی] افتادن
To beg (solicit ) someone favour . از کسی منت کشیدن
to curry favour [British E] /favor [American E] with somebody هندوانه زیر بغل کسی گذاشتن
to curry favour [British E] /favor [American E] with somebody برای کسی خود شیرینی کردن
In the short term, it may be wiser to sacrifice profit in favour of turnover. برای دوره کوتاه مدت مصلحت دیده می شود که سود را به نفع فروش فدا دهند.
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
I accept your invitation most gratefully . I accept your invitation and regard it as a favour . دعوت شما را با منت قبول می کنم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com